معرفت

[Ajam]

اول از همه نمی دونم اینجا برا این بحث مناسبه یا نه!؟ به نظرم اینم جزو اعتقادات ماست دیگه مگه نه؟ معرفت داشتن؟ یه اعتقاد اخلاقیه اگه جاش خوب نیست انقالش بدین لطفا!
avenjer
خب خب خب!
امروز با رفیقم داشتیم صحبت می کردیم! در مورد معرفت و به این نتیجه رسیدیم اصلا نمی دونیم معرفت چیه!!!( لامصب جفتمونم کامیون کامیون ادعا معرفت داریم!!!!))

معرفت چیه؟ به چه ادمی میگیم با معرفت؟
( شروع بحث اینقدر کوتاه شد وای از آخرش خخخخ)

[.AvA.]

ینی به کسی که قولی دادی بهش وفا کنی
معرفت، یعنی خدا را بیشتر از خود دوست داشتن و او را بر خود مقدم کردن، یعنی خود را ندیدن و تنها خدا را دیدن.
معرفت یعنی خود را خرج کسی کنی که هستی و وجودت را به تو بخشیده است.
معرفت یعنی امانتی که در اختیار تو گذاشته اند صحیح و سالم بازگردانی. و البته چه امانتی ارزشمندتر از جان و زندگی انسان.
صادق باشی
حق کسی رو نخوری
به اعتقاداتت پایبند باشی

مرسی که گفتی رفتم یک کم دور و بر چیز خوندم و یاد گرفتم((13))((62))

[Ajam]

یه نکته که الان فهمیدم می بایست بگم!
سعی کنین یه تعریف کلی بگین! مثلا اوا لطف کرد و چندتا مورد گفت ولی یه تعریف کلی نیست!
جان خودتون یه تعریف با حال بگین برم پیش رفیقام کلاس بزارم! خخخخ

[Hermion]

اممم به نظر من هر وقت خواسته ى كسيو به خواسته ى خودت ترجيح بدى نسبت به اون شخص معرفت دارى
نميدونم چقدر درسته



پ.ن: به نظرم بره بخش فلسفه خوب باشه...نظرت؟

[He$tiA]

معرفت یعنی یکیو به خاطر اون یکی ول نکنی
معرفت یعنی تو دوستی نارو نزنی تهمت نزنی پشت سر دوستت بدگوییش رو نکنی
معرفت یعنی کنارش بمونی
تو سختیا ولش نکنی
یعنی دل کسی رو نشکونی
کاش همه اینو داشتن....

[Araa M.C]

معرفت؟...نمیدونم چیه ولی میدونم همیشه با رفاقت همراهه
نمیدونم چیه ولی دوست دارم همه داشته باشن
نمیدونم چیه ولی شاید دیگه کسی نداشته باشه
نمیدونم چیه؟

[MaRs]

معرفت ینی شناخت خدا
معرفت ریشه اش از شناخت میاد
کلی تر از این نمیتونی پیدا کنی

[Ajam]

اممم به نظر من هر وقت خواسته ى كسيو به خواسته ى خودت ترجيح بدى نسبت به اون شخص معرفت دارى
نميدونم چقدر درسته



پ.ن: به نظرم بره بخش فلسفه خوب باشه...نظرت؟

موافقم!.....
خودمم یه تعریف بگم!
معرفت همون طور که بزی جان گفتند! از شناخت میاد! یعنی بدونی که طرفت که می خوای در حقش معرفت خرج کنی کیه؟ چه جوریه؟ و در این موقعیت چه کاری به نفعشه! شاید توی یه موقعیت مثلا یه دعوا بهتر باشه منو جدا کنن از دعوا ولی بهتر باشه بزی رو بزار دعوا کنه! چون بزی فوقش مشت میزنه من میزنم خودمو طرفو می کشم!( بزی مثال زدم می دونم از منم خطرناک تری) یا وقتی رفیقت یه اشتباه کرده شاید برای بزی بهتر باشه بزاری تنبیه بشه ولی برا من بهتر باشه یه کاری کنی که گیر نیافتم!(خخخ) چون بزی نمی خواد یاد بگیره که دیگه اون اشتیاهو نکنه ولی با تنبیه می فهمه و به نفعشه! ولی من فهمیدم و مثل بلا نسبت همه گوسفند استرالیایی موندم تو گل!
پس نتیجه کلی معرفت داشتن نسبت به افراد مختلف، کارهای مختلفی رو شامل میشه و شاید در یک موقعیت یکسان با دو فرد متفاوت معرفتی که در حقشون باید خرج کنی متقابل و مخالف هم باشن!
پس من تا اینجای بحث بمعرفتو تعریف می کنم شناخت این که در هر موقعیت چه کاری به نفع طرفته و این که اون کارو بکنی!( این تیکه آخر خیلی مهمه ها!)
موافقین؟
اگه موافقین پس حالا یه سوال دیگه برام پیش اومد، شاید تو برای طرف معرفت خرج کنی ولی کاملا برعکس به نظر برسه!!! مثلا می دونی که اگه طرف کتک بخوره به نفعشه( دیگه دعوا نمی کنه) پس می زاری کتک بخوره! به نظر آخر بی معرفتیه! و ممکنه معرفت خرج نکنی و به نظر برسه اخر معرفتو گذاشتی! مثلا مثال قبلیرو بر عکس کنین!
حالا تکلیف چیه؟ باید جوری عمل کنی که با معرفت به نظر برسی یا این که جوری عمل کنی که واقعا معرفت خرج کنی؟
به به به! چه بحث پر باری شده!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نکته: چقدر تایپ کردم!!!!!!؟؟ دممم گرمممم!

[Hermion]

موافقم!.....
خودمم یه تعریف بگم!
معرفت همون طور که بزی جان گفتند! از شناخت میاد! یعنی بدونی که طرفت که می خوای در حقش معرفت خرج کنی کیه؟ چه جوریه؟ و در این موقعیت چه کاری به نفعشه! شاید توی یه موقعیت مثلا یه دعوا بهتر باشه منو جدا کنن از دعوا ولی بهتر باشه بزی رو بزار دعوا کنه! چون بزی فوقش مشت میزنه من میزنم خودمو طرفو می کشم!( بزی مثال زدم می دونم از منم خطرناک تری) یا وقتی رفیقت یه اشتباه کرده شاید برای بزی بهتر باشه بزاری تنبیه بشه ولی برا من بهتر باشه یه کاری کنی که گیر نیافتم!(خخخ) چون بزی نمی خواد یاد بگیره که دیگه اون اشتیاهو نکنه ولی با تنبیه می فهمه و به نفعشه! ولی من فهمیدم و مثل بلا نسبت همه گوسفند استرالیایی موندم تو گل!
پس نتیجه کلی معرفت داشتن نسبت به افراد مختلف، کارهای مختلفی رو شامل میشه و شاید در یک موقعیت یکسان با دو فرد متفاوت معرفتی که در حقشون باید خرج کنی متقابل و مخالف هم باشن!
پس من تا اینجای بحث بمعرفتو تعریف می کنم شناخت این که در هر موقعیت چه کاری به نفع طرفته و این که اون کارو بکنی!( این تیکه آخر خیلی مهمه ها!)
موافقین؟
اگه موافقین پس حالا یه سوال دیگه برام پیش اومد، شاید تو برای طرف معرفت خرج کنی ولی کاملا برعکس به نظر برسه!!! مثلا می دونی که اگه طرف کتک بخوره به نفعشه( دیگه دعوا نمی کنه) پس می زاری کتک بخوره! به نظر آخر بی معرفتیه! و ممکنه معرفت خرج نکنی و به نظر برسه اخر معرفتو گذاشتی! مثلا مثال قبلیرو بر عکس کنین!
حالا تکلیف چیه؟ باید جوری عمل کنی که با معرفت به نظر برسی یا این که جوری عمل کنی که واقعا معرفت خرج کنی؟
به به به! چه بحث پر باری شده!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نکته: چقدر تایپ کردم!!!!!!؟؟ دممم گرمممم!
به نظر من اگه واقعا معرفت داشته باشى كاريو انجام ميدى كه به نفع طرف باشه
وگرنه معرفتى كه به ضرر رفيقت تموم بشه چ فايده اى داره؟!



پ.ن: پس من الان منتقل ميكنم

[smhmma]

خب حالا که توی بخش فلسفست منم دخالت می کنم
نکته اول اینکه معرفت از نظر های مختلف معانی متفاوتی داره
مثلا معنیش در فلسفه و عرفان با معنیش در عرف جامعه با معنی ادبی و لغویش فرق داره
فک کنم منظور حمزه معنی عرفی هست ولی خب بزار از معنی لغوی شروع کنم

معرفت از ریشه عرف در عربی به معنی شناخت،شناختن،اگاهی،بینش،ح کمت،دانش و...هست
شاید پرکاربرد ترین و درست ترین معنوی لغویش شناخت باشه
اما در عرف معنیش شناخت خاصی هست
شناخت اداب و رسوم اخلاقی ، نحوه ی ارتباط با دیگران و مردم داری رایج در جامعه و رعایت این شناخت

این می شه معرفت

درضمن دوستان وقتی گفته می شه تعریف کلی نباید مثال بزنید باید تعریف کنید

[ThundeR]

خب به نظر من معرفت از جهات مختلف معانی مختلفی می ده و به یه اخلاق و منش خاص محدود نمی شه!
اما نزدیک ترین تعریفی که می تونم بکنم اگه از لحاظ اخلاقی باشه همراهی به نظرم مناسبه!
به طور مثال در سخت ترین لحظات همراه دوستان بودن به نظر من یه نوع معرفت کامله!
حالا می گم، اما درست نمی شه تعریفش کرد.
گرچه سخن محمد حسین صد در صد تائیده