PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حکایات شبهای امتحان



BOOKBL
2014/06/22, 14:30
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود...!


واسهی سلامتی تابستون ضلوات ختم کن. :دی

trouble
2014/06/22, 14:48
خعلی باحال بود....ازکجا میاری اینارو؟؟؟؟؟؟؟

abramz
2014/06/22, 14:51
وااای چقد قشنگ بود.

خوشم اومد!((92))

اگه این تاپیک رو موقع امتحانات میذاشتی الان دوستان داشتن گریه میکردن((63))((42))

BOOKBL
2014/06/22, 16:35
خعلی باحال بود....ازکجا میاری اینارو؟؟؟؟؟؟؟

با سرچ تو گوگل پیداشون میکنم. :|

Prince-of-Persia
2014/06/22, 20:29
با سرچ تو گوگل پیداشون میکنم. :|
دمت گرم
.
.
ما حال سرچ کردن رو هم نداریم

AVENJER
2014/06/22, 23:40
کنکوری ها این حرفا لازمشون میشه

Paneer
2014/06/23, 12:40
اوووووووم ایکاش یه ماه پیش می زدی اما باز هم دستت درد نکنه