توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : برزخ:جلد اول: بی استعداد
سلام.
این اولین کارمه پس مطمعنا مشکل زیاد داره.با نظراتون به بهتر شدن داستان کمک کنید((31))
خلاصه: ملم پسری بی استعداد است. در دنیایی که زندگی مردم با استعداد و توهماتشان گره خورده.سالهاست که ملم ازار و اذیت مردم را تحمل کرده به امید روزی که شاید او هم استعدادی داشته باشد.او به همراه باقی 13 سالگان راهی سفری میشود تا شاید جایی در بین مردم بزای خود پیدا کند، اما خیلی زود می فهمد که اشتباه میکرده.اشتباهی که شایذ به قیمت جانش تمام شود.اما او چگونه میتواند در این دنیا زندکی کند؟ دنیایی از توهم و فریب . جایی که حتی به چشم های خود هم نمیتوانی اعتماد کنی.وشاید بی استعداد بودن خود موهبتیست.
مقدمه : http://s5.picofile.com/file/8141773900/%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%86.pdf.html
فصل اول: http://s5.picofile.com/file/8139750576/%D8%A8%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7% D8%AF_1.pdf.html
فصل دوم: http://s5.picofile.com/file/8140157850/2.pdf.html
فصل سوم: فصل سوم (http://s4.picofile.com/file/8166758142/44.pdf.html)
http://s5.picofile.com/file/8139803718/Untitled.jpg
ممنون خیل خیلی خوب بود امیدوارم موفق باشید
احسنت. چیزی برای نقد ندارم. منتظر قسمت های بعدی...
the ship
2014/09/17, 20:24
سلام. واقعا عالی بود. خیلی متن پخته و خوبی داشت. صحنه ها خوب توصیف شده بود. موضوع جالب بود. خیلی خوب بود خلاصه. من حتما حتما دنبال می کنم. لطفا داستانو هم ول نکن وسطش.
ممنون.
ممنون از نظراتتون از اونجا که فصل 2 رو حدود یک سال پیش نوشتم و فصل یک رو یک هفته پیش شاید به خوبی فصل یک نباشه پس اگر یکم بد بود ببخشید دیگه. توی فصل 3 جبران میکنم.
خلاصه اینکه فصل 2 اضافه شد
abat جون ما منتظریم، توی گودلایف پارسال دادی به محض اینکه ول کردس خیلی منتظر شدم ولی مثل اینکه بی خیال شده بودی((227))
اینبار ول نکنی ها... الیته قیول دارم تو این چند وقته انگار نثرت و نوع نوشتنت خیلی پیشرفت کرده و با این ایده پردازی حتما یکی از بهترین داستان های نت می شه داستانت.
فصل بعد هم زود بده ما منتظریم.((226))
درمورد داستان هم عالی بود((226))((215))((97))
the ship
2014/09/17, 22:46
این فصلم خیلی خوب بود. خیلی تفاوت نداشتن.هرجفتشون عالی بود.
توصیفات فوق العادن. فقط یه بخشیشو من یه کم برام درکش سخت بود اون قسمتی که به گذشته برمیگرده بعد میره بازی کنه دیگه هیچی نمی فهمه وقتی پا میشه میبینه تو گله. یه کم این تیکه واسم گنگ بود. البته شاید فقط واسه من گنگ بوده ها.
به هرحال ممنون.
راستی کاورش خیلی قشنگه.
چیش دقیقا گنگ بود؟
میوفته توی یه گودال سرش میخوره به زمین و بیهوش میشه فرداش هم یکی از روشن بین ها پیداش میکنه هنوز بیهوش بوده
the ship
2014/09/17, 23:52
این که چی میشه یهو. داشتن بازی می کردن بعد دیگه یادش نمی یاد چی شده.
خب چه طوری این اتفاق افتاده. می دونم میگی یادش نمی یاد و نمی دونه که چی میشه ولی خب واسه من سوال بود که چه طوری این اتفاق میفته. نمی تونم منظورمو بگم.
گفتم مشکل منه به هر حال فکر نکنم داستانت ایراد داشته باشه.
نه مشکل تو نیست بعدا توی ادامه داستان کاملا میفهمی.
کاور داستان که الکی عکس جنگل نیست. کلی کار دارم باهاش.
یکی به من کمک کنه((227))
ویرایشگر میخوام از کجا پیدا کنم؟!؟
نمی دونم کسی هست یانه.
یکی از ویرایشگرا رفته مسافرت چیزی هم نداره. اگه اومد فکر کنم بتونه ویرایش کنه. تا هفته بعد میاد فکر کنم.
به خودمم بده یه کارهایی می کنم.
ولی چون خیلی دقتم خوب نیست و کلا خیلی دیر فهمم ( :دی دقت کن دیر فهم :دی ) فکر نکنم کاری از پیش ببرم :دی
abat
خود دیگه با خودته.
دوست عزیز من می تونم بهت کمک کنم.
البته اگه بخوای!
دقتم خوبه.
سرعتم هم بد نیست.
خوشحالی میشم کمک کنم.
امیدوارم زوج کاری خوبی باشیم!
وای عجب داستانی من که عاشقش شدم به به بابک افرین واقعا که لذت برددم
واقعا فوق العاده بود یه سکب بدون اشکال و کامل ممنون ......امید وارم ادامه اش بدی بی نهایت منتظر ادامه اشیم و مطمعن باش حتما تو نشریه برات تبلیغ خواهد شد
E.R.A.G.O.N
2014/09/20, 12:40
بد نبود. امیدوارم توی فصلای بعدی بهتر بشه.
مقدمه به پست اول اضافه شد.
ببخشید دیگه بعد از 2 فصل((119))
مقدمه رو الآن نوشتی یا قبلا نوشته بودیش ؟؟؟؟
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ
چی شد؟؟ جدا نامفهوم و گنگ بود :|
.
.
.
.
اما یارو ملم بود :دی و یا مرگی چیزی
.
.
.
.
آخه معمولا مرگ توی داستانا مرموز و نا ممفهوم حرف می زنه((72))
.
.
.
.
امممم یارو جوادانگی بود؟ نبود؟
اینو حدود 4 سال پیش نوشتم.
گنگه چون باید گنگ باشه((95))
زیاد تلاش نکن کل داستان رو هم بخونی نمیفهمی این از زبون کی بود((72))
ممنون ...
موفق باشید((71))
karamozranger
2014/09/22, 22:47
دیگه داری شلوغ میکنی برادر من.بابا این که عالیه.مخصوصا مقدمه انقدر قشنگ بود که سه چهار بار خوندمش.خیلی گیرا و عالی بود.فقط یه مشکل اینکه حداقل یه توضیحی درباره دنیای الوم میدادی.یه جورایی گنگه.همین وگرنه از بقیه جهات عالی بود.داداش به کارت ادامه بده.منتظریم.
در مورد چی توضیح میدادم؟
اون کلمه رو نفهمیدم چی نوشتی
karamozranger
2014/09/26, 14:43
منظورم اینکه درمورد نژادها یا نوع استعداد و چیزهای دیگه تو داستان یه توضیح مختصر بدی.
the ship
2014/09/27, 20:03
سلام. بقیه ی داستانو نمی ذارین؟ ما منتظریما!
ممنون.
از خلاصش که خیلی خوشم اومداز نظرای دوستانم که معلومه خوششون اومده بریم توکارش ببینیم در چه حالیه! ((99))مرسی موفق باشی
مثل اینکه بابک جان تو کما هستن. یه تصادفی داشتن چند روز پیش.
گفتم که خبر بدم بی اطلاع نباشید. دعا کنید براش که زودتر خوب بشه.((210))
the ship
2014/10/02, 01:49
وای خدا. ان شالله حالشون خوب شه.
وای داداشم...
امیدوارم هرچه زود تر بهتر بشه لطفا هر خبری ازش داشتی آجی بهمون بگو لطفا...ممنون که خبر دادی...
mehrsenal
2014/10/06, 20:43
انشالله هر چه سریعتر وضعیتشون بهبود پیدا کنه
سلام بچه ها یه خبر خیلی خوب به دستم رسیده.
خیلی حرف نمی زنم فقط حرفی که از طرف پسرعمه ی بابک جان به دستم رسیده رو نقل قول می کنم. خیلی خوشحالم از این که حالش خوبه.((100))
سلام،خبر خوبی دارم
بابک حالش خیلی بهتر شده،تازگیا بهوش اومده ولی فعلا کسی رو نمیشناسه
دکتر میگه موقته و طی زمان کمی حافظش رو بدست میاره !
همین دیگه اگه خبر دیگه ای هم شد خبرتون میکنم
مثل اینکه بابک جان تو کما هستن. یه تصادفی داشتن چند روز پیش.
گفتم که خبر بدم بی اطلاع نباشید. دعا کنید براش که زودتر خوب بشه.((210))
اوه من تازه فهمیدم
وای اخی ایشالا بهتر می شن
بچه ها دعا کنید حتما حالش خوب بشه و کامل حافظش برگرده
من تازه فهمیدم!!
ایشالله زود خوب میشه!
محمد حسین عزیز پیامم تو صفحه ی قبل غیب شد. :دی اینو بچسب که حالش داره بهتر می شه. اون یکی پیاممو نقل قول می کردی حداقل :دی
متن پیام قبلیم:
سلام بچه ها یه خبر خیلی خوب به دستم رسیده.
خیلی حرف نمی زنم فقط حرفی که از طرف پسرعمه ی بابک جان به دستم رسیده رو نقل قول می کنم. خیلی خوشحالم از این که حالش خوبه.((100))
سلام،خبر خوبی دارم
بابک حالش خیلی بهتر شده،تازگیا بهوش اومده ولی فعلا کسی رو نمیشناسه
دکتر میگه موقته و طی زمان کمی حافظش رو بدست میاره !
همین دیگه اگه خبر دیگه ای هم شد خبرتون میکنم
محمد حسین عزیز پیامم تو صفحه ی قبل غیب شد. :دی اینو بچسب که حالش داره بهتر می شه. اون یکی پیاممو نقل قول می کردی حداقل :دی
متن پیام قبلیم:
سلام بچه ها یه خبر خیلی خوب به دستم رسیده.
خیلی حرف نمی زنم فقط حرفی که از طرف پسرعمه ی بابک جان به دستم رسیده رو نقل قول می کنم. خیلی خوشحالم از این که حالش خوبه.((100))
اها خیلی ممنون دخترم عالیه دمت گرم
خوشحال شدم ایشالا بهترم می شه
the ship
2014/10/13, 20:54
خدا رو شکر. ان شالله بهتر شن.
وای! ما چه بچه ها خفنی هستیم ! با دعای ما همه خوب می شن!
امیدوارم همینطور حالش بهتر شه. نه فقط تو بیماری بلکه در هرروز زندگی!
خداروشکر!
واقعا خوش حال شدم.
این از لطف خداس.
karamozranger
2014/10/17, 18:29
انشالله زودتر خوب بشی بابک جان.ما همه برات دعا می کنیم.
karamozranger
2014/10/21, 23:47
خب خدارو شکر.اقا اگه کسی موافقه اگه کسی مریضی داره تو سایت بگه همه براش دعا کنیم زود تر خوب بشه ثوابم داره.خیلی خوب می شه ها.
the ship
2014/10/21, 23:55
خب خدارو شکر.اقا اگه کسی موافقه اگه کسی مریضی داره تو سایت بگه همه براش دعا کنیم زود تر خوب بشه ثوابم داره.خیلی خوب می شه ها.
بچه ها یه تاپیک زدن برای دوست خوبمون.
امروز خوشبختانه خبر جدیدی از بابک به دستم رسیده. :)
سلامی دوباره
خب باید بگم که بابک فعلا از بیمارستان مرخص شده چند وقتی مییشه و خدار و شکر حالش خوبه فقط یکی از پاهاش شکسته که مشکل زیادی باهاش نداره و فقط یکمی اخلاقش عوض شده
گوشه گیر شده و زیاد توی جمع نمیاد و ساکته برخلاف قبلش که یکمی پرحرف بود
نمیدونم چشه ولی دکتر میگه اختلال در شخصیت یه چیز کاملا عادی که طی مدتی بر طرف میشه
و فکر میکنم که به زودی مشغول نوشتن بشه
فعلا خداحافظ
the ship
2014/10/26, 01:49
ممنون هانیه از اطلاع رسانیت. ان شالله حالشون خوب شه زودتر.
سلام.
من برگشتم.
از همه دوستانی که نگرانم بودن تشکر میکنم.
فقط اومدم که بگم خوب شدم.
امیدوارم چند روز دیگه بر گردم سر نوشتن الان دستام یکم درد میکنن.
Cyrus-The-Great
2014/10/31, 22:34
سلام.
من برگشتم.
از همه دوستانی که نگرانم بودن تشکر میکنم.
فقط اومدم که بگم خوب شدم.
امیدوارم چند روز دیگه بر گردم سر نوشتن الان دستام یکم درد میکنن.
خوش اومدی بابک جان.
چه خوب که خیالمون رو راحت کردی. امیدوارم کاملا ( به جز دستت که زود خوب میشه ) خوب و سلامت شده باشی. نگرانمون کردیا :دی
همیشه موفق و سلامت باشی!((212))
سلام.
من برگشتم.
از همه دوستانی که نگرانم بودن تشکر میکنم.
فقط اومدم که بگم خوب شدم.
امیدوارم چند روز دیگه بر گردم سر نوشتن الان دستام یکم درد میکنن.
خوش برگشتی پسرم
امیدوارم خوب خوب بشی
سلام.
من برگشتم.
از همه دوستانی که نگرانم بودن تشکر میکنم.
فقط اومدم که بگم خوب شدم.
امیدوارم چند روز دیگه بر گردم سر نوشتن الان دستام یکم درد میکنن.
سلام! خوش برگشتی! دیگه نمی دوم چی بگم!
سلام بابک جان.
واقعا خوشحال شدیم از این که سلامتیت برگشته.
داستان نوشتن هم فدای سرت! سلامتیت خیلی مهم تره.((48))
سلام بابک جان.
واقعا خوشحال شدیم از این که سلامتیت برگشته.
داستان نوشتن هم فدای سرت! سلامتیت خیلی مهم تره.((48))
احساس کردم می خواستی بگی داستانم بخوره تو سرت((72))
احساس کردم می خواستی بگی داستانم بخوره تو سرت((72))
می خوای الان بهت بگم از خماریش دربیای؟((42))
فعلا سلامتیت مهم تره. ولی اگه حالت کاملاً خوب شده باشه و داستان ننوشته باشی به شخصه می کشمت. :دی
سلام.
من برگشتم((201))
بعد از گذشت 10 هزار سال((76))
یک انسانی خیری اگه پیدا بشه فصل سوم رو ویرایش کنه خیلی هم ممنونش میشیم.
ده هزار سال بعد.
من اومدم((119))
با فصل جدید!
فصل سوم (http://s4.picofile.com/file/8166758142/44.pdf.html)
خیلی صفحه ارایی افتضاحه نازه اینو یه روز روش کار کردم تا این شد بلد نیستم خو چه کار کنم((84))
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.