PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار momo jon



momo jon
2014/08/02, 05:31
میخوانمت

شاید این طلوع یک عشق نهفته باشد

میخوانمت با آواز خوش هزاران

میخوانمت با شور وشادی حس کودکانه خود

میخوانمت با تپش های قلب بیتابم

با چشم های به انتظار نشسته ام

میخوانمت که شاید این خواندن آخرین نغمه های تلخ انتظار باشد

این آخرین انتظار است ...

اگر چشمانم بیتاب چشمانت نبود چندی پیش بگور میسپاردمش

این آخرین انتظاراست

میخوانمت ..... بیا ....!


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

من اینجایم ، اینجا.....
در تک تک واژه های تو
در میان تپش های قلبت
درسرمای تلخ انتظار
من اینجایم ، اینجا ....
درمیان هق هق شبانه ات
در لابه لای خاطراتت
آری من همیجایم در قلبت ...
(مال رمانمه که دارم مینویسم http://forum.dragon-age.ir/Sheklakha/Yahoo%20ghadimy/4.gif )

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

هوای دلت که گرفت
مراصداکن
آنقدر برایت اشک میریزم
تا بارانی شود هوایت

wingknight
2014/08/02, 14:32
خیلی قشنگه
عالی مینویسی ولی من رابطه خوبی با شعر نو ندارم:دی

Prince-of-Persia
2014/08/02, 14:32
شعر نیمایی
................
خوبه ...... مخصوصا اخریه...............

هوای دلت که گرفت
مراصداکن
آنقدر برایت اشک میریزم
تا بارانی شود هوایت

Hermion
2014/08/02, 15:00
محدثه عالی بود!
خیلی خوب!
بازم بنویس!

Ginny
2014/08/02, 15:18
خیلی قشنگ بود محدثه
بازم بنویس و برامون بذار
+داری رمان مینویسی؟:دی

Ajam
2014/08/02, 15:28
توپ!! اصلا من که اصلا شعر دوس مدارم خوشم اومد چه برسه به بقیه!

shiny
2014/08/02, 16:44
ایوووول مخدثه!!
خیلی ناز بودن شعرات!
بازم بنویس!

momo jon
2014/08/02, 16:54
جا مانده ام

من اینجا جا مانده ام

در میان خاطرات تو

جامانده ام از لحظه های ناب عاشقی

حال به تنهایی به تماشای باران نشسته ام

این باران دیگر با خود لحظه های شاعرانه نمی آورد

تیشه ایست

بر قلبم بر روح زخم خورده ام

من اینجا جامانده ام در پشت شیشه های غبار گرفته خاطراتت

اینجا که جز قهوه تلخ لحظه هایم را با یادت شیرین نمیکند

من اینجا در نگاه تو جا مانده ام

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

زندگی یعنی چه ؟
زندگی یعنی تو
زندگی یعنی عشق
زندگی تک تک لحظه های خوش با تو بودن
زندگی شبگریه های من و تو
زندگی تلخیه ی یک قهوه تلخ
زندگی شور قلم یک عاشق مثل من
زندگی خط خطیه چهره ی تو
توی ذهنم توی قلبم توی چشمان سیاهم
زندگی مردن به پای عشق تو
زندگی چشمان همیشه پاییزی من
زندگی رد پای عشق تو روی برفای خیالم
تو که رفتی تو که نیستی تو بگو
چیجوری زنده بمونم؟؟؟؟!!!

Ginny
2014/08/02, 16:55
این دو تا خیلی قشنگ بودن... الان گریم میگیره)))): ((225))

+اینا جدیدا هستن؟

momo jon
2014/08/02, 17:00
این روز ها روی آورده ام
به شعر و شاعری
تنهاییم را با ستاره ها میگذرانم
یک به یک
میشمارمشان
تا کم نشود

چیزی از دوست داشتنت


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


تعطیلل است
هم فکرم هم قلبم
برای تو
برو تا شاید فراموش کنم
جای خنجرت را
بر قلبم


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

بشنو صدایم را
بشنو صدایم را
جز سکوت خاموشم
از من نمیماند
یادی یا که آوایی
بشنو صدایم را
جز عشق سخن گفتن
چیزی نمیدانم
آوای من سرد است
پایان من تلخ است
بشنو صدایم را
از عشق بجز هجران چیزی نمیدانم
جز خاموشی لب ها
چیزی نمیماند
بشنو صدایم را
از قلب سخن گفتن
سخت است و دشوار است
ای نغمه ی شعر هایم
ناله ی خاموشم
جا مانده است اینجا
تلخ است جدایی ها
بشنو صدایم را


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


عشق ملودی غمگین جدایست
عشق سرود تازه آشنایست
عشق چگونه زیستن در ابدیت تنهاییست

عشق مردن درمیان آشناییست

momo jon
2014/08/02, 17:06
کاش بر میگشتی
دور میشوی از من
دور میشوی از خیالم
دور میشوی از خاطراتم
دور میشوی و من فقط نظاره میکنم
ای کاش روز رفتنت از حرکت می ایستاد این روزگار نحس
کاش برمی گشتم به قلبت
کاش برمیگشتم به آرزوهایت
کاش برمیگشتم به رویاهایت
کاش برمیگشتی به خیالم
کاش برمیگشتی به آرزوهای محالم
کاش برمیگشتی ...

smajids
2014/08/05, 15:21
ممنون که حذفش کردی خودم میخواستم بهت بگم
شعرهای محدثه احساسی تر از شعر های من است و به نظر من بهتره یعنی موفق تر هست

momo jon
2014/08/08, 16:16
اومد کنارم نشست
گريه کرد
اشک ريخت
خنديد
از دلتنگيهايش برايم گفت
از نبودنش
از دل سردي هايش
از نگاه خسته اش
از بيقراري هايش
از خاطراتمان
خواست برود گفت باز ميگردد
بازگشت با يک گل سرخ
گفت سرخ است به سرخيه لبانت
قول داد هروز بهم سر بزند
هروز مي آمد با شاخه گل سرخ
لبخند زدم
خوشحال بودم
ديروز نيامد
به رسم قديمش
امروز هم نخواهد آمد
فردا ها هم نمي آيد
خاطراتمان را بدست فراموشي سپرد
قول هايش را هم ...
آه...
او حتي سنگ قبرم را هم فراموش کرد
درقاب چوبي خاک گرفته
هنوز ميخندم
خوشحالم

momo jon
2015/06/17, 01:59
باز هم چشمانم خسته است ازشب زنده داری
باز این منم و این اتاق خالی
باز هم تو درقاب چشمانم
خسته ام از این یاد تکراری

momo jon
2016/07/14, 21:31
فکرش را بکن...
تو باشی و
اتاق نیمه تاریک
غروب یک روز پاییزی
چای تازه دم و موسیقی آرامش بخشی که فضای خانه را پر کرده باشد
کنار پنجره برگ ریزان درختان را تماشا می کنی و نسیمی که موهایت را نوازش می کند
و تو آرام آرام در ذهن من شعر می شوی

momo jon
2016/07/23, 19:17
حوالی همین خیابان قدم بردار
بگذار نسبم بوی تنت را
به پنجره های ویرانه اتاقم بکوبد
بگذار در و دیوار این خانه رنگ زندگی به خود بگیرند
بگذار گل های نرگس چشم از این انتظار بیهوده بگیرند
بگذار این قلب لعنتی کمی آرام بگیرد

perseus
2016/08/03, 21:34
محدثه واقعا عالی بود خیلی خوشم اومد