PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد"اخاذی به روش آمریکایی"



ShErViN
2014/03/06, 22:37
"اخاذی به روش آمریکایی"

دیوید اُ راسل کارگردان، با به کار بستن بازیگران دو فیلم قبلی خود، سومین اثر موفق خود را روی پرده برده است. «حقه بازی آمریکایی» که برداشتی آزاد از عملیات مخفیانه ی "ABSCAM" (نقشه ی عبدول) در اواخر دهه ی 1970 میلادی است، در شیوه ی استفاده از موسیقی و بازآفرینی آن دوره از فیلم «Boogie Nights» الگو گرفته است. فیلم دارای طنزی تلخ است و گرچه پیش زمینه ی داستان به رسوایی ای می پردازد که در رأس تیتر های اصلی روزنامه های دنیا جای می گیرد، راسل هرگز توجه خود را از گروه کوچک شخصیت هایی که در
مرکز داستانش قرار دارند، دریغ نمی کند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.21.33%20AM.jpeg (http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.21.33%20AM.jpeg)


«حقه بازی آمریکایی» تماماً درباره ی کلاهبرداران است: پروژه های کوچک و بی اهمیت کلاهبرداران جزئی و ناشناس، کلاهبرداری های بزرگ که توسط دولت پشتیبانی مالی می شوند، و موقعیت های متفاوتی که در آن داوود، جالوت را فریب می دهد. شخصیت های فیلم تقریباً هرگز در قالب خود واقعی شان ظاهر نمی شوند، آنها تغییر چهره می دهند، موهایی عمداً آراسته و مسخره دارند، با لهجه های ساختگی حرف می زنند، لباس های شخص دیگری را می پوشند یا داستان های تخیلی ای ابداع می کنند که شخصیت اصلی اش خودشان هستند. با اینحال، با بر خلاف کثیف بودن ماجرای اصلی (ABSCAM باعث محکومیت یک سناتور آمریکایی، شش نماینده ی مجلس پارلمان و چندین سیاستمدار دیگر به جرم فساد
مالی شد) فیلمنامه ی راسل درونمایه ای از هوشمندی در خود دارد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.21.11%20AM.jpeg (http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.21.11%20AM.jpeg)


وقایع فیلم عمدتاً در اواخر دهه ی 1970 رخ می دهند که هنوز پیشرفت تکنولوژی و آگاهی جهانی این نوع کلاهبرداری های خود خواسته و پشتیبانی شده توسط اف. بی. آی را غیرعملی و نشدنی نکرده بود. «حقه بازی آمریکایی» با معرفی ایروینگ رازنفلد (کریستین بیل) و سیدنی پراسر (ایمی آدامز) به تماشاگران شروع می شود. آنها عاشق و معشوقی هستند که از طعمه ساختن حس طمع مشتریان خود پول در می آورند. به تدریج، آنها آنقدر مهم و برجسته می شوند که جلب توجه می کنند و در دام مأموری به نام ریچی دی ماسو (بردلی کوپر) گیر می افتند. اما ریچی نمی خواهد ایروینگ و سیدنی را به زندان بیندازد؛ او قصد دارد از آنها استفاده کند تا به او کمک کنند با به دام انداختن چند شکار بزرگ - کارمین پولیتو (جرمی رنر) فرماندار شهر کمدن در ایالت نیوجرسی، چند نماینده ی کنگره و شاید حتی عده ای گانگستر - از پله های ترقی اف. بی. آی بالا رود. ایروینگ و سیدنی چیزی را تضمین نمی کنند اما طبق نقشه پیش می روند. وقتی نقشه برملا می شود، سیدنی از دایره ی دسترس ایروینگ خارج می شود و به چنگ ریچی می افتد و ایروینگ می فهمد بال
های جاه طلبی اش به وسیله ی کارهای همسر پریشان احوال و بی فکرش روزالین (جنیفر لاورنس) چیده شده است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.20.30%20AM.jpeg (http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Screen%20Shot%202013-12-26%20at%2011.20.30%20AM.jpeg)

از نظر فرم روایت، نیمه ی اول «حقه بازی آمریکایی» شیوه ای نامتمرکز و بی هدف در پیش می گیرد و فلش بک ها، روایت با صدای روی تصویر و دیگر ابزار داستان گویی را پشت سر هم قرار می دهد تا شخصیت ها را معرفی کند، آنها را گرد هم بیاورد و موضوعات را در یک خط مستقیم به حرکت در بیاورد. پرده ی پایانی فیلم، معمول ترین قسمت اثر راسل است که به شیوه ای رمزگشایی می شود که برای افراد وارد به فیلم های سرقت و کلاهبرداری آشنا به نظر می رسد. کمی از رنگ و بوی فیلم «نیش» در این فیلم هم وجود دارد، هر چند که
«نیش» که در دهه ی 70 برنده ی جایزه اسکار شد، در مقایسه با «حقه بازی آمریکایی» فیلمی موفق تر و سرزنده تر است.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Jennifer-Lawrence-in-American-Hustle-2013-Movie-Image.jpg (http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/Jennifer-Lawrence-in-American-Hustle-2013-Movie-Image.jpg)


راسل از تجربه های پاول توماس اندرسون بهره می جوید و از مناسب موسیقی پاپ آن دوره استفاده می کند تا موقعیت زمانی را خلق کند و به بعضی صحنه ها مقداری انرژی نیرومند وارد کند. با موسیقی متنی که به سادگی تعداد زیادی از ترانه های فوراً قابل شناسایی دهه ی 70 را پشت هم ردیف کرده، «حقه بازی آمریکایی» از یک تم و زمینه ی موضوعی به تمی دیگر می رود و از موسیقی برای قوت بخشیدن به صحنه ها استفاده می کند. یکی از بهترین فیلم هایی که طی 20 سال گذشته از این روش استفاده کرد، «Boogie Nights» بود و گرچه «حقه بازی آمریکایی» کاملاً در حد و اندازه ی آن فیلم نیست، اما استحقاق آن را دارد که به عنوان دارنده ی رتبه ی دوم لحاظ شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/american-hustle-20135.jpg (http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/hustle/american-hustle-20135.jpg)


راسل، کریستین بیل و ایمی آدامز را از فیلم «مبارز»، و بردلی کوپر و جنیفر لاورنس را از فیلم «دفترچه ای با خطوط نقره ای» به گروه بازیگران خود بازمی گرداند. با وجودی که این گروه بازیگران رؤیایی صاحب 5 نامزدی اسکار (و 2 برد برای لاورنس و بیل) را در خود دارد، هیچ نقش آفرینی برجسته ای در فیلم دیده نمی شود. بیل، همانطور که سبک کاری اش اینطور است، با تمام وجود برای این پروژه وسط می گذارد و وزن زیادی اضافه کرده است تا در قالب ایروینگ رو به تاسی و شکم گنده ظاهر شود. با اینکه دوست داشتن هیچ یک از شخصیت های «حقه بازی آمریکایی» کار آسانی نیست، بیل دلسوزی برانگیز ترین (یا شاید رقت انگیزترین) آنهاست. آدامز نسبت به فیلم های قبلی اش جذابیت ظاهری بیشتری دارد و این را مدیون مُد لباس اواخر دهه ی 70 است. بردلی کوپر اغلب اوقات تحت الشعاع موهای به شدت مجعدش قرار گرفته و جنیفر لاورنس (با وجود جارو کردن جوایز زودهنگام بسیاری از منتقدین) کار زیادی برای انجام دادن ندارد. او یکی دو صحنه ی عالی دارد و بقیه ی مدت تصویری کاریکاتوری ارائه می دهد. راسل در «حقه بازی آمریکایی» روش وارونه ی فوق العاده ای به کار می بندد. روش معمول فیلم ها درباره ی مأموران دولتی رشوه گرفته اهانتی تمسخر آمیز است. در این فیلم، راسل سیاستمداران فاسد را قابل ستایش می سازد؛ آنها پول نمی گیرند که جیب های خودشان را پر کنند بلکه اینکار را می کنند تا برای شهروندان نیوجرسی شغل ایجاد کنند و موقعیت های کاری آنها را بهبود بخشند. روشی اف. بی. آی در کنترل شرایط بازی هم آنطور که ممکن است بیننده انتظار داشته باشد بی نقص، ساده و مؤثر و به بهترین شکل برنامه ریزی شده نیست. راسل همه ی این چیزها را به بازی می گیرد. «حقه بازی آمریکایی» کمی بیش از حد طولانی است و قوی ترین صحنه ی آن هم در قسمت های پایانی فیلم قرار دارد. گرچه بازیگران کاری استثنایی ارائه نمی دهند اما همه ی شان نقش شخصیت هایی جذاب را بازی می کنند و نقش آفرینی ای درخور به نمایش می گذارند و یک هنرنمایی افتخاری و کوتاهِ دلنشین هم به این ترکیب اضافه شده است. نام راسل و رهبری راسخ قدم او در اداره ی مواد اولیه ی تولید این کار می توانست «حقه بازی آمریکایی» را به جایگاهی بالاتر از یک فیلم صرفاً رقابت کننده برای جایزه اسکار برساند. دیدن این فیلم راهی لذت بخش برای گذراندن وقت است اما «حقه بازی آمریکایی» نمی تواند در کنار بعضی از بهترین فیلم های سال 2013 قرار بگیرد.

"نقد فارسی"