PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوتی،سوتی،سوتی



Ajam
2014/01/13, 18:18
برادران عزیز،آبجی های گلم
بیایین اینجا سوتی های خودمون،دوستامون و هر کی گیر آوردیمو بنویسیم!
بعدش کلی به همه دیگه بخندیم!(توهین به همه دیگه مثل جاهای دیگه ممنوع)
خودمم شروع می کنم:
ما دیروز از امتحان که می اومدیم در حال برف بازی به شدت زیر گلوله بودیم که رفیقم فلشمو که دستش بود آورد پس بده ما گذاشتیمش تو جیبمونه و دوباره شروع کردیم برف زدن تو سر و کله رفقا بعد یه دویست متری که از محل دور شدم دست کردم تو جیبم دیدم فلشم نیست تمام راهو برگشتم تو این برف دنبال فلشم ولی پیداش نکردم داشتم بر می گشتم با حالتی محزون و گرفته که یادم اومد دادمش دست یکی دیگه از بچه ها!!!!!
ای به خودم خندیدم،ای به خودم خندیدم!!!(دیوونه هم خودتونین)

shiny
2014/01/13, 20:05
من سوتی که خیلی زیاد دادم ولی خوب همشو نمیشه گفت
یکیو میگم حالا
روز ازمون تیزهوشان بود هنوز ازمون شروع نشده بود قبل ازمون بود و همه تو حیاط مدرسه بودیم شماره هارو یه گوشه زده بودن و همه بچه ها ریخته بودن دورش که ببینن شمارشون چنده
منم بعد کلی زحمت شمارمو دیدم و رفتم که ببینم کدوم کلاس افتادم
زهرا و یه دوست دیگمم کنارم بودن اون دوتا قبلا شماره هاشونو دیده بودن و هی ور ور میکردن
حالا همون لحظه که من میخواستم شمارمو ببینم سرایدار مدرسه اومده بود داشت یه برگه ای می چسبوند حالا من هی میخواستم تمرکز کنم از پشت این مرده که هی تکون میخود ببینم تو کدوم کلاسم هی این زهرا و مریم باهام ور میزدن منم یهو اصابم خورد شد امپر چسبوندم باصدای جیغی دادزدم یه لحظه برین کنار
من با این دوتا بودم ولی مرده به خودش گرفت یهو عین این جن زده ها برگشت عقب زود خودشو از جولو دیدم برد کنار
منم یهو بدبختو دیدم یه لبخند گشاد زدم گفتم با شما نبودم زهرا و مریمم مثه ضایه ها شروع کردن به خنده کلی ضایه شدم
بعدش میخاستم اون دو تارو خفه کنم

Percy Jackson
2014/01/13, 20:26
آقا من رو مسخره نکنین. اینجانب وتی نمیدم ولی وقتی میدم شوتاش بهم میخندن. در این حد اوضام خرابه.
یه روز واسه کلاس هنر رفتیم آتلیه هنر بعد کلاس که تموم شد معلم کار داشت گفت هر کی دیرتر از من بیاد بیرون در رو روش فقل میکنم.منم دویدم دم در در رو کشیدم باز شه باز نمیشد.معلمم داشت از تو شیشه در نگام می کرد. من بعد دو دقیقه در رو ول کردم معلم در کشید و با آرامش در رو باز کرد و فهمیدیم در قفل نبوده. من داشتم به جای اینکه هلش بدم می کشیدمش((119))((205))
جرات داری بهم بخند ببین چی کار میکنم((104))

Ajam
2014/01/13, 20:37
یه سوتی از رفیقام بگم
یه روز تو وقت استراحت وسط تمرینا تو باشگاه بحث سر مدیرای مدرسمون بود یه دفعه یکشون به من گفت:گفتی مدیر مدرستون چه کاره بود؟؟؟؟
اون موقعه منو یکی دیگه از رفیقام چنان قهقه ای زدیم که سقف باشگاه اومد پایین استادمون هم شاکی شد گفت دسکشاتو بپوش بیا وسط!
چنان جوری منو لوله کرد که هنوز که هنوزه جای مشتاش درد می کنه!

feel
2014/01/14, 05:33
من که سوتی خیلی خیلی زیاد دادم مخصوصا توی حرف زدن یا تایپ کردن.
اگه از بچه هایی که من رو می شناسن بپرسید متوجه می شید که چه قدر سوتی دادم.
مثلا یک بار داشتیم بازی کلمات می کردیم، باید یه کلمه ای انتخاب می کردیم، و می گفتیم چند حرفه. بقیه هم باید بر اساس تعداد حروف، کلمه رو حدس می زدن و فردی که کلمه رو انتخاب کرده باید می گفت که کدوم حروف از کلمه ای که حدس زده شده درسته و کدومش غلطه و کدوم سرجای خودش قرار داره.
آقا سه دفعه به من افتاد... منم که خسته بودم، کلمه ی مد نظرم قابلمه بود. توی اولین حدس، حرف آ رو پیدا کردن به جای اینکه کلمه ای که حدس زده شده رو بنویسم نوشتم آ برای قابلمه درسته... سرجاش هم هست. هر سه دفعه همین افتاد و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که من برای این بازی به درد نمی خوردم. کلا شده بودم سوژه! :دی

دیگه تا دلتون بخواد بازم هست اما حوصله ندارم.
;)

Hermion
2014/01/14, 10:27
امروز مقنعه امو چپه سرم كردم رفتم مدرسه
همه فكر مى كردن تشنج كردم مغزم معيوب شده((72))

M.Mahdi
2014/01/14, 10:34
من پشت دیوار وایساده بودم یکی داشت میومد من به قرض اینکه دوستمه یه پشت پا بهش انداختم بعد که تلو تلو خورد فهمیدم مدیرمونه ! هیچی دیگه آقا سریع در بین جمعیت محو شدم کسی منو ندید ((200))

argotlam
2014/01/14, 11:46
من تا حالا سوتی زیاد ندادم ولی دور و برم پر از سوتی بده اس؛ نمونه اش فاطمه اس و خواهرم!
یه روز با همین فاطمه رفته بودیم حرم داشتیم راه می رفتیم و نمی دونم داشتیم درباره ی چی حرف می زدیم که بحثمون کشید به اون هایی که یه من سیبیل و ریش جمع می کنن دور خودشون! فاطمه هم که وقتی جوگیر می شه خیابون و مدرسه و خونه نمی شناسه و صداش رو جیغ می کنه می ندازه تو سرش، با همون صدای جیغ جیغیه فرا صوتش بلند گفت آره، انقدر از این مردای سیبیلویی بدم میاد!((127))
دقیقا وقتی فاطمه داشت این جمله رو ادا می کرد دو تا مرد گنده با یه من ریش و سیبیل چخماخی می خواستن از کنارمون رد شن!((3))
همچین بهمون نگاه کردن که من و فاطمه چهارتا پاداشتیم چهار تا هم قرض گرفتیم در رفتیم!

Ajam
2014/01/14, 12:42
یه سوتی از معلممون داغ داغ
امروز بعد از بیست،بیست پنج روز رفتیم مدرسه زنگ اول زمین شناسی داشتیم داشت در مورد شکل بنیاد کانی ها حرف میزد رسید به یکی گفت:
بنیاد این کانی هم حلقوی شش ضلعی!!!
کلاس رفت رو هوا!یکی از بچه ها گفت:آقا حلقوی که شش ضلع داره چه شکلیه؟
معلممون هم با کمال اعتماد بنفس گفت:دایره ای که شش تا ضلع داره!

Hermion
2014/01/14, 12:57
یه سوتی از معلممون داغ داغ
امروز بعد از بیست،بیست پنج روز رفتیم مدرسه زنگ اول زمین شناسی داشتیم داشت در مورد شکل بنیاد کانی ها حرف میزد رسید به یکی گفت:
بنیاد این کانی هم حلقوی شش ضلعی!!!
کلاس رفت رو هوا!یکی از بچه ها گفت:آقا حلقوی که شش ضلع داره چه شکلیه؟
معلممون هم با کمال اعتماد بنفس گفت:دایره ای که شش تا ضلع داره!

خخخخخخخ
دمش گرم چه باحال بوده!!


دو سه هفته پيش دبير علوممون(به شدت عقده اى) داشت فشارو درس مى داد،مى خواست مثلا ما بفهميم فشار چيه
يكى از بچه هارو برد جلوى كلاس گفت پاتو بگير بالا،دستتاتم همين طور بعد دو سه تا كيفم گذاشت رو دست دختره ى طفلى
خلاصه كلى تا ته كلاس اذيتش كرد بعد گفت برو بشين
زنگ كه خورد ما داشتيم از سالن مدرسه مى رفتيم بيرون،در همون حين انواع فحش عاى مختلف رو به معلمه مى داديم يهو من ديدم جلو در واستاده داره بهمون پوزخند مى زنه.
من كه كيفم همون جا ول كردم دوتا پا داشتم دو تا هم غرض گرفتم در رفتم
دوستام بعد كه اومدن بيرون گفتن چى شد،تعريف كه كردم بايد قيافشونو مى ديدين طفلكا((72))((72))((72))((72))((72))((72))

shiny
2014/01/14, 13:04
خخخخخخخ
دمش گرم چه باحال بوده!!


دو سه هفته پيش دبير علوممون(به شدت عقده اى) داشت فشارو درس مى داد،مى خواست مثلا ما بفهميم فشار چيه
يكى از بچه هارو برد جلوى كلاس گفت پاتو بگير بالا،دستتاتم همين طور بعد دو سه تا كيفم گذاشت رو دست دختره ى طفلى
خلاصه كلى تا ته كلاس اذيتش كرد بعد گفت برو بشين
زنگ كه خورد ما داشتيم از سالن مدرسه مى رفتيم بيرون،در همون حين انواع فحش عاى مختلف رو به معلمه مى داديم يهو من ديدم جلو در واستاده داره بهمون پوزخند مى زنه.
من كه كيفم همون جا ول كردم دوتا پا داشتم دو تا هم غرض گرفتم در رفتم
دوستام بعد كه اومدن بيرون گفتن چى شد،تعريف كه كردم بايد قيافشونو مى ديدين طفلكا((72))((72))((72))((72))((72))((72))
هادیزاده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زمان ما که از این کارا نمیکرد
پوزخندو موافقم ولی تنبیهه خیلی عجیبه
نه بابا من سر کلاسش فقط میحرفیدم هی جامو عوض میکرد ولی بازم حرف میزدم
اخر یه بار بهم گفت من نفهمیدم تو باکی دوستی اخر؟؟ منم یه لبخند گشاد زدم گفتم باهمه
ولی درکل باحال بود زمان المپیادم کلاساشو میپیچوندم هیچی نمیگفت بنده خدا

argotlam
2014/01/14, 13:14
هادیزاده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زمان ما که از این کارا نمیکرد
پوزخندو موافقم ولی تنبیهه خیلی عجیبه
نه بابا من سر کلاسش فقط میحرفیدم هی جامو عوض میکرد ولی بازم حرف میزدم
اخر یه بار بهم گفت من نفهمیدم تو باکی دوستی اخر؟؟ منم یه لبخند گشاد زدم گفتم باهمه
ولی درکل باحال بود زمان المپیادم کلاساشو میپیچوندم هیچی نمیگفت بنده خدا
آره بچه ها رو خیلی ضایع می کرد ولی از این کار ها نمی کرد خدا رو شکر!
بیشعور هیچ وقت یادم نمی ره همیشه به من می گفت خاله زنک! حالا سر کلاس این تو بگو من دو دقیقه حرف بزنم!
سر کلاس هادی زاده(علومی که حانیه می گه) تنها کلاسی بود که اصلا حرف نمی زدم، نمی دونم چرا بهم می گفت خاله زنک!

Ajam
2014/01/14, 13:47
یکی از سوتی هامو می گم فک کنم بدترین سوتی باشه که کسی می تونه بده!
یه بار رفیق شیشم تو مدرسه با سال چهارمی دعواش شد اون موقع ما سال دوم بودیم ماهم برای حمایت از رفیقمون قاطی دعوا شدیم اومدم یه کله بزنم تو صورت یارو جاخالی داد با کله رفتم تو دیوار!!!!
کلا دعوا تموم شد هم رفیقم هم اون سال چهارمی هرهر زده بودن زیر خنده به من می خندیدن!
(در کل آدم دعواگری نیستما ولی دولتی سر همین رفیقم کلی دعوا کردم)

argotlam
2014/01/14, 14:25
این سوتی ام مال خواهرمه!
خواهرم قبلا به عنوان مشاور iso تو کارخونه ها یا نمایندگی های ایران خودرو کار می کرد، یکدفعه با دو تا از دوستاش( تازه شروع کرده بودن برا همین با هم کار می کردن) تو خط بازرسی می کردن و راه می رفتن، چن تا از کارکنان اون جا (مرد) اون ورتر داشتن با هم حرف می زدن، این ها هم که کارشون تموم می شه می رن همون سمت بعد یکیشون می گه خانم یزدانی (خواهرم) و خانم فلان و فلان شبیه اردک ها تو خط راه می رن، خانم یزدانی مامانشونه، بقیه هم بچه هاش!((223))
خواهر اسکول من، اون تیکشو که خانم یزدانی مامانشونه و ایناها رو نشنیده بود، برداشته بود عین ضایع ها گفته بود پس شما هم باباشونین!
بعد کلی دست به کمرش اصابت کرده بود و خواهرم عین اسکولا مونده بود که چی شده؟! اون مرده هم برگشته بود به خواهرم نگاه کرده بود ولی چیزی نگفته بود!((72))
ینی من به جای خواهرم بودم دیگه اون ورا آفتابی نمی شدم ولی خواهرم اینقدر سوتی می ده که براش عادی شده نیم ساعت بعدش اصلا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده!((3))

Hermion
2014/01/14, 15:55
اشتباه نكن
تنبيه نكرد
مى خواست فقط بچه ها ياد بگيرن فشار يعنى چى.مثلا گفت يه پاتو ببر بالا،بعد گفت حالا پاهات جفت كن....

shiny
2014/01/14, 21:09
اشتباه نكن
تنبيه نكرد
مى خواست فقط بچه ها ياد بگيرن فشار يعنى چى.مثلا گفت يه پاتو ببر بالا،بعد گفت حالا پاهات جفت كن....
حس نداشتم دوباره بخونمش ببینم چی نوشتم باز دوباره سوتی دادم
ببخشید عزیزم تصحیح میکنم
"زمان ما از این شیوه های نوین تدریس نداشت"
خوبه؟؟؟؟

AVENJER
2014/01/15, 00:49
جاتون نخالی امروز صبح اول وقت پاشودم لباس پوشیدم برم واسه امتحان زیست.
سوار اتوبوس که شدم دیدم خالی خالیه تعجب کردم هرچی هم میرفتیم هیچ کس سر ایستگاها نبود بعد ت خود مدرسمون تنها تو اتو بوس رفتم راننده هم چند بار پرسید چرا کسی نیومده منم نمیدونستم گفتم حتمی یا زود او مدین یا دیر
به هر حال تا مدرسه رفتیم بعد دم در مدرسه کارگر مدرسمون اومد گفت تعطیله منم چنان کش اومدم که میخواستم اب بشم برم تو زمین بعد رانندهه هم بهم تیکه میندازه که خیلی از همه عقبی منم چیزی نداشتم بهش بگم
برگشتن هم اوردم اول شهرک نفت ایستاد بعد منم فکر کردم که اگر بگم پیاده بشم بهم میتوپه بهم پس خودم مثل بچه ادم پیاده شدم سوار اتوبوس خط داخلی(داخل شهرک نفت فقط رفت و امد میکنه) شدم اومدم تا خونمون بعد کاشف به عمل اومد که به دلیل ورود رئیس جمهور امروز اهواز مدارسش کلا تعطیل بوده.((223))

smajids
2014/01/15, 01:12
یکی از دوستام واسه تولد 18 سالگی ام عطر گرفته بود شب باهم رفتیم رستوران شام خوردیم من و دوستم و 3 نفر دیگه باهم بودیم این فرند ما عطر رو که داد من اومدم تشکر کنم گفتم قابل نداره یعنی 4 نفری تا آخرشب بهم خندیدن واقعا ضایع شدم اون شب
یه سوتی دیگه در زمستان اتفاق افتاد با دوستام داشتم راه میرفتم رو یخ مثلا می خواستیم اسکیت بازی کنیم تلفنم زنگ خورد من تا اومدم جواب بدم خوردم زمین دیگه پا نشدم همین طور نشستم رو زمین خخخخخخخخخخخ((72))((72))((72))

Ranger
2014/01/15, 18:34
داداشم رفته بود ماهی قرمز عید رو تو باغچه خاک کنه بعد از دو دقیقه از آیفون گفت:
ماهیو با آبش خاک کنم یا بدون آبش؟!((3))((200)):ohgod::Facepalm:

شما بودی چه شکلی می شدی؟:hmmm:

Ajam
2014/01/15, 21:52
رفیقم امروز دوستشو که بلوچه آورده بود باشگاه خیلی بچه باحالی بود آخر باشگاه نشستیم شروع کردیم جوک گفتن اینم شروع کرد جوک بلوچی گفتن تموم که شد همه خندیدن ولی من نفهمیدم چی گفته به این دوست رفیقای هم شهریم گفتم چی گفت؟((225))
همین جور که می خندیدن گفتن ما نفهمیدیم!!!بعدشم هممون با هم نشستیم یه دل سیر به خودمون خندیدیم!((72))((72))((72))((72))
نکته:به هیچ وجه ما دیوونه نیستیم در سلامت کامل روانی و عقلی به سر می بریم منتها فشار امتحانات یکم زیاد بوده!!!!!!!

Ajam
2014/01/17, 18:10
یه سوتی از رفیقام
ظهری با بچه ها رفته بودیم ساندویچی یکی از بچه ها نصف نوشابه یکی دیگه از بچه ها رو خالی کرد داخل نوشابه خودش اونم بعد از یه 5 دقیقه زد پس سر این اینم شروع کرد قسم خوردن که من نوشابتو نریختم برا خودم!اون یکی گفت:مگه ریختی؟این یکی گفت:پس چرا زدی؟اون یکی گفت:همین جوری محض خنده!من یکی که ترکیدم اونجا از بس خندیدم!

Hermion
2014/01/17, 18:50
يه سوتى از دوستان گرام:
اون زمانى كه كلاساى ما تازه موضوعى شده بود،ما مى خواستيم براى بار اول از كلاس رياضى رونمايى كنيم.
وارد كلاس شديم و رفتيم
شروع كرديم به آناليز كردن كلاس.
هركى يه چيزى مى گفت.
يكى از اين دخترا هم به يه مكعب روبيك بزرگ كه از سقف آويزون شده بود اشاره كرد و تمام مشخصاتشو برا ما شرح مى داد:
كدوم آدم بى كارى ورداشته اينو درست كرده؟اين كه خيلى....
همين طور گفت و گفت و گفت.
بعدم ساكت شد نشست.
دبير رياضيمونم ور داشت گفت:من درست كردم!
يعنى كل كلاس رفت رو هوا.
تا آخر رياضى معلممون دهنشو باز مى كرد ما مى زديم زير خنده((206))
البته دبيرمونم كم نياورد با منفياش از خجالتمون در اومد((200))

Alaveh
2014/01/17, 19:49
یک بار داشتم توی آیینه ی یک ماشین که شیش دودی بودم خودمو درست می کردم...

چشمتون روز بعد نبینه...

بعد از چند دقیقه یکی شیشه رو کشید پایین گفت :

خانم کارتون تموم نشد ؟!

من باید برم دیرم شده...

perseus
2014/02/02, 15:54
منم یه سوتیه معلممونو بگم
یه روز یکی از بچه ها روپوششو در اورده بود زنگ آخر پوشید معلم دیدش گفت حالا روپوش پوشیدی سردت شد؟ همه خندیدیم یکی پرسید چرا سردش شه ؟
معلم گفت لابد بلوزه رو در آورده