توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره با شعر شخصی...
Percy Jackson
2014/04/23, 17:08
خب سلام....
به ذهنم رسید یه تاپیک بزنم که با شعرای خودمون توش مشاعره کنیم...
قانون خاصیم نداره....فقط شعر از شعرای معروف ممنوع..ینی کلا ازدیگران شر ممنوع....فقط خودتون.
اول من....
به نام خدای زمین و زمان
که جز او نداده برم آب و نان
بعدی با ن بده.....
موفق باشید
****
حالا قانون جدید برای تاپیک:
باید اشعار معنی داشته باشن...یا بهتر بگم دارای سبک شعر باشن
عاشقانه
عارفانه
پندامیز
فکاهی(خنده دار یا انتقادی)
وصف
مدح
سبکی مونده بود که جا انداختم معذرت...
supersonic
2014/04/23, 23:52
ندارم پولی در جیبم
داداش اگر داری بده که درمانده ام
بعدی م بده
چرت شد
Prince-of-Persia
2014/04/24, 00:47
مبارز گر بخورد ز من کتکی
به از ان است که بخورد ز سوی تو کتکی
چه چرتی گفتم
ی بده
یار می اید
با طیار می اید
در راه می خواند
از عشق می گوید
خخخخخخخخخخخ خیلی چرت شد
با د بگو
دست به دست دوست بوداهه.
به او یک گل پایی زدم زمین افتاداهه.
با ه بده بعدی. خیلی رو شعر کار کردم.
همان یک لحظه کافی بود
ایستاد زمان
و من در این زمان بی حرکت محو تماشای تو بودم
همان یک لحظه کافی بود
ایستاد زمین
و من در این زمین بی حرکت محو تماشای تو بودم
Prince-of-Persia
2014/04/24, 10:41
هستی و نیستی ز توست
هستی گر بخواهد نیستی شود
به فرمان توست
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
ت بده
...................
دلم انباشته از تاریکی
سرم از شادی و غم در دوران
زندگی بی معناست
هدفش چیست؟؟
کجاست؟؟
تاریک بود
سرد بود
نفسم به بخارش پیدا
و من درون این تاریکی و سرما
منتظرت بودم
همیشه به انتظار
Percy Jackson
2014/04/24, 23:21
روی زیبای و خوش یار نمی دارد کس
نگذارم که رود ز پیش من یر شود با ناکس
برین حال کنین ترکوندم........
س بده
ساز بر دهان آهنگ می نوازد دلم/ سوز آهش را می کشم با قلم...م بده...
Percy Jackson
2014/04/24, 23:43
مرا پرسی که چونی من چنینم
همانند کمانی در کمینم
به پای سفره دوران نشستم
دلم را بر بدی ها بر نبستم
م بده
مشد این زنده ماندن زندگانی
از دست این شعر شــــــــــــــــــــــخـ ـــــــــــــــصییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییی.
ی بده بعدی.
یک دم بدون هوای تو
یک لحظه بدون زندگی
میمیرم اگر نباشی و من
من نمانم و اگر نباشی و تو
یکی بود کوجولو نام
که تاپیک بزد از روی شعر ناب
Percy Jackson
2014/04/25, 13:57
برادرجان کنون تو سمت من آی
که گر پایم بمانی باشمت پای
یه آن دیدم که کوچولو می آیه
ز راه دور با شعری می آیه
Percy Jackson
2014/04/25, 14:39
هعییی ای روزگار
ندارم ز تو جز به اشکی ز کار
روزی مرد کچلی وارد خانه شد
زنش نبود همین بهانه شد
زنگ زد بروبچ بیایند
چو آمدند زنش آمد بی خانه شد
:دی
در این دوران بی کاری و علافی و بی عاری
برو دنبال یک کاری که بی کاریست بیماری
Percy Jackson
2014/04/25, 14:53
یارا این داستان قصه ی یک اموزش است
پرورش ها در شکست داستان پوزش است
سوزشاز یاری ونایاری یار
انتظاراتی زیار و داستان پوزش است
گر غم از گوهر میان امد پدید
شادی از اب روانو چشمه جان سرخوش است
ته داستانت تو پندی بده
چو پندی نشد تو سمندی بده
Percy Jackson
2014/04/25, 15:00
همان روزی که دنیا غم شنیده
کسی جز من که توشش نکشیده
همین حالا که شعرت را شنیدم
دل از زندگی ام یک آن بریدم
Percy Jackson
2014/04/25, 15:09
شنو این سخن های غمگین من
که شعرم عاجز از درکش رساندن
تو شعری گفتی و درکش چه سخت است
نفهمیدم که این شعر تو نغز است
Percy Jackson
2014/04/25, 15:23
توان داری شنو این درد من را
که از دردم بنالد اهل دنیا
تو دنیایی که از درد تو نالند اهل دنا
بباید خون بگریند درد من را اهل دنیا
Percy Jackson
2014/04/25, 15:30
الا ای مردمان جان
منم ان خورده از رندان
الا ای خورده ی رندان
منم آن رند سیلی زن
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
که زد از روی بیکاری
تو را یک سیلی آبدار
Percy Jackson
2014/04/25, 17:44
روان اندوه داشت از دست یاران
تو هم همراهان آن یاران بپا شو
من از پای افتاده ام ای یار به پا گشتن که نتوانم
ولی از روی چون ماهت شده با بنز بابایم می آیم
Percy Jackson
2014/04/25, 18:13
مرا گفتند چه کردی در ره دل
بگفتم عشق ورزیدم به دنیا
مشو نومید از رحمت
مشو دلداده ی دنیا
که از دنیا به جز بیچارگی
چیزی نسیب تو نمی گردد
دل به دنیا بستن خطاست
به روح و جسمت جفاست
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
دل به دنیا بستن خطاست
به روح و جسمت جفاست
تو این لایک از من بگیر حالا
که شعرت کشت ما ها را
ای دل غافل اره ی او کجاست؟
چه کنم که من ندارم یک هوش و حواس
اره اش هست روی طاقچه اش
هوش تو هم گشت مدهوش تهش
شود شلم شولوا گر تو کنی آهنگ رپ پلی ای دی جی.
شود مجلس عزا گر تو کنی مداحی پلی ای دی جی.
یادگار مدرسه ست این ناله ها و اشک ها
این ناله ها و اشک ها یادگار مدرسه ست
:|
ته شعرت بود در حلق بنده
با این شعرت شوی اسکار برنده
هی عاشق دیوانه، دیوانه ای دیوانه
دیوونه ی روانی چرا خانه نمانی
(چه چرت و پرتی شد ((54)))
یه دیوانه ی بیگانه
نشسته داخل خانه
همش می ناله از اینکه
عظم بهش می گه دیوانه
هر که بامش بیش برفش بیشتر
هر که درسش بیش مشقش بیشتر
راه من از راه تو باشد جدا
من که کارم بیش خوابم بیشتر
رسید او به دم در در را گشود او
گشاده رویی کرد و گفتا بفرمایید تو
سپس اینگونه شد که او ....((200)) :دی :دی :دی
والا به خدا من آمدم تو
تو خانه نبودی آمدم تو
وقتی که نیامدی به خانه
با وانت دوستم آمدم تو
یک مشت وسیله ی غراضه
برداشتم برون شدم از خانه تو
Percy Jackson
2014/04/26, 16:29
وای بر ما که سر عاشق دیوانه زدیم
عشق مگر چیست که حالا سر ما را میزنند
..................
ینی برین...............
د بده
دیوانه و مجنون نزند بر سر عالم
تو سری خوردن ز ما پیشکشش باد
Percy Jackson
2014/04/26, 17:04
دست یارم ز دست من جداست
تا کی اخر این جهان توفان به پاست
تا همان وقتی که طوفان دلت پایان پذیرد
زنت راحت شود جانت بگیرد
Percy Jackson
2014/04/26, 17:17
دلا گفتم که گر سویش روی هرگز نیایی
ولیرفتی و عشقم جای دادی
یک آن عاشق شدی رفتی که رفتی
چرا عشقم تو دیگه برنگشتی؟
Percy Jackson
2014/04/26, 17:52
یار دل بودم برایش اما برفت
چون مثال شیشه ای دل را شکست
تعریف نکن از خود مشکل تو خودت بودی
یارت چه بدی کرده این گونه درش کردی؟
Percy Jackson
2014/04/26, 18:00
یار ما مارا ندید اینگونه رفت
بغض دل را به بدرودش شکست
تو را دید و شناخت آن یار دیرینه
وگرنه جدا نمی شد ز تو در روز آدینه(جمعه)
Percy Jackson
2014/04/26, 18:33
هوایش کرده ام ناجور
که عشقش را بدارم من به دورادور
ره دراز است ولی یادش کن
که فقط خاطره اش مرهمی بر زخم دل است
تو در فکر قلب عاشق شده ات می باشی، بی خوابی.
اما تشک من گرم است و من گرمایی، بیخوابم.
:دی
Percy Jackson
2014/04/26, 19:04
مرا گویی که با یادش بمانم
چه سودی گر نباشم پیش یارم
میازار یاری که هفتیر کش است
دگر فکر او بودنت پیش کشت
Percy Jackson
2014/04/26, 19:24
تو من عاشق بخوانی لیکن ای دوست
ولی اینک بدان تنها دلم اوست
تو را جان من بیا هرمیون اینجا
که ای زوجت بکشتست ماها را
Percy Jackson
2014/04/26, 19:50
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
بسی عمر است و جوانیش
چیکا اون داری از جا پرانیش
شب شد و تو هنوز در فکری
هرمیون بیاد شاید بگویی تو ذکری
دوستم داد دستش به دستم
دستش گرفتم پیچاندم دستش
:دی
توجه: این شعرو گفتم تا در دنیای شعر و شاعری کاری که حانیه باهام کرد رو ( منو به پلیسا برای کار نکرده لو داد ) تلافی کرده باشم. ((200))((200)):دی
دوستم داد دستش به دستم
دستش گرفتم پیچاندم دستش
:دی
توجه: این شعرو گفتم تا در دنیای شعر و شاعری کاری که حانیه باهام کرد رو ( منو به پلیسا برای کار نکرده لو داد ) تلافی کرده باشم. ((200))((200)):دی
نپیچان دست او را که گناه است
مکن این کار را کاری خطا است
توانا بود در این سایت هرکه مدیر بود.
مدیر بودن دل داغ را خنک کند.
Percy Jackson
2014/04/26, 20:36
دل میرود ز دستم از کوی دلدادگی
دل را بگیرید رفت به سوی می و بادگی
یاران بگیرید عماد را
معتاد می شود گر نگیرید عماد را
اینک اینجا نشسته ام انگشت به دهان
که این جا تاپیک است یا فرهگ سراست؟
Percy Jackson
2014/04/26, 22:22
اینجا نه بس تاپیک شعر است و صفاست
بلکه بیتی از بر فرهنگ ماست
تو بگفتی شعریو رفتی ز پس آن
من ماندم و کوله باری ز تنهایی
( برو در معنای این شعر ژرف بیاندیش:دیخودم که چیزی نفهمیدم:دی)
یک روز بپرسید عماد ز من
که کیست ان عاشق زوج عزیز من
خخخخخخخخخخخ
ندانی چ گویی که گر می دانستی
عشق و عماد را نمی آوردی با هم
میان آسمان شب
میان این همه التهاب و تب
نگاه تو
نگاه تو
شد هزیان من
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به کافی نت و دلم شاد کنید
دستم به کیبوردم یاد حانیه کردم من
حانیه ای که گر غم داشته باشد سریع شادی میگرد بلعکس من. ( کیبورد داشت بدبختش میکرد از ناکجا آباد مدیر شد ):دی:دی:دی
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
تو بگفتی شعریو رفتی ز پس آن
من ماندم و کوله باری ز تنهایی
( برو در معنای این شعر ژرف بیاندیش:دیخودم که چیزی نفهمیدم:دی)
قافیه نداشت این که باید ادامش میدادی میشد غزل.:دی
مدیر شدنتم مبارک.((72))
دل می رود ز دستم صاحب دلا کجایی
بی دل بد است حالم باشد که باز آیی
Percy Jackson
2014/04/27, 16:41
یاد باد انروز که دل دادم به او
شکست عقلم شنیدم و جان دادم به او
واپسین لحظات است، آری
زمان رفتن من است، آٰری
Percy Jackson
2014/04/27, 18:36
یاد دنیا غم بیارد به تنم
من چه کردم که چنین رنج زمانه ببرم
ما ز نیک بختی گویا سهمی نداریم
می رویم ز هر راه بار هم یک پا نداریم
Percy Jackson
2014/04/27, 18:42
مرا پرسی چرا اینگونه کردی
بگویم چون دلش گفت و دلش خواست
منم چون عاشقی درمانده در راه
بگفتم بر فنا هرچه دلش خواست
تبارک بادا طلاقت حانی
مبارک بادا طلاقت حانی...
Percy Jackson
2014/04/27, 18:45
یاد ان دلبستگی ها که غمم میداد شاد
که غمی بود در پنجره خاطره های شادیم
دل من از چه می نالی؟
زبانم از چه می خوانی؟
Percy Jackson
2014/04/27, 20:38
یوز ایرانی شوم گر دشمنم دنیا شود
چون دلیران شیر شم چون شاه ظالم پا شود
دوست من تو نیازی نیست که یوزی شوی
همسر خود را نکه دار شیر بودن پیش کشت
با تاخیر نوشتم انگار
یکی دیگه
تو ای دوست جوان کجاست حواست؟
نکند تو هم دل رفته ز دستت؟
تو شعر دیر گفتی حانیه
شعر گفتن کاری آنیه
Percy Jackson
2014/04/27, 21:24
هوای دل کردم دیروز
برم بر لاله زار امروز
ز روی چون گلم مدهوش هستم
ز شعر بستم مخدوش هستم
Percy Jackson
2014/04/27, 21:44
مکن دورم ز عالم که عزیز است
ولی تیغ زمان بسیار تیزاست
تیغ جراحی هم نیست به این تیزی
چرا جفنگ می گی مگه مریضی
Percy Jackson
2014/04/27, 22:10
یار عزیز ای پیر مغان
ایا میخواهی بخرم یک قطعه نان؟
نه ممنون نان در خانه هست
پسته بخر که در جیبان هیچ هست
تو را دیدم دیروز در پرایدی
پسته میخوردی و میخندیدی
((200))
شیطون حالا می خوای از دادا عمادم پسته بگیری؟
((132))
Percy Jackson
2014/05/01, 20:00
یاد باد ان روزی که همایم به شانه ام نشست
اما ندیدمش و ز پیش چشمم برفت
sasan2012
2014/05/01, 20:08
تا کی ز امتحان فرار کنیم
بیا یکبار برای همیشه قرار کنیم
که بخوانیم درس مانند دیگران
نمره بگیریم همچو خَران
Percy Jackson
2014/05/01, 20:13
نابرده رنج گنج نیاوری بدست
درس است رنج و مدرک گنجست
sasan2012
2014/05/01, 20:22
تا کی من شعر چرت و پرت بافم
خسته شدم شاعری بس دشوار است
تو را چه میشود که مینشینی پای نت
برخیز و برو بخون درسِت
sasan2012
2014/05/02, 10:58
تا جهان آفرین جهان را آفرید
مشکلی بزرگتر از درس بر ما نرسید
Percy Jackson
2014/05/02, 12:15
دور گرد ای دشمن غمساز من
تا به کی اینگونه کین جان و تن
sasan2012
2014/05/02, 12:38
نه تو شاعری نه من
نه هیچ یک از مردم این آبادی
شعر ها عریانند
جامه مفهوم نکنند تن
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نه تو شاعری نه من
نه هیچ یک از مردم این آبادی
شعر ها عریانند
جامه مفهوم نکنند تن
Percy Jackson
2014/05/02, 12:41
نیست اندر دل من جایی برای غم تو
من خودم دل یاری نیازم که شودغمخوار من
sasan2012
2014/05/02, 12:59
نیست مرا یاری جز خود من
کس نخوارید پشت من جز انگشت شصت من
نرگس مست دو چشم تو چنین خوارم کرد
ور نه من در دو جهان از ملک افزون تریم
من نه منم بلکه منم
اگر منم پس من منم
شرّی بود که سرودم
مرا عاشق نمود و خود گسست از من
دلا با کی توان دم زد از این نامردمانی ها
Percy Jackson
2014/05/20, 17:00
الا یا ایها دوران
تو تا کی بدی با من
ن بده
نه نامی می بری از من
نه یادی می کنی از ما
ای یار جفا پیشه
تا کی می بری از یاد؟
Percy Jackson
2014/05/20, 17:15
دلم خود را به خاکستر کرد و بردم یاد
که چه خواهد دل یاران دلم
دل خودش رفت و مرا حیرانه ی خاکستر ویرانه کرد
این بسی یاری دل بود و بسی یاری من
نه سازش می کند با من
نه یاری می کند با او
بیشتر از مغزم یاری نمی ده واو بده
Percy Jackson
2014/05/20, 17:25
و دلم اندر غمش ماند
نه براو بود نه بر من
میدهم جانم
به تار مویی از یار عزیز
چه کنم
نعره کشم جامه درم یا چه کنم
مرا در کوی یارم ره ندادند
خداوندا ببینم چون که زارم
محتاج کس نباشم جز او یگانه یزدان
کردم خطا بپوشان،ای یا کریم منان
نذر کردم به رهت بنشینم
تا که شاید گذری بنمایی
یارب چه کنم
صبر کنم
یا بروم حال کنم!
م بده
محبت کیمیا گردد در این عصر
اگر گویم که او با من چه ها کرد
در آن درگه نور
نقطه ای بود
که دلم در بحرآن
جاری بود همچون رود
دیریست دلم در گرو مهر بتی بود
کز او طلبم مهر نگاهیست
Percy Jackson
2014/05/21, 15:57
تو را گفتم که گر دستم بگیری
تمام دلخوشی هایت بسازم
چو با من باشی و یارم بمانی
به روی چون گلت خیلی بنازم
من با تو ام تو با منی
فکرت چرا با دیگری ست؟
من با تو ام تو با منی
ذهنت ولی نا دیدنی است
Percy Jackson
2014/05/21, 16:08
من با تو ام تو با منی
فکرت چرا با دیگری ست؟
من با تو ام تو با منی
ذهنت ولی نا دیدنی است
ینی ن تو کف این شعرت موندم!!!!!!!!طبع شعرم یه باره مرد!!!!!!!ولی حالا که اصرار میکنین باشه!
تا به کی اینگونه حیران زیستن
تا به کی چون عاشقان بگریستن
تا سخن باشد ز کوی عارفان
عاشق ان کوی خوب زائران
نیست بر لوح دلم جز دال قامت یار
چه کنم شانس ندارم دیگر!
روزی که دگر در پی وصل تو نباشم
آن روز بدانید که من خفته به خاکم
من دیوانه و حیران، عاشق پیشه و مستم
ای دوست تشکر کن از برای این پستم((42))((54))((92))
محبت خار را گل میکند اما نمیدانم چه شد
این دل سنگ تو را فولاد کرد
دوش دیدم دیو سیه ساقی
می خندیدو مگریست هر دمی
یک مرتبه آمد به سراغ دل من عشق
دادش به دو دستم صنمی کافر و بی عشق
فک نکنم این شعرت شعر ادبی مشاعره ای باشه!!!پس حساب نیست!!
برادر خودت نوشتی "با شعر شخصی" یعنی فرق نداره ادبی باشه یا نه...
قبول نیست چون شخصی نیست، از دفترچه خاطراتش برداشته.
قصهای دارم سراسر پر ز غم
لیک بهر گفتنش
وزن و قافیه ندارم....
آه، افسوس و فغان...
و بدین ترتیب یک شعر دیگر به لیست "چرت ترین شعرهای این تاپیک" اضافه شد.
ن بدین.
نور و نار سوز وساز
همه سهل است تحمل نکنم تاب جدایی
Percy Jackson
2014/05/23, 13:47
یار که باشد مرا خوار کند
بند دل من را چو بشمع اب کند؟
دانش آموز مکتب عشقم
گرچه او مرا فلک سازد
ولی من هربار می کوشم
تا که ممتاز در کلاس او باشم
Percy Jackson
2014/05/23, 21:42
من که باشم به جز ان بلبل جان
که ز غم ها غم دوران بکشد
درونم شعله می کشد آتش
ترسم که بسوزد آخر این خرمن
نهرها را همه من وصل به خود می دیدم
غافل از اینکه خودم وصل به دریا بودم
من دیر فهمیدم که هرچه میخواهم نمیابم
ولی اکنون میدانم که تشه در پی ابم
مرا شاید که فردا خفته در خاکم ببینی
لطفی بنما و مهربانی امروز بکن
نمیدانم میسرایم چه گونه
فقط میدانم از دل نمیسرایم که
Percy Jackson
2014/05/24, 11:56
هل انت خبیر و بالخبر ها؟؟
چرا اینگونه میبافی مهمل ها؟
ای دوست چرا نابود میکنی روحیه
اگر میتوانی الکی بگو شعر خوبیه
ها ها ها خندیدیم
به گوشه ای جنبیدیم((3))
د میازار موری که دانه کش است...که جدش در آمریکا هفتیر کش است
Dokhtare Ashoob
2014/06/22, 15:22
مرا تورو دیدن سخت است
بیا گمشو جلو ک سرد است
:||
شعر یهویی اومد تو ذهن واموندم
تیتیش من کثیفه/آبم شده فعلن قطع/چه کنم در این وضعیت ؟
Percy Jackson
2014/06/24, 14:29
تیز دندان تیز پنجه من دردی چون پلنگ
من چ گویم هیچ با تو نیست من سودای جنگ
گر وصل این آب /شوم لباسم را /ولی افسوس می خورم من/وصل نشده این آب
Percy Jackson
2014/06/24, 14:33
یاد باد ان روی زیبا و دل انگیز بهار
که کنونست زمستان دل پر است از غم یار
رویم را شویم / چون آب واصل شده است / من روم لباسم را شویم.
Percy Jackson
2014/06/24, 14:35
مست گشتم قدحی از بر من نوش کنید
تا بدانید چ دارد غم مستی دل من
نبابا / تو نیز شده ای شاعر ای بابا ؟؟؟؟
Percy Jackson
2014/06/24, 14:46
تنگ باده را شکانی فکر من باشی کنون
تو خودت دل را شکاندی روی باده اورم
Percy Jackson
2014/06/24, 14:59
صب کن ببینم چرا داریم اینجا مینویسیم؟؟؟؟ اممم این شعر شخصیه!!!!
Dokhtare Ashoob
2014/06/24, 15:13
بر دامان ما اتش بست کوله سفر
گر نبودم چ میکرد؟
زر زدم بیخیال
در تاریکی شب نوری میباشد / این نور چراغ راهنمایی رانندگی می باشد.
الآن احساس آواتارم بهم دست داده :|
تور ماهی گیری ام شده است اکنون پاره / پارگی اش زیاد است چه کنم در این باره ؟
بیا عزیزم دلم شکسته...بیا گل من سرم شکسته...از خودمه این شعر..خخخخ
دستم خورد به گلدانی افتاد گلدان / دستم رفت در چشمم افتادم بر روی گلدان.
دلم شیکسته بیا بیا عزیزم...سرم شیکسته بیا بیا عزیزم..خخخخ
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
دلم شیکسته بیا بیا عزیزم...سرم شیکسته بیا بیا عزیزم..خخخخ
تور ماهی گیری ام شده است اکنون پاره / پارگی اش زیاد است چه کنم در این باره ؟
هععیییی دلم شکسته بیا عزیزم...آآخی دلم شکسته بیا عزیزم
مرغ سحر جلوه گرشد/بنیامین چه زود خر شد
د ای بابا / چه گیری دادی تو به ما ؟؟؟؟ / یادت نیست توانایی نداشتی تو تا کنی تعویض آواتارت را ؟؟؟؟ تو بگو این را به ما.
آغا از این شروع کنین...دلم شکسته...خخ..دلم شکسته
هست این ومپایر بسی یابو / قیافه اش هست مانند زردآلو
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
با و کسی نیست ؟؟؟؟؟؟
وحید تو ام الکی با حرف دیگه نده.
Percy Jackson
2014/06/24, 20:27
دوستان...دارین رو مخم راه میرین... حتما باید تو هر تاپیکی گفته بشه توهین ممنوع؟؟؟؟؟ خیلیم اسپماتون زیاد شده...شاید مجبور شم تاپیک رو ببندم...این پس اسپم به حساب نمیاد اخطار بود!!
دردی من دارم / دردی در سر دارم / انگار که من افسردگی می دارم.
دیدم که می گویم هرکس یه چیزی اش یا کسی اش اتفاقی افتد براش / رود به سوی مقصرش / نمی گوید با خود ممکن است چه اتفاق افتد ؟
دیدیم تا به حالا از دست حرف ت / شده است روند اصلی این مشاعره
خب چیه ؟؟؟؟ راسته دیگه :دی
دست من همینگونه که بر روی کیبرد تایپ می کند / شارژ لب تاب دارد قبر خود را میکند.
Percy Jackson
2014/06/24, 22:39
دمی با من بمان و دم به من اندیشه کن
این نگاه چشم را تنها دمی وابسته کن
نباید نا امید کرد دوستان را / ولی اکنون بشنوید از من اینرا : / شارژ لب تاب به 10 درصد رسیده است بای دوستان.
Percy Jackson
2014/06/24, 22:49
حالا قانون جدید برای تاپیک:
باید اشعار معنی داشته باشن...یا بهتر بگم دارای سبک شعر باشن
عاشقانه
عارفانه
پندامیز
فکاهی(خنده دار یا انتقادی)
وصف
مدح
سبکی مونده بود که جا انداختم معذرت...
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
شعر نو قضیش جداس باید شعر نو باشه به عبارتی که فک کنم معمولا احساسین..نمیدونم
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نیست گردانی مرا باز از بر معشوق خود
برکشم تیغ فلک را و زنم دشمن خود
دوستت دارم همچون یک پشه
خورم از خونت خیلی هم خَشه
(اثر یک خون اشام)
طنز بود دیه
همدم من هست تکه ایی سنگ خارا
سنگی که می شکند دلهارا
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.