PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی و نقد فیلم گناه ستارگان ما



smajids
2014/08/25, 14:12
9053




کارگردان: Josh Boone


تهیه کنندگان:


Wyck Godfrey
Marty Bowen


فیلمنامه:


Scott Neustadter
Michael H. Weber


بر اساس رمانی به همین اسم نوشته ی John Green


بازیگران:


Shailene Woodley
Ansel Elgort
Nat Wolff
Laura Dern


ژانر: کمدی - درام


ساخت کشور: آمریکا


تاریخ اکران: 6 جوئن 2014


خلاصه: با توجه به معجزه ای که در مورد منقبض شدن تومور سرطانی هزل رخ داده و چند سال وقت برایش فراهم آورده، او تا کنون در انتهای خط زندگیش بوده و منتظر آخرین ورق داستان زندگیش است. اما یک برنامه ی پیچیده ای در گروه بچه های سرطانی سبب ورود پسری به اسم آگستیوس واترز می شود که باعث می شود زندگی هزل دوباره از نو نوشته شود.


----------------


" این مطلب توسط سایت نودهشتیا (wWw.98iA.Com) جمع آوری شده است."


منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۷.۵ از ۱۰ (۳ از ۴)




این که «بخت پریشان/The Fault in Our Stars» را یک "عاشقانه جوانی درباره سرطان" بنامیم احتمالا درک درست ما از ارزشهای ستودنی فیلم را نشان دهد، اما علاوه بر آن چکیدهای معقول از داستان فیلم در قالب همین چند کلمه است. «بخت پریشان» که از روی رمان پرفروشی با همین نام اثر جان گرین اقتباس شده است، نه تنها به خاطر داستانش بلکه از جهت شیوه احساسی و تاثیرگذاری که داستانش را ارائه میکند درخور تقدیر است. بازیها عالی است، شخصیتها سه بعدی هستند و دیالوگها هوشمندانه و لطیف اند. کارگردانی جاش بون خارق العاده نیست، اما خوب میداند چطور از سر راه کنار رود و به بازیگران اجازه دهد کارشان را انجام دهند. در زمانهی کارگردانان مؤلف، گاهی جالب است که ببینیم یک فیلمساز به ارزش کمرنگ کردن نقش خود پی برد.


گر "تجربه" تماشای فیلمی که در آن هر دو نقش اصلی آن مبتلا به سرطان هستند و رقص کنان با دروگر مرگ به استقبال مرگ میروند را "یک حس خوب" بنامیم، شاید در نگاه اول چندان متناسب نباشد، اما در این مورد فرق میکند. هِیزل گریس لَنکِستر (با بازی شِیلین وودلی) و اگوستوس واترز (با بازی انسل الگورت) در مقایسه با بسیاری از افراد از بسیاری جهات سرزندهتر هستند، چراکه به شکنندگی وجود خود همیشه واقف هستند. یک نوجوان معمولی چندان درکی از فناپذیری خود ندارد؛ هیزل و آگوستوس انتخابی جز این ندارند که با سرنوشتشان همراه شوند. آنها در زمان حال زندگی میکنند، چون آیندهای ندارند. فیلم این حس صمیمیت را بدون زحمت و مجبور ساختن مخاطب به پذیرش آن نشان میدهد. تنها در اواخر فیلم، که اتفاقات فیلم به سرمنزل میرسند، بون کمی در اجرایش غلو میکند. تنها مشکلی که در این قسمت وجود دارد، این است که مانند یک چراغ نئونی چشمک زن از شما میخواهد که: "گریه کن دیگه لعنتی!" واضح است که «بخت پریشان» نمیخواهد هیچ چشمی بی اشک از سالن سینما بیرون رود.


این فیلم از نقطه نظر هیزل روایت میشود و هرچند صدای روایت کردنش تضمینی بر این نیست که او از گزند اتفاقات بعدی در امان خواهد بود، اما به گونهای احساس اعتماد را به مخاطب القا میکند. با هیزل در حوالی اولین ملاقاتش با آگوستوس در گروه حمایت از سرطانیها آشنا میشویم. هر دوی آنها دوره تخفیف[۱] بیماری خود را پشت سر میگذارند، اما هیزل با خود یک مخزن اکسیژن حمل میکند، چون ریههایش در معرض تجمع مایع قرار دارند و بدون آن مخزن قادر به نفس کشیدن نیست. آگوستوس کاملا سالم به نظر میرسد و ظاهرا پس از از دست دادن یکی از پاهایش بر بیماریاش فائق آمده است. بین این دو پیوندی برقرار میشود، ابراز علاقه میکنند، پیامکهای لطیفه رد و بدل میکنند و به سمت رابطهای عاشقانه پیش میروند، تا اینکه هیزل تصمیم میگیرد که این دو باید به دوستی اکتفا کنند. بحث هیزل این است که از آنجایی که او دیر یا زود خواهد مرد، درگیر شدن آگوستوس در یک رابطه عاشقانه با او تنها باعث زجر کشیدنش میشود. آگوستوس مخالفت میورزد و سعی میکند او را متقاعد نماید.


شوخ طبعی موجود در فیلمنامه بیش از حد معمول در فیلمهای در رابطه با سرطان است، گرچه در مقابل «۵۰/۵۰» در سطح پایینتری قرار میگیرد، که بر خلاف آنچه در اواخر «بخت پریشان» پیش آمد، بسیار مراقب بود دچار غلو در اجرای بازیگران نشود. شخصیتها در اینجا به زیبایی قابل فهم هستند. همانطور که طرح داستان ممکن است کلیشه زده به نظر برسد، هیزل و آگوستوس دو انسان صاف و ساده و باورپذیر هستند و صداقتی که این دو را به روی پرده آورده است مخاطب را در نگرانیهایی درگیر میکند، که باعث میشود ایرادات ریز و درشتش آنچنان به چشم نیاید. شایلین وودلی که با چند فیلمی که در سال اخیر بازی کرد، به خصوص با فیلمهای «اکنون تماشایی/The Spectacular Now» و «ناهمگون / Divergent» شکوفا شده بود، در این فیلم در بالاترین سطح خود قرار دارد (گرچه کمی برای ایفای نقش یک نوجوان بیش از حد بزرگ است). لورا دِرن در نقش مادر هیزل بازی میکند، که به نسبت سایر فیلمهای نوجوان پسند پرمغزتر است. ویلم دافو نقش نویسنده مورد علاقه هیزل یعنی پیتر ون هوتن را ایفا میکند، که آشنایی با او مهر تاییدی است بر این که گاهی قهرمانان و افراد مشهور را بهتر است از فاصله دور تماشا کرد.


اقتباس این فیلم از رمان گرین به منبع وفادار است، کما اینکه خود گرین نیز در بخش عمدهای از تولید فیلم همکاری داشته است. طرفداران این رمان بعید است در شیوه انتقال این داستان از روی کاغذ به پرده ایرادی پیدا کنند. قسمت عمدهی بینندگان به احتمال فراوان از این فیلم استقبال خواهند کرد، اما حتی آنهایی که یک صفحه از آن کتاب را هم نخوانده باشند و با دید طبیعی نچندان مثبتی به سمت این پروژه بیایند، در این عاشقانه غمناک و البته روحیه بخش یکی دو نکته مثبت برای ستودن پیدا خواهند کرد. خود داستان به تنهایی شاید چندان برجسته نباشد، اما شخصیتها و احساساتش واقعی هستند و گاهی برای یک فیلم همین مقدار کافی است تا رضایت افرادی که به آن شک دارند را جلب کند.
کسی در فیلم حضور دارد که من بشناسم؟


شیلی وودلی که در سالهای اخیر در فیلمهای مطرحی همچون « فرزندان » و اخیرا هم « ناهمتا » ایفای نقش کرده، بازیگر اصلی زن فیلم محسوب می شود. در کنار او انسل الگورت حضور دارد که اتفاقاً در فیلم « ناهمتا » با یکدیگر همبازی بوده اند؛ البته در آنجا خواهر و برادر بودند و در اینجا عاشق یکدیگر! ویلیام دافو را هم می توانید در فیلم پیدا کنید.


داستان فیلم درباره چیست ؟


هزل ( شیلی وودلی ) مبتلا به سرطان است و به اصرار پدر و مادرش به گروه حمایت از بیماران مبتلا به سلطان و مبارزه علیه این بیماری می پیوندد و در آنجا با یک نوجوان دیگر به نام گاس ( انسل الگورت ) آشنا می شود و بزودی این دو عاشق یکدیگر می شوند اما...


کارگردان کیست ؟


جاش بوون که بسیار جوان است و پیش از « تقصیر ستاره بخت ماست » ، یک کمدی جمع و جور به نام « درگیر عشق » را کارگردانی کرده بود که اثر قابل قبولی محسوب می شد. بوون هنوز خیلی جوان هست تا بتوان در موردش اظهار نظر کرد اما بهرحال با دو فیلمی که ساخته نشان داده که فضای درام – کمدی را خوب می شناسد.


خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه کنند؟


« تقصیر ستاره بخت ماست » برای نوجوانان ساخته شده و خانواده ها نباید نگرانی خاصی در مورد این فیلم داشته باشند. شاید این فیلم حتی بتواند روحیه فرزندان خانواده ها را افزایش دهد!


نکات مثبت فیلم ؟


فیلم براساس رمان پرفروشی به قلم جان گرین ساخته شده و رمان مذکور هم اینقدر محترم بوده که فیلم بر روی پرده سینما مشکل بزرگی نداشته باشه. در واقع قلم جذاب جان گرین ضامن موفق بودن فیلم بر روی پرده سینما شده که بیهوده با احساسات تماشاگر بازی نمی کند و به اصطلاح نیرنگ نمی زند.


« تقصیر ستاره بخت ماست » دیالوگ های زیبا و پر مغزی دارد که خیلی مدت بود در یک اثر هالیوودی شاهدش نبودیم. این فیلم احتمالا از آن دسته آثاری است که بزودی کلی دیالوگ قصار به نقل از آن در صفحات اجتماعی منتشر خواهد شد!


رابطه میان دو شخصیت نوجوان فیلم کامل و قابل لمس است. مدتها بود که روابط عاشقانه درست و حسابی در سینما به نماش درنیامده بود و حالا با فیلم « تقصیر ستاره بخت ماست » می توانیم یک رابطه عاشقانه سالم را از دو نوجوان مشاهده کنیم که دنیای نوجوانی شان به خوبی در صحبت هایشان نموده پیدا می کند و ما هم از این دنیا لذت می بریم!


فیلم بازی های خوبی دارد. شیلی وودلی که احتمالاً حالا دیگر باید او را ستاره جدید هالیوود معرفی کنیم، در نقش هزل باورپذیر است و در آن سو انسل الگورت ( یکی از آن اسمهایی که تلفظش عجیب هست! ) نیز مکمل خوبی برای وودلی بوده است.


نکات منفی فیلم ؟


فیلم داستان خاصی برای تعریف کردن ندارد و تنها تاکیدش بر صحبت های دو نفره بوده است. البته رمان مذکور هم حال و هوایی مشابه داشت اما بهرحال لزوم وجود یک مسیر داستانی خوب و در واقع، قصه گویی یکی از مزیت های مهم اینگونه آثار محسوب می شود که در این فیلم جای خالی اش به خوبی حس می شود. البته دیالوگ ها عالی است.


« تقصیر ستاره بخت ماست » هوشمندانه از کلیشه شدن فرار کرده و جاش بوون هم نخواسته که بی جهت تماشاگر را غرق در احساسات کند اما بهرحال در بعضی دقایق فیلم کنترل از دستش خارج شده و « تقصیر ستاره بخت ماست » را تبدیل به مرثیه کرده که خوشبختانه وضعیت حادی ندارد!


حرف آخر ؟


« تقصیر ستاره بخت ماست » اثری تاثیرگذار است. این فیلم از آن دسته آثاری است که احتمالاً روی هر مخاطبی اثرش را خواهد گذاشت و خوشبختانه در سطحی هم هست که بتواند تاثیرگذاری مثبتی داشته باشد. سکانس های آمستردام و ناهار دو نفره و کلی قسمت های رمانتیک دیگه، از « تقصیر ستاره بخت ماست » فیلمی ساخته که مخاطبینش را پیدا خواهد کرد.






منتقد: میثم کریمی
" مووی مگ "

m_ali
2014/09/08, 22:56
چرا این پست هیچ جوابی نداشته؟
نقد رو نخوندم و نمیخونم و نمیخونم ولی دستت درد نکنه
نمیخونم چون فیلم رو دیدم و کامل هم فهمیدم
میتونم بگم بهترین فیلمی بود که به عمرم دیدم
عقیده دارم هر کتاب خونی باید این فیلم رو ببینه
اگه این فیلم رو دیدین یادتون باشه که کتاب an imperial afflection اصلا وجود نداره و خودتون رو به زحمت نندازین
اینجا میتونین مطمئن بشین http://www.bustle.com/articles/26735-is-peter-van-houtens-imperial-affliction-a-real-book-heres-what-you-need-to-know-about
و اینحا هم برخی سوالات راجع به این کتاب غیر واقعی جواب داده شده http://johngreenbooks.com/questions-about-the-fault-in-our-stars-spoilers/#aia
که دومی رو بهتره بعد از دیدن فیلم بخونید چون اطلاعاتی راجع به فیلم توشه
از اینجا هم میتونید فیلم رو دانلود کنید
http://www.mydatir167.in/1393/06/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%D9%8A%D9%84%D9%85-the-fault-in-our-stars-2014/
حتما این فیلم رو هر طور شده ببینید این فیلم یه شاهکار واقعیه
دوران اژدها هم داره کتابشو ترجمه میکنه و 5 فصل ارائه کرده
پیشنهاد میکنم اول فیلم رو که نقده ببینید بعد برید سراغ فصلای نسیه((111))
اینم لینک ارائه ی فصول دوران http://forum.dragon-age.ir/thread7576.html#post53261