PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چگونگی تغییرو تحول شخصیت اسکندر مقدونی نزد ایرانیان



trouble
2014/06/03, 17:07
در تاریخ و ادبیات ایران اسکندر شخصیتی پیچیده و چند گانه دارد.در ادبیات باستانی و کتب باقیمانده از زبان پهلوی مانند بندهش،ارداویراف نامه،دینکرت و کارنامه اردشیر بابکان هرکجا از اسکندر و حمله او به ایران سخن بمیان امده است ازوی با نام بدشگون،ناپاک،نفرین شده و دروغ زن و همپایه بدنام ترین و ستمکار رین شخصیت های تاریخی ازجمله ضحاک قرار گرفته است.بااین حال در بعضی خداینامه های دوره ساسانی و همچنین کتب بعداز اسلام نوعی دگردیسی در شخصیت اسکندر بوجود می اید و نویسندگان و شعراو مورخین چهره ای کاملا متضاد با انچه تاریخ واقعی از اسکندر ثبت کرده به نمایش میگذارند.پذیرفتن شکست و پایان یافتن بزرگترین حکومت جهان باستان شاید برای ایرانیان اشنا با تاریخ و زبان و فرهنگ غنی گذشته انقدر سخت و به عبارتی حقارت امیز بود که مصلحت دران دیدند تا هر اندازه که میتوانند برمرتبه و بزرگی این دشمن بیفزایند و حتی اورا ازنسل پادشاهان ایرانی و فرزند داریوش دوم بنامند تا بدین ترتیب بتوانند خودرا تسلی دهند کهاگرچه ما شکست خوردیم اما این شکست رااز یک فاتح بزرگ که البته بیانه هم نبود خوردیم کسی که ازهمان نسل پادشاهانی بود که بدلیل خودسری ضعیف شده بودند.یعنی اینجا فقط برادری میدان را به نفع برادری دیگر از سلاله بزرگان خالی کرده ست.چیزی نظیر انچه در انتقال حکومت از ماد ها به هخامنشیان رخ دادو کوروش هخامنشی حکومت و قدرت را از پدر بزرگ خود که اخرین پادشاه مادها بود تحویل گرفت.بااین حال برخی نویسندگان به این نیز اکتفا نکردند و برای موجه نشان دادن اسکندر تا جایی پیش رفتند که اورا از نوادگان حضرت ابراهیم . پیرو مذهب حنیف نامیدند و بزرگانی همچون فردوسی نظامی امیر خسرو دلهوی جامی و خواجوی کرمانی کتاب هایی تحت عنوان اسکندر نامه و خرد نامه اسکندری و... وانواع طلسم ها نظیر قرعه ذوالقرنین و...انتشار یافت.
همسفر شدن اسکندر با خضر نبی و جست و جوی اب حیات،مبارزه با زنان امازون،گفت و گوی اسکندر با سقراط،رفتن او به کوه البرزو...داستانها و افسانه هایی هستند که حول شخصیت اسکندر ساخته شده و کم کم اورا تبدیل به شخصیت ذوالقرنین قران ساخت.
ریشه این داستانها شاید همگی مندرجات کتابی به نام کالیستنس دروغی باشد که مجموعه ای است از داستانها و افسانه ها عجیب و غریب در مورد اسکندر و سپاهیانش که توسط مورخی یونانی نوشته شده است.این کتاب در اواخر دوره ساسانی به ایران رسید و درقرن 7 میلادی از یونانی به پهلوی و از پهلوی به سریانی،عربی و پارسی ترجمه شد و جالب ان است که هر بار این کتاب ترجمه میشد شاخ و برگ بیشتری یافت وافسانه های بیشتری به ان افزوده شد.این کتاب در واقع اصل و منشا تمامی اسکندر نامه ها شعرها داستانها وتاریخ هایی است که توسط مولفان و شعرا و عرفا به رشته تحریر درامده است.

یه نکته:منبعش دانستنیهاس
یه نکته دیه:اسپم ممنوع و درباره شخصیت اسکندر مقدونی اینجا حرف میزنیمو درباره غلو هایی که دربارش کردن
نکته سوم:هرکی اسامی کامل اون داستانایی که حول شخصیت اسکندر نوشته شدنو میخواد بگه براش بزارم....
امیدوارم خوشتون بیادو تو بحث های اسکندری شرکت کنین....

Prince-of-Persia
2014/06/03, 18:49
اصلا از این حرفی که میگن اسکندر ذوالقرنین حالم به هم میخوره

trouble
2014/06/05, 11:51
دقیقا منم همین طور کاملا باهات هم عقیدم محسن.....دیه ابوعلی سینا چرا یه همچین چیزیو گفته من نمیدونم....