PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دل من



parsianhelper
2014/08/01, 19:53
دل من دیر زمانی است كه می پندارد
دوستی نیز گلی است
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد
جان این ساقه نازك را - دانسته- بیازارد
در زمینی كه ضمیر من و توست
از نخستین دیدار
هر سخن ، هر رفتار
دانه هایی است كه می افشانیم
برگ و باری است كه می رویانیم
آب و خورشید و نسیمش « مهر » است
گر بدانگونه كه بایست به بار آید
زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید
آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف
كه تمنای وجودت همه او باشد و بس
بی‌نیازت سازد ، از همه چیز و همه كس
زندگی ، گرمی دل های به هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست
در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز
عطر جان‌پرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز
دانه ها را باید از نو كاشت
آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان
خرج می باید كرد
رنج می باید برد
دوست می باید داشت
با نگاهی كه در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند

Paneer
2014/08/01, 20:05
شعرش از خودت بود ؟ ((221))

master
2014/08/01, 20:24
این شعر از فریدون مشیری است.

MaRs
2014/08/02, 01:03
خخخخخخخخخخخخ والا له خدا من دارم خجالت می کشم اگه میخای کپیم کنی یه چیز ضایع کپی نکن

HELT
2014/08/02, 09:50
خخخخخخخخخخخخ والا له خدا من دارم خجالت می کشم اگه میخای کپیم کنی یه چیز ضایع کپی نکن
این شعر وقتی از استاد مشیری هست دیگه نمی شه گفت ضایعه!
اگه تو شعر خون بودی همچین حرفی نمی زدی!((78))

MaRs
2014/08/02, 12:50
اوه
ببخشید فک کردم تو نویسنده های جوان مپی کردی
وگرنه استاد مشیری تاج سر ما هستن