PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آدریا (در مسیر ققنوس)



آرمیتا37
2014/07/08, 14:04
8378

شروعنویسنده: بردیا سعادت (http://ketabnak.com/persons/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%A7+%D8%B3%D8%B9%D8%A7% D8%AF%D8%AA)

مقدمه:
داستان «در مسیر ققنوس» نوشته‌ی آقای بردیا سعادت یکی از معدود آثار منتشر شده از نویسندگان ایرانی در حیطه‌ی ژانر فانتزی است. چاپ اول این کتاب که اولین نوشته‌ی مطبوع نویسنده‌اش است در سال 1386، با تیراژ 3000 نسخه توسط نشر انتشارات اندیشه‌ی برتر منتشر شده است.
یکی از نکاتی که باید به آن اشاره شود چاپ و ویرایش ضعیف کتاب است. رسم‌الخط کتاب با رسم‌الخط جدید مطابقت نداشته و ویرایش و صفحه‌بندی کتاب در بسیاری موارد نامناسب است.
ماجرای داستان در شانزده فصل که 215 صفحه را به خود اختصاص داده است اتفاق می‌افتد. کتاب در مسیر ققنوس را می‌توان عمدتا از زیرگونه‌ی فانتزی پویش دانست، اگر چه رگه‌های فانتزی شمشیر و جادو نیز در آن به چشم می‌خورد. ماجرای داستان، حوادث سفر ماجراجویانه‌ی جهان‎گردی است که به دنبال پاسخی برای سؤال خود می‌گردد: چرا؟ ولی در ادامه‌ی داستان درمی‌یابیم که دانستن پاسخ این پرسش برای او مستلزم تحمل سختی‌ها و عبور از مصائبی خواهد بود.

داستان این طور آغاز می‌شود:

«در ابتدا هیچ نبود. بادهای سوزان، غبار را به هر سو پراکنده می‌کرد و کرانه‌‌ی افق، منجمد شده بود. در اعماق آسمان چیزی به جز سیاهی و کورسوی ستاره‌های یخ‌زده به نظر نمی‌رسید. سکوت بر همه‌جا حکم‌فرمایی می‌کرد و همه‌جا در ظلمات فرو رفته بود. در سطح زمین تا چشم کار می‌کرد سنگ‌ریزه و خاک و شن بود. نه صدای جانداری به گوش می‌رسید و نه از گیاه و بوته‌ای خبری بود.
در آن ژرفای نیستی، برقی در آسمان تیره درخشید و در یک لحظه کوتاه،‌ سطح زمین را روشن کرد.
آنگاه یک‌بار ندا آمد.
دوبار ندا آمد.
و... هزاربار ندا آمد. کتاب مانند شروع کتاب مقدس است و همان فضا را دارد. سپس ماجرای آغاز می‌شود. در ابتدای سفر، قهرمان داستان -مرد جهان‎گرد- در کوران برف گرفتار می‎شود و به‌ناچار در کلبه‌ای متروک در ستیغ قله‌ی کوهی برف گرفته پناه می‌برد. در آن‎جا او با یک جن کوتاه قامت سبز رنگ روبرو می‌شود که اولین سرنخ‌ها را برای ادامه سفر در اختیارش قرار می‌دهد.
جن سبز رنگ یک ‌دست کارت بازی به جهان‎گرد می‌دهد و از او می‌خواهد تا به دنبال ققنوسی دانا بگردد.

با ادامه‌ی مسیر در دالان‌ها و مسیرهای مختلف، جهان‎گرد دوستان و همسفران جدیدی پیدا می‌کند و نیز درمی‌یابد که سرزمین افسانه‌ای که در آن پای گذاشته دریاچه‌ای دارد که هیچ کس را حق پای گذاشتن درمحدوده‌ی آن نیست. دریاچه و اطرافش محدوده‌ی ممنوعه است و «هارون» که در آدریا قدرت مطلق است، هر کس را که بخواهد پای در حریم دریاچه بگذارد از میان می‌برد.
هارون فرمانروای سرزمین آدریاست و معلوم می‌شود که گویا خودش نیز نیروی اهریمنی‌اش را از دریاچه بدست آورده اس


http://www.pioneer-life.ir/library/download/550.html