pmirzad
2014/08/01, 01:02
سکوت سخت است. خیلی سخت. معمولاً نمیتوانیم سکوت طولانی را در میانهی یک گفتگو تحمل کنیم. این است که ترجیح میدهیم، اگر سکوت بر فضا حاکم شد، به هر شیوه و بهانهای، حرفی برای گفتن بیابیم.
نخستین روزهای هر رابطه را ببینید. چگونه زن و مرد، میکوشند حرف بزنند. از همه چیز بگویند. از حرفهای مشترک. از دغدغههای غیرمشترک. از هر جملهای و عبارتی که بر فضای ساکت گفتگو مسلط شود. اما، به تدریج که عمق دوستی و رابطه بیشتر میشود، نه تنها میتوان سکوت را تحمل کرد، حتی میشود آن را دوست داشت.
حالا کنار یکدیگر مینشینیم و هر از چند گاهی، چند کلامی هم حرف میزنیم. بی آنکه وظیفهای در کار باشد. دیگر اگر حرفی هم زده میشود، هدف انتقال مفهوم است، نه پر کردن خلاء وحشتناک سکوت.
و زمانی که یک رابطه، کاملاً عمیق میشود، «بودن کنار یکدیگر» است که بر «حرف زدن با یکدیگر» سایه میاندازد. دو نفر، ممکن است ساعتها کنار هم بنشینند، شاد باشند و آرام. بی آنکه کلامی با یکدیگر بگویند. هر دوستی، زمانی که به اوج میرسد، انسانها محتاج «بودن با دیگری» میشوند و نه «گفتن با دیگری».
«همکلامی»، یک نیاز اجتماعی حیاتی برای انسان است، حیاتیتر از آن اما شاید «همسکوتی» باشد. داشتن دوست یا دوستانی که، بتوانی ساعتها کنار آنها بنشینی. بودن روحی دیگر را کنار خود احساس کنی، بی آنکه نیاز داشته باشی، تفاهم سکوت را به سوء تفاهم کلام، آلوده کنی.
نخستین روزهای هر رابطه را ببینید. چگونه زن و مرد، میکوشند حرف بزنند. از همه چیز بگویند. از حرفهای مشترک. از دغدغههای غیرمشترک. از هر جملهای و عبارتی که بر فضای ساکت گفتگو مسلط شود. اما، به تدریج که عمق دوستی و رابطه بیشتر میشود، نه تنها میتوان سکوت را تحمل کرد، حتی میشود آن را دوست داشت.
حالا کنار یکدیگر مینشینیم و هر از چند گاهی، چند کلامی هم حرف میزنیم. بی آنکه وظیفهای در کار باشد. دیگر اگر حرفی هم زده میشود، هدف انتقال مفهوم است، نه پر کردن خلاء وحشتناک سکوت.
و زمانی که یک رابطه، کاملاً عمیق میشود، «بودن کنار یکدیگر» است که بر «حرف زدن با یکدیگر» سایه میاندازد. دو نفر، ممکن است ساعتها کنار هم بنشینند، شاد باشند و آرام. بی آنکه کلامی با یکدیگر بگویند. هر دوستی، زمانی که به اوج میرسد، انسانها محتاج «بودن با دیگری» میشوند و نه «گفتن با دیگری».
«همکلامی»، یک نیاز اجتماعی حیاتی برای انسان است، حیاتیتر از آن اما شاید «همسکوتی» باشد. داشتن دوست یا دوستانی که، بتوانی ساعتها کنار آنها بنشینی. بودن روحی دیگر را کنار خود احساس کنی، بی آنکه نیاز داشته باشی، تفاهم سکوت را به سوء تفاهم کلام، آلوده کنی.