PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد و بررسی سریال Breaking Bad (برکینگ بد)



Prince-of-Persia
2014/10/07, 20:20
Breaking Bad (برکینگ بد)
----۲۰۰۸–۲۰۱۳ --- جنایی،درام،هیجانی ---۴۵ دقیقه TV-14



http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad.jpg





خالق : Vince Gilligan (http://www.imdb.com/name/nm0319213/?ref_=ttfc_fc_wr2)

بازیگران : Bryan Cranston (http://www.imdb.com/name/nm0186505), Aaron Paul (http://www.imdb.com/name/nm0666739), Anna Gunn (http://www.imdb.com/name/nm0348152)
خلاصه داستان : داستان سریال درباره یک معلم شیمی میانسال است که متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و ۲ سال بیشتر وقت برای زندگی ندارد. او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای همسر و پسری معلول می باشد، به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند. پس با توجه به آشناییش به علم شیمی، همراه با یکی از شاگردان سابقش شروع به ساخت و فروش مواد مخدر می کند و...





نقد و بررسی فصل پنجم(فصل آخر)
منتقد: جِسی کاتالدو (Slant Magazine) - امتیاز ۱۰ از ۱۰ (۴ از ۴)


http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad1.jpg
سریال «برکینگ بد / Breaking Bad» متناسب با تمرکزی که بر علم، فرمول و آزمایش داشت، با دقتی مثال‌زدنی زوالِ اخلاقیِ والتِر وایت (با بازیِ بِرایان کِرانستون) را به تصویر کشید، که به سرعت از درون رو به فساد رفت. این شیمیدان نابغه که از همان ابتدا قربانیِ یک شکست حرفه‌ای در کارش می‌شود، و در ادامه نیز با تشخیص دکترها متوجه می‌شود که مبتلا به سرطان است، دست به تولیدِ شیشه (مِتامفتامین) می‌زند تا، از قرار معلوم، مخارج خانواده‌اش را تامین نماید، که به تدریج در ادامه‌ی سریال ثابت می‌شود که این توجیهی بیش نبوده است. در عوض در قسمت نخست فصل پنجم می‌بینیم که والت با مهارت راهش تا به اینجای مسیر پیموده است، تبدیل به انسانی شده که فقط و فقط دغدغه‌ی خودش را دارد. والتِر بیمار که به زودی تبدیل به شخصیتِ منفی اصلی سریال می‌شود هر کاری از دستش بربیاید انجام می‌دهد تا برتری خود را به رخ بقیه بکشاند. پس از آنکه در قسمت‌ آخر فصل سال گذشته پلیس لپ‌تاپ گوستاوو فِرینگ، که پر از تصاویر دردسر ساز [به خصوص برای والت] است، را ضبط می‌کند و آن را به اتاقِ ظاهرا غیرقابل نفوذِ شواهد و مدارک در اداره‌ی پلیس منتقل می‌کند، این فصل با هیجانی دیوانه‌وار به پایان می‌رسد، و در ادامه می‌بینیم که در قسمت نخستِ فصل جدید والت گستاخی غیر معمولی از خود نشان می‌دهد. تلاش برای یافتن راهی برای به چنگ آوردن لپ‌تاپ باعث می‌شود که دوباره‌ مجموعه‌ای از نقاط قوت این سریال را مشاهده کنیم: یعنی نمایشِ مو به موی نحوه‌ی اجرای یک برنامه‌ و نقشه که طیِ آن همه‌ی اشتباهات، تلاشهای ناموفق و بحث و جدلهایی که برای انجام چنین ماموریتی انجام می‌شود به تصویر کشیده می‌شود. و در قسمت دوم به مسئله‌ای پرداخته می‌شود که به نظر می‌رسد قبلا حل شده باشد، یعنی والت درگیر یک پروژه یا طرحِ گمراه‌کننده‌ی علمیِ دیگری می‌شود تا ترس جسی از ناپدید شدنِ سیگار آلوده به سمِ ریسین را فرو بنشاند. http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad2.jpg
ازگشت به عناصرِ اصلی به نظر می‌رسد که مسیری طبیعی برای سریالی است که فرایند را با وسواس به تصویر می‌کشد، و دو قسمت از سه قسمتِ نخست خود را صرف جزئیاتِ سر به نیست کردن یک جنازه کرده است، اما به مرور رویه‌ای تهاجمی‌تر به خود گرفته و اکشن را محور داستان قرار داده است. اما همین ظرافت و دقت عمیق به جزئیات–که حتی جزئیات ظاهرا بی‌اهمیت را نیز از قلم نیانداخته- باعث شده است که روایتِ گاها خیالی و ذهنی داستان ظاهری واقعی به خود بگیرد. همین توجه به جزئیات است که بعدا در پرداختن به یکی دیگر از عناصر احساسیِ تجارت مواد مخدر ضرورت پیدا می‌کند، که ردِ زنجیره‌ی این تجارت را تا بررسی حوادثی که در مادریگال، شرکتِ گنکلومراییِ مشکوکِ آلمانی که حامی گاس بوده است، دنبال می‌کند. همچنین بعد از اینکه والت و جسی در جریانِ نقشه‌ی کامپیوتری‌شان [برای به دست آوردن لپ‌تاپ] به طور اتفاقی مدارکی جدید به دست می‌آورند، یک داستان جنبیِ جالب شکل می‌گیرد، یعنی تفحص در امور مالیِ متوفی [گاس] و کسب اطلاعاتی درباره‌ی خانواده‌اش.
http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad5.jpg
در اوجِ فصلِ پایانی والت قله‌های جدیدی از اعمال شیطانی و شرورانه را می‌پیماید: یعنی نقشه‌ی مسموم کردن یک کودک را می‌کشد که نزدیک بود منجر به قتل کودک گردد، از یک همسایه‌ی مسن برای بیرون کشیدنِ قاتلانِ اجیرشده‌ای که برای به قتل رسانیدنش به خانه‌اش رفته بودند استفاده می‌کند، بمبی در یک خانه‌ی سالمندان کار می‌گذارد، و در نهایت بدون اینکه ذره‌ای به خود تردید راه دهد دو تن از کسانی را که برایش کار می‌کنند به ضرب گلوله به قتل می‌رساند. برای مردی که مدت‌زمان زیادی از عمرش را به عنوان یک قربانی گذرانده است، این کارها بسیار جسورانه است. اما اگرچه والت هم در نهایت به موقعیت جنایتکارانه‌اش معترف می‌شود، اما بدین معنی نیست که شخصیتِ او که نیمی از یک دانشمندِ دیوانه تشکیل شده و نیمه‌ی دیگر یک آدم بی‌عرضه را به تصویر می‌کشد به راحتی جایگزینِ گاس در صدر زنجیره‌ی مواد مخدرِ مِت (شیشه) در آلبوکِرک می‌شود. زیرساختها برای او نابود شده‌اند و همه‌ی ارتباطاتش را از دست داده است و ابزار تولیدی نیز در اختیار ندارد، که همه‌ی این‌ها در مقایسه با خشم و درماندگیِ ستوان مایک (با بازیِ جاناتان بَنکس) ناچیز به حساب می‌آید. مایک که دوران نقاحت خود [ناشی از مضروب شدن به وسیله‌ی گلوله] را آن سوی مرز می‌گذراند و خبر به قتل رسیدن رئیسش را در آنجا می‌شوند. http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad3.jpg
در همین اثنا، جِسی (با بازی آرون پُل) نیز در حال طی کردن پله‌های ترقی است. حس خود‌آگاهیِ او که روز به روز قوی‌تر می‌شود باعث می‌شود که جسی تبدیل به [نماد] اصلی وجدان در سریال گردد، که همچنین باعث از بین رفتن خصلت‌های دلقک‌وارِ او نیز شده و ذهنیِ پویا از پسِ آن ظاهر می‌گردد. راه‌حلی که جِسی برای حل مسئله [یافتن] کامپیوتر ارائه می‌کند به نوعی یادآور قسمتِ «چهار روز در دلِ بیابان» است که در آنجا هم نقش دو کاراکتر اصلی داستان برعکس می‌شود. او در اینجا هم با ظرافت کنترل اوضاع را در دست می‌گیرد و با به تعویق انداختن پرداختن سهمِ شریک بزرگتر خود، مایک را به لحاظ مالی تامین می‌کند. این تغییرات نشان‌دهنده‌ی این نکته هستند که دینامیکِ اصلیِ برکینگ بد، حتی درونِ کانتکستِ همان رویکردِ سیستماتیک، چقدر دستخوش تحول شده است.
http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad6.jpgحتی با در نظر گرفتنِ تمایل سریال برای این مقدمه‌های تکان‌دهنده، چنین نکته‌سنجی است که باعث می‌شود آغازِ بی‌روحِ قسمت‌های اول اینقدر گیج‌کننده و غریب باشد. در قسمتی که قاعدتا بایستی مقدمه‌ای بر یک فلش‌بکِ وسیع و طولانی باشد، می‌بینیم که سریال حداقل چندین ماه به جلو می‌پرد و به تولد پنجاه و دو سالگی والت، که دقیقا دو سال بعد از زمانِ آغاز داستان است، می‌رسد. [در یکی از این آغاز‌ها] والتِر که عینکی بر چشم دارد و یک نام ساختگی نیز برای خود انتخاب کرده است در یک غذاخوری که در امتدادِ یک جاده‌ی ناشناس قرار دارد با دستپاچگی صبحانه می‌خورد، و با اینکه موهایش کاملا بلند شده است اما شکسته‌تر از همیشه به نظر می‌آید. در ابتدا به نظر می‌رسد که این بخش خاتمه‌ی داستان باشد که مردی را نشان می‌دهد که [متنبه شده] و از نو شروع کرده است و یا اینکه خود را به مقامات تحویل داده و در دادگاه علیه بقیه شهادت داده است، تا اینکه دلال اسلحه‌ی جیم بیوِر به داستان برمی‌گردد و در عوضِ گرفتن یک پاکتِ پر از پول از والت به او یک دسته‌کلید ماشین می‌دهد. یک اسلحه‌ی ماشینی بسیار بزرگ در صندوق عقب ماشین قرار دارد که نویدِ آن را می‌دهد که درگیریِ بزرگتری در راه است.
http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1598/BreakingBad4.jpg
هرچند برکینگ بد قبلا هم از تکنیک پرش‌ِ زمانی استفاده کرده بود، اما این مورد بسیار استادانه و بی عیب و نقص اجرا شده بود و شباهتی به فصل دوم نداشت که سریال بیننده را وارد بازیهای مبهمِ حدس و گمان می‌کرد. تا اینجا با اینکه هنوز دو مینی‌فصلِ هشت قسمتی باقی مانده است، اما هنوز هم مشخص نیست که آیا مقدمه‌ی نشان داده‌شده در اینجا پیش‌درآمدی بر آخرین موضع والت است یا مسئله دیگری در میان است که در چند قسمتِ آینده مشخص خواهد شد. به نظر می‌رسد که حدس اول احتمال بیشتری داشته باشد زیرا به نظر می‌رسد که این تفنگ عظیم حاکی از نقطه‌ی پایانی کار خالق مجموعه‌ی وینس گیلیگان باشد که اغلب هم بدان اشاره شده است، یعنی «از مِستِر چیپس تا اِسکارفِیس»، و همچنین یادآورِ حرکتی است که تونی سوپرانو در یک فصل مانده‌ به آخرِ مجموعه سوپرانو از کانال HBO از خود نشان داد، که [این تفنگ] حسِ قطعیتِ مشابهی را در فصل مجزای پایانی القا می‌کرد. نمونه‌هایی از اسلحه به عنوانِ یک نماد فالیک را در روایتِ اصلیِ قسمتِ نخست نیز مشاهده می‌کنیم نظیرِ آخرین‌ حرفهای والت در پایان فصل که می‌گوید «من برنده شدم»، و یک هوا هم به خود مغرور شده و باورش شده است که با موقعیت جدیدی که به دست آورده است می‌تواند با همه به عنوان زیردستِ خود برخورد کند. چنین رفتاری یادآور آن است که با اینکه والت را خطرات زیادی تهدید می‌کند، اما بزرگترین خطری که متوجه این مردِ خانواده‌ی خوشنام است از سوی هایزنبرگِ درونیِ خودش است. فصل پنجم در بحبوحه‌ی خلا قدرت آغاز می‌شود و وحشتِ ناشی از سرطان، رازهای مدفون شده و رقابت‌های موجود گرداگردِ شخصیت‌های اصلی داستان را فرا گرفته است. اما برکینگ بد کماکان با همان سرعتِ منظم و درجه‌بندی‌ شده‌ی خود ادامه دارد، و حتی با اینکه تا پایان داستان دیگر چیزی نمانده است اما باز با انرژیِ تمام به جزئیات ریز پرداخته می‌شود و موضوعاتِ جدیدی در داستان به وجود می‌آید.
00000000000000000000000
منبع سایت نقد فارسی

MaRs
2014/10/07, 20:56
من سه چهار قسمتشو دیدم خیلی خوشم نمیومد؟
قشنگه؟

Prince-of-Persia
2014/10/08, 14:34
من سه چهار قسمتشو دیدم خیلی خوشم نمیومد؟
قشنگه؟
فوق العاده قشنگه

Breaking Bad
2014/12/08, 17:43
دمت گرم محسن روحمو شاد کردی