PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گرگینه ی خفته: گرگ درون



abramz
2014/08/21, 16:11
http://www.xum.ir/images/2014/08/21/kave-gorg.jpg


گرگینه ی خفته

جلد اول

گرگ درون





سلام دوستان.

خوب من با یک کتاب جدید و کاملا خوب آمده ام!

این کتاب جدید دارای چهار جلد کامل هست که مطمئن باشید تا آخر این داستان پیش می رود و خواهد رفت!

این داستان در سبک ترسناک، درام و تراژدی هست.

در ضمن فکر نکنید که فانتزی نیست! :دی

خب سخن رو به درازا نمی کشونم .

این شما و این هم خلاصه :

کریس پسری است گوشه گیر و عجیب.

او دوستان زیادی ندارد. زیرا همه را از خود می راند. بدون اینکه خودش بخواهد و خودش ترجیح دهد.

اما خودش این رویه را ترجیح میدهد.

اما سرانجام زمانی که روز اول مدرسه اش فرا می رسد، با یک نفر آشنا می شود.

فردی که سرنوشت برای او تعیین کرده بود.

فردی که زندگی اش را فقط با یک دوستی به تباهی تبدیل کرد ...

" سرنوشت بی رحم است کریس! "





فصول کتاب
ویراستار
لینک دانلود


مقدمه
مجید ( PLUTO )
http://www.picofile.com/content/images/download_button.gif (http://s5.picofile.com/d/4db2e9dd-2fb2-448d-8e76-8b6d17efd7c0/%DA%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D9%86%D9%87_%DB%8C_%D8%AE %D9%81%D8%AA%D9%87.pdf)


فصل اول
ابراهیم ( HELT )
http://www.picofile.com/content/images/download_button.gif (http://s5.picofile.com/d/4c7dc8f7-7502-446d-a98e-7f0bddd8bf0a/%DA%AF%D8%B1%DA%AF_%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86_1.pdf)


فصل دوم
( HELT )
http://www.picofile.com/content/images/download_button.gif (http://s5.picofile.com/d/34a82dc6-1200-4d4f-8f0a-3fddc59b09f6/gorgine_khofte_gorg_daroon_F_2.pdf)


فصل سوم
( Hermion )




فصل چهارم

حانیه ( Hermion )

http://www.picofile.com/content/images/download_button.gif (http://s5.picofile.com/d/880b0562-1ada-4ba7-b630-17cf99a59230/gorgine_khofte_gorg_daroon.pdf)

BOOKBL
2014/08/21, 17:34
من نمی تونم باز کنم :| ((210))((210))
چطوری پی دی اف کردی ؟؟؟؟؟؟؟

abramz
2014/08/21, 17:38
من نمی تونم باز کنم :| ((210))((210))
چطوری پی دی اف کردی ؟؟؟؟؟؟؟

من تست کردم بنیامین.

درست بوده.

تو کامپیوترهای دیگه هم تست کردم درست بودن.

فکر کنم باید پی دی اف خونت رو آپدیت کنی!

بزار دوباره آپ کنم:|

اما مطمئنم که درسته :|

لینک آپدیت شده :

دانلود با لينك مستقيم و حجم 37 مگابايت (http://dl2.soft98.ir/soft/f/Foxit.Reader.6.2.3.0815.exe)

رمز: soft98

HELT
2014/08/21, 17:42
به به اقا نادر تبریک میگم امیدوارم موفق باشی توی نویسندگی
لینکشم درست بود بنیامین
مقدمشم قشنگ بود زودتر فصلا رو بده بیرون!:دی
منتظریم:)

BOOKBL
2014/08/21, 17:42
درست شد.
اسم فایلو انگلیسی کردم درست شد :|

abramz
2014/08/21, 17:45
به به اقا نادر تبریک میگم امیدوارم موفق باشی توی نویسندگی
لینکشم درست بود بنیامین
مقدمشم قشنگ بود زودتر فصلا رو بده بیرون!:دی
منتظریم:)

واااای!

یکی نظر داد! :دی

واقعا؟:دی

مرسی:)

فصل اول دست مجیده برای ویراست.

حتما تا فردا یا پس فردا قرار میدم.

مرسی از علاقه ت!:)((201))((112))

HELT
2014/08/21, 17:50
واااای!

یکی نظر داد! :دی

واقعا؟:دی

مرسی:)

فصل اول دست مجیده برای ویراست.

حتما تا فردا یا پس فردا قرار میدم.

مرسی از علاقه ت!:)((201))((112))
چه کنیم دیگه ما متعلق به مردمیم خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
منتظرم تا فردا!

abramz
2014/08/21, 19:13
دوستان!

همگی توجه توجه!

کاور جدید به پست اول اضافه گردید.

زحمت کاور رو بنیامین عزیزم ( بهترین دوست و همیارم ) به سرعت برق ( :دی ) درست کرد و به بهترین نحو به من ارائه داد!

همگی اگه امیرحسین تا فردا بهش رنگ گرافیست نداد، اعتصاب کنین!

واقعا ازش ممنونم!((201))((201))((201))((112))((112))(( 112))((123))((123))((123))

@JuPiTeR (http://forum.pioneer-life.ir/member106.html)

رنگ لطفا!

tars15
2014/08/21, 19:17
ممنونم مقدمش هم قشنگ بود

MaRs
2014/08/21, 19:17
باحال بود
ادامه بده به کارت

abramz
2014/08/21, 19:21
ممنونم مقدمش هم قشنگ بود

مرسی دوست عزیزم.

خیلی منتظر نظرت بودم!

فقط میشه اشکالات و غیره رو بگین؟ ( بچه ها با همه تونم )

تازه این اولشه.

به فصل بیست و پنجم ( فصل یکی مونده به آخر ) برسم دیگه چی میگی!:دی

ولی بازم از نظر کوتاه، اما بسیار زیبات ممنونم.((201))((201))((201))

امیدوارم انتظارات رو برآورده کنم و همین جوری ادامه بدم!

((123))((123))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


باحال بود
ادامه بده به کارت

حتما!!

خدایا شـــــــــــــــکرت!

ممنونم که خوندی و اهمیت دادی مهراد عزیز!

داداشیت رو تنها نذاری ها!!

مثل کوه پشتم باش!:دی

بازم ممنونم.

((201))((201))((201))

tars15
2014/08/21, 19:22
مرسی دوست عزیزم.

خیلی منتظر نظرت بودم!

فقط میشه اشکالات و غیره رو بگین؟ ( بچه ها با همه تونم )

تازه این اولشه.

به فصل بیست و پنجم ( فصل یکی مونده به آخر ) برسم دیگه چی میگی!:دی

ولی بازم از نظر کوتاه، اما بسیار زیبات ممنونم.((201))((201))((201))

امیدوارم انتظارات رو برآورده کنم و همین جوری ادامه بدم!

((123))((123))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -



حتما!!

خدایا شـــــــــــــــکرت!

ممنونم که خوندی و اهمیت دادی مهراد عزیز!

داداشیت رو تنها نذاری ها!!

مثل کوه پشتم باش!:دی

بازم ممنونم.

((201))((201))((201))

منظورت ایراد نگارشیه یا موضوع داستان؟

abramz
2014/08/21, 19:24
منظورت ایراد نگارشیه یا موضوع داستان؟

اگه هر دو رو بگی ممنون میشم.((201))

اما خوبی هام رو هم بگو:دی

نباید دلسرد شم!

ممنونم((99))

MaRs
2014/08/21, 19:24
مرسی دوست عزیزم.

خیلی منتظر نظرت بودم!

فقط میشه اشکالات و غیره رو بگین؟ ( بچه ها با همه تونم )

تازه این اولشه.

به فصل بیست و پنجم ( فصل یکی مونده به آخر ) برسم دیگه چی میگی!:دی

ولی بازم از نظر کوتاه، اما بسیار زیبات ممنونم.((201))((201))((201))

امیدوارم انتظارات رو برآورده کنم و همین جوری ادامه بدم!

((123))((123))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -



حتما!!

خدایا شـــــــــــــــکرت!

ممنونم که خوندی و اهمیت دادی مهراد عزیز!

داداشیت رو تنها نذاری ها!!

مثل کوه پشتم باش!:دی

بازم ممنونم.

((201))((201))((201))


معلومه تنهات نمی زارم
افرین ایده ات جالبه

abramz
2014/08/21, 19:25
معلومه تنهات نمی زارم
افرین ایده ات جالبه

ممنونم.

پس تا آخر باهام باش!

یادم باشه کتابت رو در کنار کتاب ینیامین بخونم.

مرسی داداشی گلم.

منتظر نقد کوبنده م باش!((201))((201))((201))

karamozranger
2014/08/21, 19:30
خدایی مقدمتو خیلی باحال نوشتی.اگه همینجوری ادامه بدی مطمعنم کارخوبی از اب در بیاد.موفق باشی.

tars15
2014/08/21, 19:32
اگه هر دو رو بگی ممنون میشم.((201))

اما خوبی هام رو هم بگو:دی

نباید دلسرد شم!

ممنونم((99))

عالی بود خیلی خیلی محشره کپ کردم وقتی خودنمش فوق العاده بود موفق باشید

sir m.h.e
2014/08/21, 19:35
ای وای که مسافرت چه رو اعصابه خیلی خستم
خوندن مقدمت اولین کاری بود که کردم پس قدر منو بدون خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخ
خب کقدکه جالب و مرموزی بود خوشمان آمد حتما ادامه بده
فقط یه چیزی من خفت میکنم اگه بخوای فصلای سی صفحه ای بدی چون دوس دارم بخونم ولی فصل بلند رو نمیخونم پس بازبون خوش رو مخم راه نرو
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخ
راستی به معجزه تگ کردن پی بردی؟ بروحالش رو ببر
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخ
حتما ادامش بده و قشنگ بود

abramz
2014/08/21, 19:39
خدایی مقدمتو خیلی باحال نوشتی.اگه همینجوری ادامه بدی مطمعنم کارخوبی از اب در بیاد.موفق باشی.

خیلی ممنونم علی جان.

در ضمن خوش اومدی به پایونیر.

نمی دونی وقتی نظرت رو خوندم چقدر خوشم اومد.

امیدوارم بتونم تا انتها نظرتون رو همین طوری جلب کنم.

وااقعا مرسی و ازت ممنونم.

اگه خدا بخواد اگه بخوای کتاب بنویسی میام و جبران میکنم عزیز!

((201))((112))((123))((123))((112))((201))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


ای وای که مسافرت چه رو اعصابه خیلی خستم
خوندن مقدمت اولین کاری بود که کردم پس قدر منو بدون خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخ
خب کقدکه جالب و مرموزی بود خوشمان آمد حتما ادامه بده
فقط یه چیزی من خفت میکنم اگه بخوای فصلای سی صفحه ای بدی چون دوس دارم بخونم ولی فصل بلند رو نمیخونم پس بازبون خوش رو مخم راه نرو
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخخخخخ
راستی به معجزه تگ کردن پی بردی؟ بروحالش رو ببر
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخ
حتما ادامش بده و قشنگ بود

مرسی هادی!

کی میگه معجزه اس؟((3))تو خودت اومدی!((204))

اما از نظرت ممنونم!

درواقع تگ کردن که معجزه نیست!

مرموز بودن معجزه س.

می بینی چه جادویی داره؟!خخخخخخخخ((3))((3))

نگران نباش فصلاش رو کم میکنم. ( اصن به جهنم!((3)) زیاد میکنم که تو یکی نخونی!((204)))

ولی تجربه نشون داده که کم نویسی بهتر از زیاد نیوسی س!((3))( نقلی از دکتر نادر! )

خب در انتها ممنونم که نظر زیبایی دادی و همچنین وقت گذاشتی و کتابم رو خوندی.

جای تشکر بسیار دارد پس ممنونم و موفق باشی دوست من!((70))((70))((70))

sir m.h.e
2014/08/21, 19:42
میدونم اسپمه ولی این یکی رو بیخی
مردک من تا اومدم اولین چیزی که زدتوصورتم این پیغامی که میگه شما رو تگ کردن بود
قبول نداری اسمم رو تو لیست اون تگ شده های زیر ببین
جرئت داری فصل بلند بده خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خ خوردت میکنم تو غذا میریزمت (اون عکسه رو یادته پیازه داشت آدم خورد میکرد؟ خودت گذاشته بودی)

abramz
2014/08/21, 19:45
عالی بود خیلی خیلی محشره کپ کردم وقتی خودنمش فوق العاده بود موفق باشید

ممنونم!((201))((201))

قابل توجه هادی:

تو جرئت داری اون بلا رو سرم بیار ببین چی کارت میکنم.

به مدیرای پیکوفایل میگم اجازه ی دانلود رو به تو ندن!((76))

BOOKBL
2014/08/21, 20:06
نادر جرئت داری فایل وردشو واسه صفحه آرایی نده.

abramz
2014/08/21, 20:53
نادر جرئت داری فایل وردشو واسه صفحه آرایی نده.

باشه میدم زحمتش رو بکشی دوست عزیزم!((201))

البته از فصل یک به بعد!

ممنونم از همراهیت!((65))

((123))((123))((123))

snap
2014/08/22, 14:35
شروعش خوبه؛ منتهی فکر می کنم روی حال و گذشته باید دقت کنی. البته این چیزی بود که دیشب خونده بودم، نثرت با توجه به این چیزی که دیدم قوی هست. منتهی روی مقدمه یکی دو صفحه ای نمیشه نظر داد باید بنویسی. فصل اول رو بخونم بهتر نظر میدم. ببینم چکار کردی.

abramz
2014/08/22, 14:44
شروعش خوبه؛ منتهی فکر می کنم روی حال و گذشته باید دقت کنی. البته این چیزی بود که دیشب خونده بودم، نثرت با توجه به این چیزی که دیدم قوی هست. منتهی روی مقدمه یکی دو صفحه ای نمیشه نظر داد باید بنویسی. فصل اول رو بخونم بهتر نظر میدم. ببینم چکار کردی.

ممنونم از نظرت سینای عزیز.

البته فکر کنم داستان من در برابر داستان شما که چیزی نباشه!

مرسی که فکر می کنید نثرم قوی هست!

فصل اول هم تا امشب قرار میدم.

باز هم ازتون تشکر میکنم!

فراواااان!

((98))((110))

BOOKBL
2014/08/22, 17:45
الآن فصل اول میادددددددددددددددد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

خو! زودتر بگو ویراستارش ابراهیمه :|
تو فایل نوشتم مجید:| به گنده گی خودتون ببخشید :|

abramz
2014/08/22, 17:45
خب دوستان فصل اول هم با صفحه آرای عالی بنیامین آماده شد. ((226))((226))((226))

کار عالیش رو وقتی دانلود کنین می بینین.

و همچنین ممنونم از ویرایش عالی ابراهیم.

توجه : چون مجید نبود ویراست رو دادم به ابراهیم.

خب سخن را به درازا نمی کشانم.

منتظر نظرات زیباتون هستم و امیدوارم خوشتون بیاد!

پ.ن :

منتظر فصل دو به همین زودی ها باشید!

kianaz
2014/08/22, 17:57
ممنان عالی بود دست سه تاییتون درد نکنه

abramz
2014/08/22, 17:59
ممنان عالی بود دست سه تاییتون درد نکنه

خواهش می شود و ممنونم.

امیدوارم که واقعا خوشت اومده باشه:دی!

HELT
2014/08/22, 20:40
سلام :دی
خوشحالم که فصل اول رو دادی بیرون و من که خوندمش خیلی عالی بود و منتظرم که فصل دوم هم بیاد اگه باز هم کمک خواستی بگو و در ضمن برام مهم نیست اسمم باشه یا نباشه.قصدم فقط کمک بود.

abramz
2014/08/22, 20:45
سلام :دی
خوشحالم که فصل اول رو دادی بیرون و من که خوندمش خیلی عالی بود و منتظرم که فصل دوم هم بیاد اگه باز هم کمک خواستی بگو و در ضمن برام مهم نیست اسمم باشه یا نباشه.قصدم فقط کمک بود.

عزیزم من بابت دوتا چیز باید ازت تشکر کنم :

1. نظرت

2. ویرایش زیبات

عزیزم فقط میشه نظرت رو در مورد خود کتاب بدی؟

ممنون میشم.

((98))

HELT
2014/08/22, 23:23
عزیزم من بابت دوتا چیز باید ازت تشکر کنم :

1. نظرت

2. ویرایش زیبات

عزیزم فقط میشه نظرت رو در مورد خود کتاب بدی؟

ممنون میشم.

((98))
بله چرا نمی شه عزیزم!:|
در ضمن من نویسنده نیستم پس نظرامم چیزیه که خودم می پسندم.:دی
فکر می کنم تنها مشکلی که توی داستانت دیده میشد این بود که لحنت توی داستان یه ذره رسمی بود و به نظرم باید کمی دوستانه تر بنویسی!انگار داری با خواننده درد و دل میکنی!لحنت طوری بود انگار داری سخنرانی میکنی!:|
همین من دیگه اشکالی ندیدم! ایده ی خیلی جالبیه ومیتونه جالب تر هم بشه! امیدوارم بتونی این کتابو چاپش کنی بزنی توی پوزه ی جی.کی.رولینگ!همین دیگه موفق باشی عزیزم:|!:دی
((98))

abramz
2014/08/23, 07:26
بله چرا نمی شه عزیزم!:|
در ضمن من نویسنده نیستم پس نظرامم چیزیه که خودم می پسندم.:دی
فکر می کنم تنها مشکلی که توی داستانت دیده میشد این بود که لحنت توی داستان یه ذره رسمی بود و به نظرم باید کمی دوستانه تر بنویسی!انگار داری با خواننده درد و دل میکنی!لحنت طوری بود انگار داری سخنرانی میکنی!:|
همین من دیگه اشکالی ندیدم! ایده ی خیلی جالبیه ومیتونه جالب تر هم بشه! امیدوارم بتونی این کتابو چاپش کنی بزنی توی پوزه ی جی.کی.رولینگ!همین دیگه موفق باشی عزیزم:|!:دی
((98))

خب دلیل رسمی بودنم این بود که مثلا فصل اوله ها!!

می خواستی تو همین فصل اول بیام بگم بفرمایید خونه براتون چایی بریزم؟؟:دی((72))

دلیل دیگه ش هم این که اون واقعا عصبانی بود:دی یعنی به این حالت : http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28188%29.gif

مطمئن باش توی فصل دوم این مشکل کاملا رفع میشه.

باز هم از نظر بسیار زیبات ممنونم.

http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28143%29.gif

karamozranger
2014/08/23, 11:06
مطمعنی با چارلز دیکنز یا با ژول ورن نسبت فامیلی نداری؟واقعا متن خیلی قوی نوشتی .این فصل اوله بقیش چی می خواد باشه خدا می دونه.فقط لطفا چون تعداد صفحات کمه اگه میشه تعداد فصلایی رو که می دی بیشتر کن.با این که هنوز زوده گفتن اما بازم می گم کتاب عالی بشه.ممنون.

abramz
2014/08/23, 11:22
مطمعنی با چارلز دیکنز یا با ژول ورن نسبت فامیلی نداری؟واقعا متن خیلی قوی نوشتی .این فصل اوله بقیش چی می خواد باشه خدا می دونه.فقط لطفا چون تعداد صفحات کمه اگه میشه تعداد فصلایی رو که می دی بیشتر کن.با این که هنوز زوده گفتن اما بازم می گم کتاب عالی بشه.ممنون.


هـــــــــــــــــورااااا ااااا!!!

((226))((226))((215))((215))

نه باور کن نسبت فامیلی و خانوادکی ندارم!:دی

واقعا این طور فکر می کنی ؟

یعنی اینقدر قوی بود؟

نمی دونم چجوری ازت تشکر کنم!((31))

بهم خیلی روحیه دادی.

خیلی!

بعد هم اینکه تعداد صفحاتم رو کم می ذارم.

چون دیگرون به احتمال زیاد خیلی وقت نمی کنن که بخونن.

برای مثال دیدی مقدمه چقدر نظر داشت؟

خوب تا الان هم می دونم که دوستای عزیزم وقت نکردن بخونن، وگرنه حتما نظر می ذاشتن.

باز هم ازت ممنونم.

خیلی بهم روحیه دادی عزیزم!

((31))((98))((226))

HELT
2014/08/23, 11:41
خب دلیل رسمی بودنم این بود که مثلا فصل اوله ها!!

می خواستی تو همین فصل اول بیام بگم بفرمایید خونه براتون چایی بریزم؟؟:دی((72))

دلیل دیگه ش هم این که اون واقعا عصبانی بود:دی یعنی به این حالت : http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28188%29.gif

مطمئن باش توی فصل دوم این مشکل کاملا رفع میشه.

باز هم از نظر بسیار زیبات ممنونم.

http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28143%29.gif
باشه امیدوارم این مشکل خل بشه. وگرنه........:دی
منطورم کلمه ساده ای مثل" چون" بود که به جاش "چرا که "به کار می بردی.
بعدشم من که گفتم من نویسنده نیستم چرا دعوا می کنی!:|

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


خب دلیل رسمی بودنم این بود که مثلا فصل اوله ها!!

می خواستی تو همین فصل اول بیام بگم بفرمایید خونه براتون چایی بریزم؟؟:دی((72))

دلیل دیگه ش هم این که اون واقعا عصبانی بود:دی یعنی به این حالت : http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28188%29.gif

مطمئن باش توی فصل دوم این مشکل کاملا رفع میشه.

باز هم از نظر بسیار زیبات ممنونم.

http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28143%29.gif
باشه امیدوارم این مشکل خل بشه. وگرنه........:دی
منطورم کلمه ساده ای مثل" چون" بود که به جاش "چرا که "به کار می بردی.
بعدشم من که گفتم من نویسنده نیستم چرا دعوا می کنی!:|

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


خب دلیل رسمی بودنم این بود که مثلا فصل اوله ها!!

می خواستی تو همین فصل اول بیام بگم بفرمایید خونه براتون چایی بریزم؟؟:دی((72))

دلیل دیگه ش هم این که اون واقعا عصبانی بود:دی یعنی به این حالت : http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28188%29.gif

مطمئن باش توی فصل دوم این مشکل کاملا رفع میشه.

باز هم از نظر بسیار زیبات ممنونم.

http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20%28143%29.gif
باشه امیدوارم این مشکل خل بشه. وگرنه........:دی
منطورم کلمه ساده ای مثل" چون" بود که به جاش "چرا که "به کار می بردی.
بعدشم من که گفتم من نویسنده نیستم چرا دعوا می کنی!:|

Niko
2014/08/23, 13:11
میگماااااااااااااا دقیقا یادم نیست ولی تو کتاب پرسی جکسون
پرسی وقتی از خودش حرف میزد لحنش عادی بود من خوشم میومد
میتونی اونجوری بنویسی؟
البته نه اینکه بد باشه هاااااااااا اینم عاااالیه
.................................................. ......................................
خب خب حالا میرسیم به......
اورییییییییییییییین
اورین باریکلا
اصلا انتظار نداشتم ، وقتی مقدمه رو خوندم که اینجوری بودم :Milk:
بعدشم که اینجوری و بقیه شم که خودت میدونی :f7u12f:((6))
.................................................. ..................
ادامه بده
کتاب خوبی میشه ایشالله
( وگرنه خودت میدونیااااااااااا)

abramz
2014/08/23, 13:16
میگماااااااااااااا دقیقا یادم نیست ولی تو کتاب پرسی جکسون
پرسی وقتی از خودش حرف میزد لحنش عادی بود من خوشم میومد
میتونی اونجوری بنویسی؟
البته نه اینکه بد باشه هاااااااااا اینم عاااالیه
.................................................. ......................................
خب خب حالا میرسیم به......
اورییییییییییییییین
اورین باریکلا
اصلا انتظار نداشتم ، وقتی مقدمه رو خوندم که اینجوری بودم :Milk:
بعدشم که اینجوری و بقیه شم که خودت میدونی :f7u12f:((6))
.................................................. ..................
ادامه بده
کتاب خوبی میشه ایشالله
( وگرنه خودت میدونیااااااااااا)


ممنونم مارال از نظر زیبات.

همون طور هم که به ابراهیم گفتم، اون توی عصبانیت وخیمی گیر کرده بود.

به خاطر همین کنترل خوشد رو در دست نداشت.

مطمئن باش این مشکل توی جلد دو برطرف میشه.

مرسی که خوشت اومده!

حتما ادامه میدم!

مگه میشه با نظرای زیبای کاربرا ادامه هم ندم؟:دی

امیدوارم با آرزوهای شما دعاهای خوبی بشه.

بله خودم می دونم وگرنه چی میشه:دی((227))((9))((51))

باز هم از نظرت ممنونم.

Niko
2014/08/23, 13:41
عهههههههههه راست میگی نوشته بودی ((200))
اقا خداییش منم یادمه یه بار عصبانی بودم فقط ادبی نوشتنم میومد
راستی از اون تیکه حصار دور خودش خوشم اومد (حسش اشنا بودولی یکم متفاوت تر)
درمورد فصل یک
خط 62 (برو پیدا کن تا بترکی) به خوبی
اخه یکی نمیگه این همه نوشته رفتی به کلمه گیر دادی !!!!!!!!!(باخودم بودم هاا)
راستش اگه یکم سعی کنی روون تر کنی نثرتو که دیگه عالی میشه ،بعضی وقتا یه جمله رو اگه جای فعلشو عوض کنی کلی روون تر میشه(ربطی به ادبی بودن یا نبودنش نداره هاا)
حالا بیخیال
-------------------------------------------------------
ایول از ایده هات خوشم میاد مغزت کار میکنه تو این چیزا
اخرش هم قشنگ تموم کردی

abramz
2014/08/23, 13:45
عهههههههههه راست میگی نوشته بودی ((200))
اقا خداییش منم یادمه یه بار عصبانی بودم فقط ادبی نوشتنم میومد
راستی از اون تیکه حصار دور خودش خوشم اومد (حسش اشنا بودولی یکم متفاوت تر)
درمورد فصل یک
خط 62 (برو پیدا کن تا بترکی) به خوبی
اخه یکی نمیگه این همه نوشته رفتی به کلمه گیر دادی !!!!!!!!!(باخودم بودم هاا)
راستش اگه یکم سعی کنی روون تر کنی نثرتو که دیگه عالی میشه ،بعضی وقتا یه جمله رو اگه جای فعلشو عوض کنی کلی روون تر میشه(ربطی به ادبی بودن یا نبودنش نداره هاا)
حالا بیخیال
-------------------------------------------------------
ایول از ایده هات خوشم میاد مغزت کار میکنه تو این چیزا
اخرش هم قشنگ تموم کردی

دیدی گفتم که گفته بودم:دی

خوشحالم که از توصیفاتم خوشت اومده!

خط 62 رو هم الان میرم پیدا می کنم و میخ ونم ببینم چی شده:دی

سعی می کنم نثرم رو روون تر کنم.

بازم از نظر زیبات ممنونم.

((98))((226))

BOOKBL
2014/08/23, 17:25
آخه یکی به من بگه یه بچه به اون سن چطور می تونه اینقدر ادبی صحبت کنه ؟؟؟؟ :|
یکم ساده ترش کن و از این حالت ادبی درش بیار. داستان من باید ادبی تر بشه :| داستان تو ساده تر :|

abramz
2014/08/23, 17:52
آخه یکی به من بگه یه بچه به اون سن چطور می تونه اینقدر ادبی صحبت کنه ؟؟؟؟ :|
یکم ساده ترش کن و از این حالت ادبی درش بیار. داستان من باید ادبی تر بشه :| داستان تو ساده تر :|

بنیامین منظورم از این که " روز اول مدرسه ش بود " این نیست که اولین سال تحصیلی ش هست. :|

این آخرین سال تحصیلی ش توی دبستان ولر گلوب هست.

یعنی دوازده سالشه.

در ضمن همون طور که گفتم اون خیلی عصبانی شده بود و به همین علت کنترل همه چیزش رو از دست داده بود.

به خاطر هیمن نمی تونست عادی توضیح بده.

من سعی کردم وقایع نگارانه نشون بدم:|

در ضمن ممنونم از نظرت دوست گلم!:دی

مطمئن باش از فصل دو به بعد ساده تر میشه داستانم.

باز هم یه دنیا ممنوووووووووون!((226))

((215))((226))((98))((226))((215))

abramz
2014/08/28, 15:54
* توجه *







خب از همه ی کسانی که کتاب من رو دانلود کردن وااااقعا کمال تشکر رو دارم.

می خواستم بگم که توی این مدت به خاطر وقت پرم ( که شامل : درس هام،امتحانات و ... می شود. ) نتونستم فصلی رو ارائه بدم.

به همین خاطر واقعا از همه ی عزیزانی که منتظر ماندند عذر خواهی می کنم.

اما می خوام بگم که فردا منتظر فصل جدید داستانم باشید.

امیدوارم بتونم با همراهی شما عزیزان داستانم را در راستای پیشبرد بهتر ماجراها

بکشانم.

از همگی تان ممنونم.

((98))

BOOKBL
2014/08/28, 16:53
چشم حتماً
...............

abramz
2014/08/30, 12:24
دوستان فصل دوم به جدول فصل بندی اضافه گردید.

به خاطر تاخیر از شما پوزش می خواهم و می خواستم قبل از اینکه فصل رو دانلود کنید این ها رو بخونید.

متاسفانه به علت اینکه بعضی از کاربران به نزاشتن فصل اعتراض کرده بودن، وقت برای ویرایش و صفحه آرایی درست نبود.

در واقع صفحه آرا هم بنیامین عزیز هست که به علت نبود امکانات و دلایل شخصی تونست که فصل رو به شیوه ی قبل صفحه آرایی کنه.

اما مطمئن باشید که پس فردا با یک صفحه آرایی و متن ادیت شده و جدید می آییم.

امیدوارم که با همراهی ام، من را در راستای بهتر نمودن کتابم کمک کنید.

پ.ن:

منتظر فصل سه باشید!

اولین گرگ نما منتظر شماست!((72))


قابل توجه کسانی که فصل دوم رو دانلود کردن

فصل دو به علت اینکه میخواهد ویرایش شود برداشته شد.

از همه ی کسانی هم که دانلود کردن میخواهم پوزش مرا بپذیرند.

و این فصل جدید را بخوانند.

با تشکر.

نادر

abramz
2014/09/01, 10:55
دوستان گرامی!

فصل دوم با لینک ادیت و صفحه آرایی شده قرار گرفت.

امیدوارم لذت ببرید!

بابت تاخیر واقعا عذر میخوام.

((221))

snap
2014/09/01, 14:54
سلام
وقت ندارم، یکمی بیکار بودم گفتم بخونم. یه نیم چه نظری بدم. یک راست سر اصل مطلب:
همانطور که می دوم، شیر را هم از درون پاکت اش جرعه جرعه می نوشم.
- تا حالا موقع دویدن چیزی خوردی؟؟
- همانطور که می دوم، شیرا را هم از دورن پاکتش جرعه جرعه می نوشم.

اون الف بعد پاکت ابه نظرم اضافه هست. شروع جملت باید مناسب باشه.

تصور نمی کنی بهتر می تونستی فصلت رو شروع کنی... به جای همانطور... از با قدم های سریع.. شروع می کردی.
با قدم هایی سریع و یکنواخت حرکت می کنم؛ احساس عجیبی دارم، گویی هیچ کنترلی روی آنها ندارم.
- روی زمان حال و آینده و گذشته مشکل داری. ویرایشگرت هم اینا رو تذکر میده؟ یا هر دو مشکل دارید؟ شما کلا می زنید تو سر روانی متن، همانطور که تو فصل اول گفتم در سطح اینترنت یکی از مهمترین فاکتور ها برای جذب خواننده روانی هست .
- به قدری عجله داشتم که کاسه‌ی برشتوکم را دست نخورده باقی گذاشته بودم و سریع حرکت کرده بودم، دلم می خواست اولین فردی باشم که به مدرسه می رسد. ((جمله رو ترکیب کردم))
- سریع به طرف ((به سمت )مدرسه راهی شدم((حرکت کرده بودم)) ( ببین انتخاب کلمات مناسب و زمان مناسب شخصیت داره در مورد گذشته حرف می زنه)
- توضیحات اضافه داری که اصلا نیاز به وجودشون نیست، چون گفتی بالا...((سریع به طرف مدرسه راهی شدم))
- سختمه بگم، منتهی بهتره ادبی نویسی؛ زمانی که نتونی افعال زمانی رو قشنگ کنار هم قرار بدی کلا متنت از ارزش می افته. این رو یکمی رک گفتم. نمی دونم تو کتابی چیزی خوندی که داری اینطوری روایت می کنی، حیف نثرت نیست، یا بی دقتی خراب کنی. بعد بعضی جاها خیلی خشکه، انگار متنت تلگرافی هست. جمله پایین.

نسیم پایزی صورتم را نوازش می دهد و به سرعت می گذرد. باد و نسیم وظایف بیشتری به غیر از نوازش کردن بقیه دارند. برگ های شناور در هوا هستند و با رنگ ها و اشکال مختلفی به تکاپو در آمده اند. به زودی برگ های بیشتری هم به آنها می پیوندند و زیبایی طبیعت را بیشتر به رخ حضار می کشانند. درختان سرافراز و شاخه هایشان ماننده نیزه هایی قد کشیده اند.

- یکی از هنرهای نویسنده اینه که با پس و پیش کردن جمله هایی که نوشته، بهترین مفهوم رو به خواننده برسونه و از همه مهمتر اضافات رو حذف کنه.
- بعد اگر راوی خودت هستی، اول شخص بهتر میتونی در بیاری اینا رو.

نسیم پاییزی صورتم را نوازش می دهد و توجه من را به برگ های شناور در هوا که با رنگ ها و اشکال مختلف به تکاپو در آمده اند جلب می کند.
یا
برگ های خشک درختان یکی پس از دیگری از مقابلم می گذرند، به درختان بلند و شاخه هایشان که مانند نیزه هایی قد کشیده اند نگاه می کنم.


این جمله ها کامل نیستند که نوشتم، بخشی از متنت رو قاطی کردم. توصیفات تکراری رو باید حذف کنی و به حداقل برسونی.




یه نکته وقتی حالاتی رو تصور می کنی، خودت رو جای شخصیتت بذار ببین اصلا اون حرکتی که میگی ممکن هست یا نه، داستان فانتزی سخته نوشتنش باید طوری بنویسی که خواننده بگه آره این میشه، شخصیت می تونه انجام بده. این برای صحنه ها و یا ایده ها و موجودات خاص هست اما برای رفتار افراد دیگه ما که نمی تونسم فانتزی بنویسیم باید طبیعی باشه. بعد وقتی روایت می کنی از دستت نباید در بره که این شخصیتت الان داره چکار می کنه.

هوا را مانند مکشی استشمام می کنم و با صدایی شبیه خمیازه ای کوتاه بیرون می دهم.

- این موقع دویدن این کار رو می کنه!! تو انتخاب کلمات دقت کن.

نوشتن سخته، سخت تر از اون دقت در نوشتن هست.فکر کنم همین کافی باشه، بقیش رو نمی خونم، ولی کلا حیفم اومد نظر ندم. بعضی از متن ها ارزش نظر و بهتر شدن رو دارند. در هر صورت خسته نباشی.

abramz
2014/09/01, 15:01
سلام
وقت ندارم، یکمی بیکار بودم گفتم بخونم. یه نیم چه نظری بدم. یک راست سر اصل مطلب:
همانطور که می دوم، شیر را هم از درون پاکت اش جرعه جرعه می نوشم.
- تا حالا موقع دویدن چیزی خوردی؟؟
- همانطور که می دوم، شیرا را هم از دورن پاکتش جرعه جرعه می نوشم.

اون الف بعد پاکت ابه نظرم اضافه هست. شروع جملت باید مناسب باشه.

تصور نمی کنی بهتر می تونستی فصلت رو شروع کنی... به جای همانطور... از با قدم های سریع.. شروع می کردی.
با قدم هایی سریع و یکنواخت حرکت می کنم؛ احساس عجیبی دارم، گویی هیچ کنترلی روی آنها ندارم.
- روی زمان حال و آینده و گذشته مشکل داری. ویرایشگرت هم اینا رو تذکر میده؟ یا هر دو مشکل دارید؟ شما کلا می زنید تو سر روانی متن، همانطور که تو فصل اول گفتم در سطح اینترنت یکی از مهمترین فاکتور ها برای جذب خواننده روانی هست .
- به قدری عجله داشتم که کاسه‌ی برشتوکم را دست نخورده باقی گذاشته بودم و سریع حرکت کرده بودم، دلم می خواست اولین فردی باشم که به مدرسه می رسد. ((جمله رو ترکیب کردم))
- سریع به طرف ((به سمت )مدرسه راهی شدم((حرکت کرده بودم)) ( ببین انتخاب کلمات مناسب و زمان مناسب شخصیت داره در مورد گذشته حرف می زنه)
- توضیحات اضافه داری که اصلا نیاز به وجودشون نیست، چون گفتی بالا...((سریع به طرف مدرسه راهی شدم))
- سختمه بگم، منتهی بهتره ادبی نویسی؛ زمانی که نتونی افعال زمانی رو قشنگ کنار هم قرار بدی کلا متنت از ارزش می افته. این رو یکمی رک گفتم. نمی دونم تو کتابی چیزی خوندی که داری اینطوری روایت می کنی، حیف نثرت نیست، یا بی دقتی خراب کنی. بعد بعضی جاها خیلی خشکه، انگار متنت تلگرافی هست. جمله پایین.

نسیم پایزی صورتم را نوازش می دهد و به سرعت می گذرد. باد و نسیم وظایف بیشتری به غیر از نوازش کردن بقیه دارند. برگ های شناور در هوا هستند و با رنگ ها و اشکال مختلفی به تکاپو در آمده اند. به زودی برگ های بیشتری هم به آنها می پیوندند و زیبایی طبیعت را بیشتر به رخ حضار می کشانند. درختان سرافراز و شاخه هایشان ماننده نیزه هایی قد کشیده اند.

- یکی از هنرهای نویسنده اینه که با پس و پیش کردن جمله هایی که نوشته، بهترین مفهوم رو به خواننده برسونه و از همه مهمتر اضافات رو حذف کنه.
- بعد اگر راوی خودت هستی، اول شخص بهتر میتونی در بیاری اینا رو.

نسیم پاییزی صورتم را نوازش می دهد و توجه من را به برگ های شناور در هوا که با رنگ ها و اشکال مختلف به تکاپو در آمده اند جلب می کند.
یا
برگ های خشک درختان یکی پس از دیگری از مقابلم می گذرند، به درختان بلند و شاخه هایشان که مانند نیزه هایی قد کشیده اند نگاه می کنم.


این جمله ها کامل نیستند که نوشتم، بخشی از متنت رو قاطی کردم. توصیفات تکراری رو باید حذف کنی و به حداقل برسونی.




یه نکته وقتی حالاتی رو تصور می کنی، خودت رو جای شخصیتت بذار ببین اصلا اون حرکتی که میگی ممکن هست یا نه، داستان فانتزی سخته نوشتنش باید طوری بنویسی که خواننده بگه آره این میشه، شخصیت می تونه انجام بده. این برای صحنه ها و یا ایده ها و موجودات خاص هست اما برای رفتار افراد دیگه ما که نمی تونسم فانتزی بنویسیم باید طبیعی باشه. بعد وقتی روایت می کنی از دستت نباید در بره که این شخصیتت الان داره چکار می کنه.

هوا را مانند مکشی استشمام می کنم و با صدایی شبیه خمیازه ای کوتاه بیرون می دهم.

- این موقع دویدن این کار رو می کنه!! تو انتخاب کلمات دقت کن.

نوشتن سخته، سخت تر از اون دقت در نوشتن هست.فکر کنم همین کافی باشه، در هر صورت خسته نباشی.

از نظرت ممنونم سینا.

خب متاسفانه من وقت کافی برای نشوتن فصل یک و دو نداشتم.

در نوشتن هر کدوم وقفه ای به وجود امده بود.

به خاطر هیمن وقت برای باز نویسی و ... وجود نداشت.

باید این رو می گفتم] اما سعی کردم ببینم که کاربرا چی میگن.

در ضمن ناگفته نماند زمانی که می خوام لینک کلی داستان روبدم، به احتمال صد در صد ویرایشش می کنم.

خیلی ممنونم که نکات واقعا خوب و جالبی رو بان کردی.

سعی می کنم از فصل سه به بعد این وقفه ها رو کم بکنم و بتونم مثل مقدمه چیز خوبی رو از آب در بیارم.

باز هم از نظرت ممنونم.

((221))

tars15
2014/09/01, 15:12
سلام نادر منم با Snap موافقم یکم فصل جدید مشکل داشت ولی در کل خوب بود راستی چرا به یک ویراستار نمیگی همه ی فصلهار و ویرایش کنه و هر فصلی رو به یکی میدی؟

abramz
2014/09/01, 15:24
سلام نادر منم با Snap موافقم یکم فصل جدید مشکل داشت ولی در کل خوب بود راستی چرا به یک ویراستار نمیگی همه ی فصلهار و ویرایش کنه و هر فصلی رو به یکی میدی؟


سلام دوست عزیز.

بله حق با شماست.

اما همان طور که به سینا گفتم، به خاطر وقفه و کارهای شخصی نتونستم که روی این دو فصل به خوبی کار بکنم.

به همین علت پوزش مرا بپذیرید.

سعی می کنم که از این فصل درست انجام بدم.

در مورد ویراستار هم باید بگم که ویراستار اصلی م مجید هست.

اما به علت اینکه کمی وقتم تنگ بود، مجبور شدم این فصل رو دوباره به ابراهیم عزیز بدم.

باز هم پوزش مرا بپذیرید.

اما همون طور که دیدید کار ابراهیم هم مشکلی ندشات و کار خوبی به وجود اومده بود!

از نظرت هم ممنونم.((221))

tars15
2014/09/01, 15:32
سلام دوست عزیز.

بله حق با شماست.

اما همان طور که به سینا گفتم، به خاطر وقفه و کارهای شخصی نتونستم که روی این دو فصل به خوبی کار بکنم.

به همین علت پوزش مرا بپذیرید.

سعی می کنم که از این فصل درست انجام بدم.

در مورد ویراستار هم باید بگم که ویراستار اصلی م مجید هست.

اما به علت اینکه کمی وقتم تنگ بود، مجبور شدم این فصل رو دوباره به ابراهیم عزیز بدم.

باز هم پوزش مرا بپذیرید.

اما همون طور که دیدید کار ابراهیم هم مشکلی ندشات و کار خوبی به وجود اومده بود!

از نظرت هم ممنونم.((221))

خواهش می کنم دوست عزیز. کتابت رو حتما منتشر کن به نظرم عالیه

abramz
2014/09/01, 15:35
خواهش می کنم دوست عزیز. کتابت رو حتما منتشر کن به نظرم عالیه

ممنونم دوست عزیز.

این نظرات شما و کاربران دیگه هستش که به من نیرو و روحیه می ده.

ایمدوارم واقعا بتونم نظر همه رو نسبت به کتابم جلب کنم.

از همه و مخصوصا شما و چند نفر دیگه واقعا ممنونم.

((221))((221))((221))((202))

smajids
2014/09/02, 00:58
دوس داشتم اولین کتاب گرگینه ای بود که خوشم اومد

HELT
2014/09/02, 07:44
سلام:)
ببخشید نادر جان که دیر شد و من نتونستم زود تر نظرم رو درباره ی کتابت بدم!
اول از همه کتابت داره جالب و جالب تر میشه و من یکی که منتظر فصل سومت هستم!
دوم اینکه زبانی که گفتی درس میشه از فصلای بعد بهتر شده بود ولی هنوزم انگار داری یه متن ادبی رو میخونی نمیگم که محاوره ای صحبت کن میگمیه جور دوستانه با مخاطبت صحبت کن
به جملاتت کاری ندارم منظورم لحنته که اگه لحاظ کنی ممنون میشم:دیدو:
سومم نداره!
امیدوارم موفق و موید باشی.:)@abramz

abramz
2014/09/02, 11:44
از هر دو عزیز بابت نظر هایی که دادید ممنونم.

@s majids عزیز؛ خوش حالم که خوشت اومده.
@HELT (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=2458) ( ابراهیم! ) ممنونم.

چشب سعی می کنم که این دفعه که فصل سوم رو میخوام ارائه بدم، کمی بهتر باشه.

مطمئن باش که دیگه کریس باهاتون آشنا شده و دبگه ادبی صحبت نمی کنه!:دی

از همه تون ممنونم.((201))

karamozranger
2014/09/02, 19:02
بابا عزیز من این چه وضع داستانه.بابا من هرچی می خونمش بلکه بتونم یه نقدی ازش پیدا کنم نمیییشههه.دارم دیوانه می شم.بابا خیلی خوب مینویسی .واقعا همه چی عالیه.فقط دوتا مشکل کوچولو.یکی این که تو فصل دوم یکم زیاذی سعی کردی فضا رو توصیف کنی.و بیشتر داستان در مورد محیط اطراف بود تا شخصیت ها.و دیگه این که جون من بابا فصلای بیشتری بزار.بابا ما تا مزه داستان زیر دندونمون حس می کنیم.سریع تموم میشه.جان من یکم بیشتر بزار.می دونم سخته اما خواهشن.و مثل همیشه.با ارزوی موفقیت بسیار.

abramz
2014/09/02, 20:01
بابا عزیز من این چه وضع داستانه.بابا من هرچی می خونمش بلکه بتونم یه نقدی ازش پیدا کنم نمیییشههه.دارم دیوانه می شم.بابا خیلی خوب مینویسی .واقعا همه چی عالیه.فقط دوتا مشکل کوچولو.یکی این که تو فصل دوم یکم زیاذی سعی کردی فضا رو توصیف کنی.و بیشتر داستان در مورد محیط اطراف بود تا شخصیت ها.و دیگه این که جون من بابا فصلای بیشتری بزار.بابا ما تا مزه داستان زیر دندونمون حس می کنیم.سریع تموم میشه.جان من یکم بیشتر بزار.می دونم سخته اما خواهشن.و مثل همیشه.با ارزوی موفقیت بسیار.

علی عزیز واقعا از ت ممنونم.

تو هم جزو همون دسته ای هستی که گفتم برام خیلی عزیزن و خیلی بهم روحیه میدن.

واقعا نمی دونم چجوری ازت تشکر کنم.

همین نظرای توست که به من انرژی میده.

نظر لطفته که داستانم رو دوست داری!

منم از اینکه خوش حالت می کنم خوش حالم!

اما امیدوارم به خاطر داستان من دیوونه نشی!:دی

مطمئن باش که این فصلی که می خوام بزارم دیگه همه ی انتظارات رو ایمدوارم بر آورده کنه.

باز هم از نظرت ممنونم.

((201))((201))((201))

BOOKBL
2014/09/02, 20:12
می گیرم می زمت :|

ویراستار اصلی ابراهیمه یا مجید ؟؟؟؟؟ :|

HELT
2014/09/02, 20:43
ویراستار اصلی مجیده ولی من ویرایش میکنم!:|

abramz
2014/09/02, 20:49
می گیرم می زمت :|

ویراستار اصلی ابراهیمه یا مجید ؟؟؟؟؟ :|

همون طور که ابراهیم گفت، خودش.

ویراست اصلی رو مجید می کنه.

اما ابرایهم هم کمک جداگانه می کنه.

مجید سرش به خاطر ترجمه و ... شلوغه.

منم برای اینکه کاربرا منتظ نمونن، میدم ابرایهم.

ناگفته نماند که خیلی هم زود میده فصل ها رو:دی

karamozranger
2014/09/22, 22:47
داداش من این فصل سه چی شد.قوربونت مارو منتظر نذار با این مجموعه عالیت.

abramz
2014/09/23, 14:33
داداش من این فصل سه چی شد.قوربونت مارو منتظر نذار با این مجموعه عالیت.

دوست عزیز واقعا متاسفم و عذر میخوام.((94))

سعی می کنم ( قول میدم ) تا همین امروز قرار بدم.

واقعا پوزش منو بپذیرید.

از علاقه تون هم واقعا ممنونم!!!!!!!!!!!!!!((70))

abramz
2014/09/25, 08:37
فصل سوم قرار گرفت.

امیدوارم بتونم از این به بعد فصل ها رو با سرعت بیش تری تحویل بدم.

امیدوارم لذت ببرید!((100))

@karamozranger (http://forum.pioneer-life.ir/member2571.html)

Hermion
2014/09/26, 12:05
خب در خدمت هستم با نقد گرگینه ی خفته ات:دی
از مقدمه شروع می کنم....
اول یه سوال:
چرا موقع تایپ همش بی دلیل اینتر میزنی و میری سر خط؟
توصیفات قشنگه....خوشم اومد.
تا این جا به اندازه بودن....نه کم نه زیاد!

اما متوجه نمیشدم که آن روح کثیف چرا اولین قربانیهای خودش را از بستگانم برگزیده بود. بستگانی که برای من حکم زندگی را داشتند، و زندگی بدون آنها برای من به هیچ چیزی جز تباهی شباهت نداشت.

لرزشهای اندامم شدیدتر میشوند و چشمهایم با شدت بیشتری میسوزند. گویی آن روح کثیف میخواهد دوباره مرابه تسخیر بکشاند؛ تا افراد بیشتری را به کام مرگ بدهد.
این دو قسمت کاملا پشت همن....ولی زمان اولی ماضیه دومی مضارع.
خب....وقتی داری فعل ماضی به کار میبری، بهتره که این قدر یهویی زمان فعلات رو عوض نکنی.
فقط همین یه مورد از این اشتباهو تو مقدمه دیدم.....اگه تکرار نشده باشه تو فصلای بعد قابل چشم پوشیه:دی
خب فصل یک
بازم اشتباه قبلی

قلبم به شدت می تپد و به احتمال بسیار زیاد صورتم سرخ شده است، زیرا داغی را حس می کردم
خب الان دارم می بینم چند تا جمله اولی فصل مضارعه و بقیه ی فصل ماضی....
شاید من خیلی سخت گیرم، ولی در هر صورت به نظرم اینا باید درست بشه. چون هیچ لزومی نداره اون جمله های اول هم مضارع باشه!


داشتم آن را فراموش می کردم، اما حالا در آن هستم.خیلی هم راضی هستم؛اما به نظر خودم این مقدمه ی خوبی برای ورود به اتاقم نبود، گویی تنها کسی که باید مرا سرزنش کند، خودم هستم.
آهـــــــــــــا اینم فعل تکراری!:دی
خب تکرار فعل ـ غیر از مواقع خیلی خاص ـ اشتباهه
بعدش با یه سری فعل مضارع....

فکر می کنم تا حالا متوجه شده باشید که.....
حرفه ای نیست!
خب میرم فصل بعد....طبق محاسباتم باید دوم باشه ولی بالاش نوشته سوم! جریان چیه؟:|


خب این فصل از اولش با فعل مضارع شروع میشه....که انسجامو با فصل قبل بهم میزنه!
از وقتی وارد مدرسه میشه باز فعل ها ماضی میشه....:|

یه سوال برام پیش اومد دوباره....تو فصل یک گفت از دست بقیه به خاطر رفتارشون ناراحت نمیشه چون همش تقصیر خودشه....پس چرا رفتارش برعکس نشون میده؟
بعد اون موقع که با توماس برخورد میکنه داره فعل مضارع به کار میبره ولی بعد معرفی یهو یجوری میشه انگار یه قرت پیش اتفاق افتاده! چرا؟( تور و خدا ببخش من اینقدر به فعل ها گیر میدم:( )

خب فصل دو ـ یا شایدم سه:| ـ تموم شد....فعلا بسه زیادی گیر دادم دیگه خخخخخخخخخخخخ
نکات مثبت:
توصیف های خوب و به جا
موضوع نسبتا خوب
نکات منفی
عدم توجه به فعل ها ( من یکی از خواننده ها محسوب میشم وظیفته منو راضی کنی:دی)
عدم هماهنگی بین فصل ها


خب امیدوارم ادامه بدی....و اینقدر اراده داشته باشی که کتابتو تموم کنی!
موفق باشی:)

Nicolas Brown
2014/09/26, 13:06
چه غلطی کردم خوندم کاشکی صبر میکردم تمومش میکردی بعد یه جا میخوندم عالیه موفق باشی

abramz
2014/09/26, 14:06
چه غلطی کردم خوندم کاشکی صبر میکردم تمومش میکردی بعد یه جا میخوندم عالیه موفق باشی

یعنی انقدر خوبه؟

ممنونم.

واقعا امیدوارم کردی.

Hermion@ از نقد بی نظیرت واقعا متشکرم.

امیدوارمک کتاب بنویسی تا من هم تلافی کنم:دی

شاد باشید دوستان عزیزم!((70))

Hermion
2014/09/26, 22:26
یعنی انقدر خوبه؟

ممنونم.

واقعا امیدوارم کردی.

Hermion@ از نقد بی نظیرت واقعا متشکرم.

امیدوارمک کتاب بنویسی تا من هم تلافی کنم:دی

شاد باشید دوستان عزیزم!((70))
برادر من برو جواب سوالامو بده!!
اینقدر سوال پرسیدم دهه!!!
زود باش:دی

abramz
2014/09/27, 18:34
خب در خدمت هستم با نقد گرگینه ی خفته ات:دی خوبه! خوشحالم!
از مقدمه شروع می کنم....
اول یه سوال:
چرا موقع تایپ همش بی دلیل اینتر میزنی و میری سر خط؟ چون از اول اینجوری عادت کرده بودم!
توصیفات قشنگه....خوشم اومد. خدا رو شکر!
تا این جا به اندازه بودن....نه کم نه زیاد!


این دو قسمت کاملا پشت همن....ولی زمان اولی ماضیه دومی مضارع.
خب....وقتی داری فعل ماضی به کار میبری، بهتره که این قدر یهویی زمان فعلات رو عوض نکنی. باعشه!
فقط همین یه مورد از این اشتباهو تو مقدمه دیدم.....اگه تکرار نشده باشه تو فصلای بعد قابل چشم پوشیه:دی ( ((17)) )
خب فصل یک
بازم اشتباه قبلی

خب الان دارم می بینم چند تا جمله اولی فصل مضارعه و بقیه ی فصل ماضی....
شاید من خیلی سخت گیرم، ولی در هر صورت به نظرم اینا باید درست بشه. چون هیچ لزومی نداره اون جمله های اول هم مضارع باشه!


آهـــــــــــــا اینم فعل تکراری!:دی
خب تکرار فعل ـ غیر از مواقع خیلی خاص ـ اشتباهه
بعدش با یه سری فعل مضارع....

حرفه ای نیست!
خب میرم فصل بعد....طبق محاسباتم باید دوم باشه ولی بالاش نوشته سوم! جریان چیه؟:| نمیدونم! حتما اشتباه از بنیامین بوده!((75))


خب این فصل از اولش با فعل مضارع شروع میشه....که انسجامو با فصل قبل بهم میزنه!
از وقتی وارد مدرسه میشه باز فعل ها ماضی میشه....:|

یه سوال برام پیش اومد دوباره....تو فصل یک گفت از دست بقیه به خاطر رفتارشون ناراحت نمیشه چون همش تقصیر خودشه....پس چرا رفتارش برعکس نشون میده؟
بعد اون موقع که با توماس برخورد میکنه داره فعل مضارع به کار میبره ولی بعد معرفی یهو یجوری میشه انگار یه قرت پیش اتفاق افتاده! چرا؟( تور و خدا ببخش من اینقدر به فعل ها گیر میدم:( )عیبی نداره! بعدا تلافی می کنم:دی

خب فصل دو ـ یا شایدم سه:| ـ تموم شد....فعلا بسه زیادی گیر دادم دیگه خخخخخخخخخخخخ
نکات مثبت:
توصیف های خوب و به جا
موضوع نسبتا خوب
نکات منفی
عدم توجه به فعل ها ( من یکی از خواننده ها محسوب میشم وظیفته منو راضی کنی:دی) مطمئن باش پشیمون نمی شی:دی
عدم هماهنگی بین فصل ها


خب امیدوارم ادامه بدی....و اینقدر اراده داشته باشی که کتابتو تموم کنی!
موفق باشی:)


ممنونم!((226))

abramz
2014/10/01, 18:26
دوستان عزیز!

چرا نظرات انقدر وفول پیدا کرده ؟

داستان بد بوده یا عیبی داشته؟

در هر صورت امیدوامر فصل های بعدی که می زارم مورد توجه تون واقع بشه.

فصل چهارم تا پپس فردا قرار می گیره.

امیدوارم نظرات شما دیگران به من این اراده رو بده که تا فردا فصل چهعارم رو تحویل بدم!((99))

منتظر نظرات زیباتون هستم!((201))

abramz
2014/10/07, 15:56
فصل چهارم قرار گرفت!

امیدوارم لذت ببرید دوستان گلم!

((98))شاد و سربلند باشید!((98))

Nicolas Brown
2014/10/07, 16:10
خیلی خیلی خیلی ممنون((226))

abramz
2014/10/07, 21:39
خیلی خیلی خیلی ممنون((226))

خواهش می کنم دوست عزیز!

امیدوارم لذت ببرید!((5))

the ship
2014/10/07, 23:30
سلام.
این فصل 3 ش کو؟

N@zgOl
2014/10/09, 10:00
چه قشنگ بود ((200))
((70))امیدوارم فصله بعدی رو زود بذارید

abramz
2014/10/09, 10:03
چه قشنگ بود ((200))
((70))امیدوارم فصله بعدی رو زود بذارید

وای!

مرسی دوست عزیز!

امیدوارم فصل بعدی رو تا پس فردا ارائه بدم!

شاد و سربلند باشید!

از نظرتون هم ممنونم!((70))

karamozranger
2014/10/19, 22:29
سلام ابرامز عزیز.عزیزم این فصل سه کجاست؟من مجبور شدم یعنی نتونستم جلوی خودمو بگیرم چهارو خوندم.((119))مثل همی شه عا لی و گیرا.فقط لطفا این فصل سه بزار. دستت درد نکنه وادامه بده ما که همیشه پشت شما هستیم.قوربونت با این کتاب قشنگت.

abramz
2014/10/19, 22:35
سلام ابرامز عزیز.عزیزم این فصل سه کجاست؟من مجبور شدم یعنی نتونستم جلوی خودمو بگیرم چهارو خوندم.((119))مثل همی شه عا لی و گیرا.فقط لطفا این فصل سه بزار. دستت درد نکنه وادامه بده ما که همیشه پشت شما هستیم.قوربونت با این کتاب قشنگت.

ممنون دوست عزیز.

فصل بعدی ممکنه با وقفه قرار داده بشه.

ببخشید پس!

آخه با درسام مشکل دارم!

واقعا عذر میخوام.((119))

قول میدم حتما تا فرد قرار بدم.

شاد باشید.

haniyeh
2014/11/27, 13:25
لینک ها مشکل دارن. :| باز نمی شن اصلا.
به چک کن این لینکا رو. توی گودلایف هم اگه خواستی ادامه ی بخش ها رو بذار.