PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عشق



master
2014/01/11, 04:45
دوستم داره
دوستم نداره
دوستم داره
یعنی ممکنه دوستم داشته باشه؟
دوستم نداره
یعنی می تونه اینقدر بی رحم باشه؟
دوستم داره
دوستم نداره
آه....
تا کی باید ادامه دهم؟
اولین بار که دیدمش عاشقش شدم
و تا کنون با خودم کلنجار رفته ام
تا کی باید ادامه دهم؟
چرا نمی توانم قدم بعدی را بردارم؟
تا کنون چیزی بروز نداده ام
تا کنون چیزی بروز نداده است
از این سکون خسته شده ام
قدم بعدی را برخواهم داشت
به او خواهم گفت
دیگر لازم نیست عشقم را در کلمات حبس کنم
قدم بعدی را برخواهم داشت
این را به خودم گفتم و قدم بعدی را برداشتم و به او گفتم
اما هنوز نمی دانم
دوستم داره
دوستم نداره
تا کی باید ادامه دهم؟
آیا قدم بعدی کمکی خواهد کرد؟
زمان گذشت
قدم های بعدی را برداشتم و در نهایت به او گفتم
عشقم را به او گفتم و انگار معجزه ای رخ داده باشد
او نیز عشقش را به من گفت
و طولی نکشید تا در کلمات و عشق گم شدیم
و یکبار که در خوردن زیاده روی کرده بودم
به او گفتم که از او متنفرم
و این چندان خوشایند او نیامد
شاید فقط برای مدتی کوتاه اما ترکم کرد
همان مدت کوتاه برایم کافی بود تا از خودم بپرسم
آیا این چیزی بیشتر از کلمات است؟
آیا عشق چیزی بیشتر از لفظ عشق است؟
از او متنفرم
عاشقش هستم
احساسی نسبت به او ندارم
آیا تفاوتی می کند؟
آیا این چیزی بیشتر از کلمات است؟
این یک کشف جدید بود
زمان گذشت
دوستم داره
دوستم نداره
این یک تکرار دیگر بود؟
دومین بار که دیدمش عاشقش شدم
اولین بار که دوباره دیدمش عاشقش شدم
آیا او خودش بود؟
یا یک توهم بازسازی شده بود؟
می دانستم تفاوتی نخواهد داشت
اما این بار از کلمات خواهم گذشت
به او عشق خواهم ورزید
نیازی به بیانش نبود
نیازی به کلمات نبود
او نیز به من عشق خواهد ورزید
نیازی نبود بیانش کند
طولی نکشید تا در احساس و عشق گم شدیم
یکبار که در خوردن زیاده روی کرده بود
هر چه خورده بود برگرداند
و لحظه ای احساس کردم که چقدر از او متنفرم
و آیا این چیزی بیشتر از احساس است؟
آیا عشق چیزی بیشتر از احساس عشق است؟
از او می ترسم
از او متنفرم
عاشقش هستم
چه تفاوتی وجود دارد
آیا این چیزی بیشتر ازیک احساس است؟
این یک کشف جدید بود
روز اولی که دیدمش عاشقش شدم
با اینکه می داستم نفر اول نیستم
خواستم باور کنم آخرین نفر خواهم بود
به خاطر او دست و پا خواهم زد
آسایشم را از دست خواهم داد
غرورم را زیر پا می گذارم
زمانم را صرف او خواهم کرد
و در نهایت آنگاه که موفق شدم
عاشق کسی شدم که می خواستم عاشقش باشم
و او عاشق کسی شد که می خواست عاشقش باشد
عاشق کسی شدم که مانند خودم است
مانند من احساس ضعف می کند
مانند من حماقت می کند
مانند من دروغ می گوید
مانند من می خندد، می خورد و می خوابد
مانند من عاشق می شود
مانند من نیاز دارد
من عاشق چه شده ام؟
او عاشق چه شده است؟
مانند من احساس ضعف می کند
مانند من می خندد
ما عاشق چه می شویم؟
هزاران بار عاشق می شویم
هرگز عاشق نمی شویم
آیا این چیزی بیشتر از یک توافق دوطرفه است؟
آیا این جز یک جبر بی چون و چراست؟
کسی که آفرید نیاز به عشق را در وجود من نهاد
همانطور که نیاز به آب را
و چه کسی مدعی می شود که توانسته بر تشنگی غلبه کند؟
با این حال ما عاشق می شویم
چون این طور مقرر شده
از روز اولی که دیدمش عاشقش شدم
از کلمات و احساس
از نیاز و قرارداد گذشتم
امیدوار بودم چیز دیگری باقی باشد....

lionheart
2014/01/11, 05:42
مرسی مستر جان مثل همیشه زیبا وقشنگ

Fateme
2014/01/11, 06:05
کل متنو دوست داشتم...عشق رو با یه دیدگاه خاص به تصویر کشیده بود و از تصویر خوشم اومد...یکجورایی مث وقتی که آدم یه حقیقیتیو میشنوه و با اینکه تلخه ولی ته دلش از درستی این حقیقت حس خوبی پیدا میکنه...

فقط جمع بندی آخرش برام گنگ بود، یه چیزایی گرفتم ولی کلا گنگ موند...

مرسی((221))((221))((221))((221))

Hermion
2014/01/11, 12:27
مرسى خيلى عالى بود
به راستى عشق واقعى چيست؟

erfan
2014/02/08, 03:14
عالی بی نظیر پر از مفهوم و مثل بقیه عالی((58))