Prince-of-Persia
2014/09/28, 22:42
تهرانی های عزیز ناراحت نشید .......خدای توی بیت های شعرش نکته های خیلی ناب و عالی گفته
..........
الا ای داور دانا تو میدانی كه ایرانی ****** چه محنتها كشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی ****** چه داند رهبری سرگشته صحرای نادانی
چرا مردی كند دعوا كسی كو كمتر است از زن الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی به رشتی كله ماهی خور به طوسی كله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی****** جوانمردان آذربایجان را ترك خر گفتی !
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن ****** الا تهرانیا انصاف میكن خر توئی یا من ؟
***
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی ****** به فكر آبرو و افتخار مملكت باشی
چرا بیچاری مشدی , وحشی و بی تربیت باشی ******* به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس كه میدانم تمیز دوست از دشمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو از این كنج شیرك خانه و دكان سیرابی ****** بجز بد مستی و لاتی و الواطی چه دریابی ؟
در این كولژ كه ندهندت بجز لیسانس تون تابی****** نخواهی بو علی سینا شد و بونصر فارابی
به گاه ادعا گویی كه دیپلم داری از لندن ****** الا تهرانیا انصاف میكن خر توئی یا من ؟
***
تو عقل و هوش خود دیدی كه در غوغای شهریور ****** كشیدند از دو سو همسایگان در خاك مالشگر
به نق و ناله هم هر روز حال بد كنی بد تر****** كنون تركیه بین و ناز شست تركها را بنگر
كه چون ماندند با آن موقعیت از بلا ایمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
گمان كردم كه با من همدل و همدین و همدردی ****** به مردی با تو پیوستم ندانستم كه نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی ****** اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میكردی
ولی ما را ندانستی به خود هم كیش و هم میهن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به شهریور مه پارین كه طیارات با تعجیل ****** فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم این همه ساز تو بی قانون و هر دمبیل ****** تو را یكشب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
تو را تنبور و تنبك بر فلك میشد مرا شیون****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به قفقازم برادر خواند با خود مردم قفقاز ****** چو در تركیه رفتم وه چه حرمت دیدم از اعزاز
به تهران آمدم نشناختی از دشمنانم باز****** من آخر سرباز ایران بودم و جانباز
چرا پس روز را شب خوانی و افرشته را اهریمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به دستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم ****** عدو را تا كه ننشاندم به جای از پای ننشستم
به كام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم****** چنان پیوند بگسستی كه پیوستن نیارستم
كنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چرا استاد دغل سنگ محك بر سكه ی ما زد ****** تو را تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملكت جا زد ****** چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من كودن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را بر اندازد ****** نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها كرد هر یك را به تنهایی بدو تازد ****** چنان اندازدش از پا كه دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنكه دشمن را ندانستی فریب و فن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چرا با دوستدارانت عناد و كین و لج باشد ****** چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا كرج باشد ****** هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو را تا ترك آذربایجان بود خراسان بود****** كجا بارت بدین سنگینی و كارت بدین سان بود
چه شد كرد و لر یاغی كزو هر مشكل آسان بود ****** كجا شد ایل قشقائی كزو دشمن هراسان بود
كنون ای پهلوان چونی نه تیری ماند و نی جوشن ******* الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
كنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان****** نه ماهی و برنج از رشت و نه چائی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشكل توانی وارهاندن جان****** مگر در قصه خوانی حدیث زیره و كرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
استاد شهریار
..........
الا ای داور دانا تو میدانی كه ایرانی ****** چه محنتها كشید از دست این تهران و تهرانی
چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی ****** چه داند رهبری سرگشته صحرای نادانی
چرا مردی كند دعوا كسی كو كمتر است از زن الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی به رشتی كله ماهی خور به طوسی كله خر گفتی
قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر گفتی****** جوانمردان آذربایجان را ترك خر گفتی !
تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن ****** الا تهرانیا انصاف میكن خر توئی یا من ؟
***
تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی ****** به فكر آبرو و افتخار مملكت باشی
چرا بیچاری مشدی , وحشی و بی تربیت باشی ******* به نقص من چه خندی خود سراپا منقصت باشی
مرا این بس كه میدانم تمیز دوست از دشمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو از این كنج شیرك خانه و دكان سیرابی ****** بجز بد مستی و لاتی و الواطی چه دریابی ؟
در این كولژ كه ندهندت بجز لیسانس تون تابی****** نخواهی بو علی سینا شد و بونصر فارابی
به گاه ادعا گویی كه دیپلم داری از لندن ****** الا تهرانیا انصاف میكن خر توئی یا من ؟
***
تو عقل و هوش خود دیدی كه در غوغای شهریور ****** كشیدند از دو سو همسایگان در خاك مالشگر
به نق و ناله هم هر روز حال بد كنی بد تر****** كنون تركیه بین و ناز شست تركها را بنگر
كه چون ماندند با آن موقعیت از بلا ایمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
گمان كردم كه با من همدل و همدین و همدردی ****** به مردی با تو پیوستم ندانستم كه نامردی
چه گویم بر سرم با ناجوانمردی چه آوردی ****** اگر میخواستی عیب زبان هم رفع میكردی
ولی ما را ندانستی به خود هم كیش و هم میهن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به شهریور مه پارین كه طیارات با تعجیل ****** فرو میریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل
چه گویم این همه ساز تو بی قانون و هر دمبیل ****** تو را یكشب نشد ساز و نوا در رادیو تعطیل
تو را تنبور و تنبك بر فلك میشد مرا شیون****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به قفقازم برادر خواند با خود مردم قفقاز ****** چو در تركیه رفتم وه چه حرمت دیدم از اعزاز
به تهران آمدم نشناختی از دشمنانم باز****** من آخر سرباز ایران بودم و جانباز
چرا پس روز را شب خوانی و افرشته را اهریمن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
به دستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم ****** عدو را تا كه ننشاندم به جای از پای ننشستم
به كام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم****** چنان پیوند بگسستی كه پیوستن نیارستم
كنون تنها علی مانده است و حوضش چشم ما روشن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چرا استاد دغل سنگ محك بر سكه ی ما زد ****** تو را تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد
سپس در چشم تو تهران به جای مملكت جا زد ****** چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد
تو این درس خیانت را روان بودی و من كودن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چو خواهد دشمنی بنیاد قومی را بر اندازد ****** نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد
چو تنها كرد هر یك را به تنهایی بدو تازد ****** چنان اندازدش از پا كه دیگر سر نیفرازد
تو بودی آنكه دشمن را ندانستی فریب و فن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
چرا با دوستدارانت عناد و كین و لج باشد ****** چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد
مگر پنداشتی ایران ز تهران تا كرج باشد ****** هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد
تو گل را خار میبینی و گلشن را همه گلخن ****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
تو را تا ترك آذربایجان بود خراسان بود****** كجا بارت بدین سنگینی و كارت بدین سان بود
چه شد كرد و لر یاغی كزو هر مشكل آسان بود ****** كجا شد ایل قشقائی كزو دشمن هراسان بود
كنون ای پهلوان چونی نه تیری ماند و نی جوشن ******* الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
***
كنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان****** نه ماهی و برنج از رشت و نه چائی ز لاهیجان
از این قحط و غلا مشكل توانی وارهاندن جان****** مگر در قصه خوانی حدیث زیره و كرمان
دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن****** الا تهرانیا انصاف می كن خر توئی یا من ؟
استاد شهریار