PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ارتش ساسانی



بازی خور
2013/11/30, 08:10
به نام خداوند ایران زمین



ماییم که از پادشهان باج گرفتیم***زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
اموال و خزائنشان تاراج گرفتیم***ماییم که از دریا،امواج گرفتیم



ارتش امپراتوری پارس در طول زمان:

http://i.epvpimg.com/wzE0g.jpg (http://epvpimg.com/wzE0g)
درفش کاویانی. نماد شکوه ایران

این مقاله به سه بخش تقسیم می شود که در آن به ارتش های دوران های با شکوه ایران یعنی دوران هخامنشیان ،اشکانیان و ساسانیان می پردازیم. توجه شود که به دلیل آمادگی کامل منابع و مطالب مربوط به ارتش ساسانیان ابتدا به این ارتش باشکوه می پردازیم.

اندکی از شاهنشاهی ساسانیان
شاهنشاهی ساسانی با قیام اردشیر پاپکان(ارتخشتره؛ از ارت: مقدس، و خشتره: شهریار) در سال224 میلادی تاسیس شد. این دودمان بدون شک یکی از قدرتمند ترین و پرشکوه ترین امپراتوری ها در طول تاریخ ایران و جهان است که در اوج فتوحات خود از شمال آفریقا تا شمال هند و از جنوب روسیه تا شبه جزیره عربستان گسترده شده بود. اردشیر بابکان، شاهنشاه شاپور بزرگ،شاهنشاه خسرو انوشیروان و شاهنشاه خسرو پرویز از بزرگترین شاهنشاهان امپراتوری ساسانی بودند.. پادشاهان ساسانی از ساتراپی پارس(دوران هخامنشیان) بودند که 427 سال بر ایران فرمانروایی کردند. از خصوصیات بارز این شاهنشاهی بزرگ می توان به انسجام درونی وقانونمندی اشاره کرد. نام ساسانیان از نام ساسان که از نوادگان داریوش سوم هخامنشی و جد اردشیر پاپکان بود گرفته شده. در دوران ساسانیان ایران از لحاظ وضیعت فرهنگی، نظامی و اقتصادی سرآمد جهانیان بود. اردشیر پاپکان سر دودمان ساسانیان به گواهی تاریخ مردی نیکو چهره، تنومند، مذهبی و دلیر بود که توانست اردوان پنجم را در دشت هرمزگان شکست داده و او را سرنگون ساخته، این شاهنشاهی را بنیاد نهد. بهترین وضعیت این دودمان از لحاظ فرهنگی و هنری و نظامی و افزایش متصرفات در دوران شاهنشاه خسرو انوشیروان و نوه ایشان شاهنشاه خسرو پرویز و همچنین شاهنشاه شاپور بزرگ بود.این پادشاهان مقتدر توانستند امپراتوری روم را به زانو در آورده و مرز ایران را از خاور تا شمال هند و از باختر تا نزدیک یونان گسترش دهند. متاسفانه شکوه و عظمت ایران با غروب پادشاهی خسرو پرویز غروب کرد. در سال 651 میلادی و در پی حمله اعراب که از عربستان می آمدند، این شاهنشاهی عظیم برای همیشه از هم فرو پاشید هرچند که بعد ها برخی شاهزادگان ساسانی در نزدیکی چین اداعای حکومت کردند ولی اصل شاهنشاهی از هم فرو پاشید. تورج دریایی، استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، و نویسنده کتاب "ایران ساسانی: ظهور و سقوط یک امپراتوری" به زبان انگلیسی، می گوید که میراث ساسانیان برای ایران بسیار بزرگتر از شکست در برابر اعراب است. میراث مهمی که ساسانیان برای ایران به جا گذاشتند، به گفته او، شکل گیری مفهوم ایران به عنوان یک فرهنگ و ملت است یکی از عناصر مهم شکل گیری این مفهوم پیدایش خداینامه در زمان ساسانیان است. این همان کتابی است که شاهنامه از آن سرچشمه گرفته است. آقای دریایی می گوید:
"اهمیت دیگر ساسانیان این است که در زمان خسرو انوشیروان در همان قرن سوم، تاریخ ملی ایران به نام خداینامه تدوین می شود. و آن تاریخ و یادی است از گذشته، آنچه که ایرانیان بودند، از کجا آمدند، چگونه جهان آغاز شد، تا زمان فروپاشی شاهنشاهی ساسانی."

http://i.epvpimg.com/g6CId.jpg (http://epvpimg.com/g6CId)
سوار درفش دار و سوار سبک اسلحه ساسانی

ارتش شاهنشاهی ساسانی. پرشکوه و مقتدر
پس از از بین رفتن امپراتوری اشکانیان، سپاه خسته و آسیب دیده اشکانی جایش را به سپاه پر قدرت و نوین ساسانی داد. ارتش ساسانی بدون شک از ابتدای حکومت تا دوران خسرو پرویز بزرگ، مقتدر ترین ارتش محسوب می شد. ارتش ایران ساسانی دارای دو رکن اساسی بود اولین رکن آن که مهم ترین نیز بود، اسپورگان یا سواره نظام بود. رکن دوم ارتش،پایگان یا پیاده نظام بود. ارتش ساسانی در عین مجهز بودن و پر قدرتی دارای نظم بسیاری بود. نظم ارتش ساسانی به دو صورت تعریف می شود، ابتدا نظم در جبهه سپس نظم در پشت جبهه، نظم در جبهه عبارت بود از آرایش دقیق قوا،هر لشکر کجا مستقر شود،هر لشکر به چه سمتی حمله کند، هر لشکر چه موقع وارد عمل شود و...، نظم در پشت جبهه شامل: اولا منظم بودن لباس سربازان، دوما فرمانبرداری کامل از اسپهبد چیزی که در زمان هخامنشیان راعایت نمی شد، یکی از مورخان در مقایسه رابطه فرمانده و سربازان هخامنشی با یونانی می نویسد: در ارتش ایران رابطه بین سرباز و فرمانده مانند رابطه پدر و پسر بود ولی در ارتش یونان رابطه سرباز و فرمانده مانند رابطه خدا و بنده بود. در ارتش ساسانی هر سرباز از سواران گرفته تا پیادگان میبایست لباس های نظامی خود را در همه مکان ها و زمان ها به جز در موقع مرخصی و درخانه بر تن داشته باشند تا از مردم عادی شناخته شوند. در روز حقوق گیری می بایست همه به صف ایستاده و با لباس نظامی باشند، در دوران شهریاری قباد یکم که در آن شاهزاده انوشیروان(بعد ها: شاهنشاه خسرو انوشیروان دادگر) موقع حقوق دهی لباس مناسب بر تن نکرده بودند، از دادن حقوق به ایشان خودداری شد و تنبیهی برای ایشان در نظر گرفته شد چون در ارتش ساسانی نسب سرباز مورد نظر نبود، حال چه شاهزاده باشد و چه سربازی عادی. البسه نظامی در دوران ساسانی از شکوهی خاص برخوردار بودند که در زیر به همه لباس های نظامی پرداخته می شود. همانطور که گفته شد ارتش ساسانیان از دو رکن تشکیل شده بود، رکن نخست که اسپورگان بودند در همه نبرد ها از آنها استفاده می شده است. در اکثریت نبرد ها(به جز محاصره ها) از پایگان(پیاده نظام) استفاده نمی شده است. تا قبل از به پادشاهی رسیدن خسرو انوشیروان مناسب ارتشی موروثی بودند و یک اسپهبد وظیفه فرماندهی تمام ارتش را داشت. ولی پس از آن درجات و مناسب ارتش به صورت موروثی لغو گردید. و به جای یک اسپهبد چهار اسپهبد برای کنترل و فرماندهی چهار نقطه از امپراتوری برگزیده شدند که محدوده هر یک به شرح زیر میباشد:
شرح زیر بود:
1-اسپهبد شرق افواج خراسان و س* ک* س تان و کرمان.
2-اسپهبد جنوب افواج پارس و خوزستان.
3-اسپهبد مغرب افواج عراق را تا مرز امپراتوری بیزانس.
4-اسپهبد شمال افواج ممالک ماد بزرگ و آذربایجان را بفرمان خود داشت.


http://i.epvpimg.com/KFsmd.jpg (http://epvpimg.com/KFsmd)
سوار سنگین اسلحه ساسانی. پوشش اسب کامل است. پوشش سوارکار جوشن است که بر روی آن زره صاف می پوشیدند. این جوشن در زیر زره اصلی پوشیده میشده.

http://i.epvpimg.com/7gJge.jpg (http://epvpimg.com/7gJge)
سوار سبک اسلحه ساسانی

شرح رکن اسپورگان
نیروی سواره نظام به چهار قسمت تقسیم میشد:


1-سواران سبک اسلحه:(میزان استفاده:از پایه های ارتش)این سواران اغلب دارای خفتان یا جوشن بودند و اسلحه های آنان شامل کمان، تیرکش، نیزه یا شمشیر و سپر میشد. آنان از یک اسب سبک و تند رو استفاده میکردند و میتوانستند به سرعت در میدان جنگ جابجا شوند.

2-سواران سنگین اسلحه:(میزان استفاده:از پایه های ارتش)این سواران اغلب از زرهی پولادین و سنگین بهره میبردند و به جز دو شیار برای دیدن و یک شیار برای تنفس ، شیار دیگری در آن وجود نداشت. که اصطلاحا آن را زره صاف مینامیدند. نوع دیگری از زره نیز مورد استفاده سواران سنگین اسلحه بود که به آن زره فلسی میگفتند. وسایل مورد استفاده آنان شامل شمشیر یا گرز و سپر میشد. اسب های این سواران دارای زرهی بود که سرتاسر اسب آنان را میپوشاند.

3- اسواران:(میزان استفاده:زیاد) در ارتش ساسانی به اشراف و بزرگان جنگجو " اسوار یا شهسوار" میگفتند این اسواران معادل شوالیه های قرون وسطای اروپا هستند. . زره اسواران به حدی سنگین بود که برای آنان اسب هایی تنومند و مخصوص تدارک دیده میشد و برای قرار دادن آنها بر روی اسب از چند پله و در مواردی از جرثقیلی که دو گاو آن را میکشیدند استفاده میشد. این جنگجویان در حکم تانک های امروزی بودند و معمولا نه کسی را تاب مقاومت در برابر آنان بود و نه سلاحی بر آنان کارگر میشد. سلاح های آنان شامل یک گرز سنگین به همراه سپر بزرگ بود. همچنین آنان شمشیری بلند و صاف بر کمر میبستند که توانایی شکافتن زره نیرو های دشمن را داشت و در مواقعی آن را به کار میگرفتند. زره اسواران و همین طور زره اسب های آنان دارای نقش و نگار های زیبایی بود. هر اسوار دارای نقشی مخصوص به خود بود که از روی آن شناسایی میشد. به طور معمول زره شخص پادشاه و فرزندان ایشان دارای نمادی از سیمرغ بود. در جنگ ها زمانی که شهسواران و در پشت آنان سواران سنگین اسلحه چهار نعل به سوی دشمن میتاختند ،هیچ سربازی از دشمن را یارای ایستادگی و مقاومت در برابر آنان نبود و معمولا از جلوی آنان میگریختند.( از اکثر خصوصیات اسواران ساسانی در شوالیه های صلیبی نیز استفاده شد.) در خصوص اسواران ساسانی همین بس که مارسلنیوس میگوید:

ستون معظمی که به سرکردگی مهران فرمانده کل ارتش ایران به طرف ما می آمد یکپارچه از آهن و پولاد بود، « قطعات آهن که سراپای آن ها را می پوشانید طوری به هم جفت شده بود که نفرات براحتی می توانستند اعضا بدن را به حرکت درآورند. کلاه خود آن ها تمام سر و صورت و حتی پشت گردن را حفظ می کرد، فقط در مقابل چشم ها و دهان شکاف های کوچکی وجود داشت که برای دیدن و نفس کشیدن بود. به جز این شکاف ها از جای دیگری سلاح دشمن به این رویین تنان کارگر نمی شد. سواران نیزه دار طوری در خانه ی زین محکم جا گرفته بودند، مثل این که آن ها را با زنجیر به پشت اسب بسته باشند. پشت سر آن ها صفوف تیراندازان کمان ها را به دست گرفته بودند. همین که تیرهای ایشان ازچله ی کمان رها می شد مرگ را تا مسافت دوری با خود می کشانید در عقب سر پیاده ها پیل های جنگی دیده می شد که رؤیت هیمنه ی آن ها با خرطوم های دراز و دندان های بلندشان حقیقه وحشت آور بود

4-پیل سواران:(میزان استفاده:زیاد) پیل سواران گروهی دیگر از سواره نظام بودند. با قرار دادن یک برجک بر روی پیل تعدادی تیرانداز بر آن سوار میشدند،پیل ها زرهی بسیار بزرگ داشتند که به قطعات مختلف تقسیم میشد و جداگانه بر پیل پوشانده میشد،گاهی زره پوشاندن به پیل ها بیش از یک روز تمام زمان میبرد. زره پیل ها شامل یک بخش زره صاف در سر و گردن که بر روی گردن به صورت زره فلسی تغییر میکرد، بخش دوم آن شامل زرهی فلسی در اطراف خرطوم میشد که با این زره پیل به آسانی میتوانست خرطومش را تکان دهد، بخش سوم شامل زره دو تکه ای میشد که یک تکه آن سمت راست بدن پیل را شامل میشد و تکه دیگر آن سمت چپ بدن پیل را میپوشاند، بخش چهارم این زره شامل زره پا های پیل میشد که از نوع زره فلسی بود. در جلوی برجک پیل بان مینشست که دو وظیفه داشت: هدایت پیل و در صورتی که پیل ها از کنترل خارج میشدند و به سمت نیرو های خودی میرفتند پیل بان با نیزه ای که در اختیار داشتند پیل را از پای در می آورد. پیل هایی که از آنان استفاده میشد معمولا عاج دار بودند. و به عاج آنان تعدادی وسایل تیز میبستند. پیل ها قبل از آن که وارد ارتش شوند مدت ها آموزش میدیدند. آمیین مارسلن دربند اول کتاب ۱۹ خود آشکارا به این موضوع اشاره می کند: “دیدن پیل های جنگی ایرانیان قلب ها را از کار می انداخت ، صدای این حیوان مهیب و بوی او نیزموجب وحشت و رم کردن اسب های ما میشد” از سابقه جنگی پیل ها میتوان به :
1- نابودی بیش از نیمی از سپاهیان روم شرقی در حمله به پارس در زمان شاهنشاهی شاپور دوم.
2- نابودی بیش از 70 درصد از سپاه تازیان در نبرد پل( سرکرده تازیان در این جنگ شخصی وحشی به نام ابوعبید ثقفی بود که به همراه دو فرزندش به زیر پای پیل سپید رفتند و به درک واصل شدند.)
3- نابودی نیمی از سواره نظام و نیمی از پیاده نظام تازیان در نبرد قادسیه.
پیل ها بیشتر در نبردهایی که در داخل مرز ها اتفاق می افتاد شرکت داشتند و بسیار کم در نبرد های برون مرزی فعالیت داشتند. آنها رمز بیشتر پیروزی های درون مرزی و نابودی مهاجمان بودند.
5- ارابه سواران: ارابه سواران در دوره هخامنشیان بسیار بیشتر از ساسانیان فعالیت داشتند ولی در دوره ساسانیان نیز ارابه ها برای جابجایی فرماندهان استفاده میشد و نقش تهاجمی نداشتند.



http://i.epvpimg.com/jpe7b.jpg (http://epvpimg.com/jpe7b)
شمشیر طلای اردشیر بابکان در موزه، نمونه ای از شمشیر های سلطنتی ایران ساسانی

http://i.epvpimg.com/RVaJd.jpg (http://epvpimg.com/RVaJd)
کلاه خود پوشاننده سر اسب اسوارن. همانطور که گفته شد اسواران ساسانی دارای زره هایی با نقوش مختلف بودند
شرح رکن پایگان
توجه شود که از نیروی پایگان بسیار کم استفاده می شده است.
1-سبک اسلحه: (میزان استفاده:متوسط)این جنگاوران جوشن پوش و یا خفتان پوش بودند. اغلب آنان از شمشیر و سپر و یا در مواردی از یک نیزه کوچک وسپر استفاده میکردند..

2-سنگین اسلحه: (میزان استفاده:متوسط)این جنگاوران ابتدا جوشن پوشیده و سپس زرهی صاف بر روی آن میپوشیدند این جنگاوران دارای کلاه خودی پولادی بودند . اسلحه اغلب آنان شمشیر یا گرز و سپر بود.

3-نیزه دار سبک اسلحه: (میزان استفاده:کم)این نیزه داران از نیز های نسبتا بلندی استفاده میکردند که دارای دسته چوبی و سر پولادی بودند. این گروه از سربازان دارای خنجری نیز بودند. منبع زیادی از نوع لباس و خود آنان در دسترس نیست ولی تا همین اندازه میدانیم که دارای زرهی تقریبا مشابه با پیاده نظام سبک اسلحه بودند.

4-نیزه دار سنگین اسلحه:(میزان استفاده:کم) این نیزه داران کابوس سواره نظام دشمن بودن آنها از نیزه های بلندی که تماما پولادی بود استفاده میکردند. همچنین خودشان نیز دارای زره کلفتی بودند که کمتر چیزی در آن نفوذ میکرد. دیگر اسلحه آنها یک شمشیر کوتاه بود. از استفاده از این شاخه پیاده نظام تا قبل از پادشاهی خسرو انوشیروان دادگر مدرکی در دست نیست و به نظر می رسد در پی سیاست های ارتشی ایشان این شاخه ایجاد شده باشد.

5-کمانداران:(میزان استفاده:بسیار زیاد) کمانداران ساسانی در تمام جهان بی نظیر بودند آنها در بیشتر مواقع فقط جوشن میپوشیدند. سلاح های آنان یک کمان و تیر کش به همراه زه یدک و 100 تیر بود. آنان از کلاهخودی که در بالا از نوع زره صاف بود و در ناحیه صورت و گردن از نوع جوشن بود استفاده میکردند. تیر آنها از جنس نی بود و دارای نوک پولادی. این تیر ها، مرگ را تا بیش از210 متر پرتاب میکردند.

نیرو های محاصره گر: این نیرو ها در محاصره شهر ها و ساخت منجنیق و بالیستا برای گشودن شهر فعالیت داشتند و اغلب از عده ای سرباز مهندس تشکیل شده بود.


http://i.epvpimg.com/teBOd.jpg (http://epvpimg.com/teBOd)
کماندار ساسانی

مشاغل لشکری:{با بهره گیری از کتاب ارتش ساسانی} پس از معرفی ارکان ارتش ساسانی در اینجا مناسب است که به مشاغل نظامی نیز بپردازیم که از قرار زیر است:

بزرگ ارتشتارن(بزرگ ارتشتاران ایران): مقام بزرگ ارتشداران در اغلب اوقات مخصوص شاهنشاه پارس بود ولی در صورتی که ایشان از این کار صرف نظر میکردند، این کار به یکی از بزرگترین اسپهبدان سپرده میشد. برای نمونه در دوران شاهشاه شاپور بزرگ یا شاهنشاه خسرو انوشیروان این مقام در اختیار شخص شاهنشاه بود. ولی در دوران شاهنشاه خسرو دوم(خسرو پرویز) این مقام به ارتشبدان داده میشد. این مقام در رتبه بندی ها رتبه مبدا را دارد(بزرگتر از مقام نخست).این مقام پس از فروپاشی ایران ساسانی به صورت خودکار از بین رفت، در دوران پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی و در پی سیاست های ناسیونالیستی وی، این مقام احیا شد، پس از فروپاشی ساسانیان محمد رضا شاه پهلوی تنها کسی بود که به این مقام رسید. پس از انقلاب سال57 این لقب به "فرماندهی کل قوا" تغییر یافت.

اران اسپهبد: اران اسپهبد در واقع فرمانده کل قوا بود وی پس از شاهنشاه دومین مقام ارتشی محسوب میشد. در ارتش اران اسپهبد بالا ترین رتبه نظامی بود و شخص دارای این رتبه در شورای عضو اول شوارای شاهنشاهی بوده و از مزایای دیگر این شغل داشتن قدرت سیاسیست که وی تونایی بستن پیمان نامه ها، مذاکره و حتی در مواقعی اعلام جنگ و صلح را نیز داشته. شایان ذکر است که این مقام در دوران شاهنشاهی خسرو انوشیروان بزرگ لغو شد. اران اسپهبد را کمی دگرگون کنیم میشود ایران اسپهبد، یعنی سپهبد ایران، این مقام پس از فروپاشی ساسانیان از بین رفت. اران اسپهبد هم تراز رایش مارشال در آلمان نازی بود.

پشتیکبان سالار: وی فرماندهی گارد جاویدان شاهنشاهی را بر عهده داشت که دومین مقام ارتشی در دوران ساسانیان بود. گارد جاویدان شاهنشاهی از زبده ترین و توانمند ترین سرباز ها دستچین میشدند. شمار گارد جاویدان تا دوره شاهنشاه خسرو انوشیروان دادگر، به اندازه هخامنشیان یعنی10000 سرباز بود. در دوران خسرو پرویز بزرگ تعداد گارد جاویدان به 18 هزار تن رسید که البته قرار بود به 20هزار تن نیز برسد که عمر شاه کفاف نداد. گارد جاویدان در دوره محمد رضا شاه پهلوی احیا شد ولی با شمار کمتر.

اسپورگان سالار: اسپورگان سالار وظیفه فرماندهی سواره نظام را بر عهده داشت، فرماندهی سواره نظام در ارتش شاهنشاهی ایران سومین مقام محسوب میشد.

انبارک بد: انبارک بد وظیفه تهیه و نگه داری سلاح ها و تدارکات و آذوقه را بر عهده داشت. انبارک بد سومین مقام ارتش محسوب میگردید.

ارک بد(دژبان): شخص دارای این درجه وظیفه فرماندهی و دفاع از قلعه های نظامی را بر عهده داشت و معمولا به اشراف اعطا میشد. ارک بد چهارمین مقام ارتشی محسوب میگردید برخی مواقع این مقام بر روی یک مقام دیگر داده می شد یعنی ممکن بود یک اسپهبد به یک قلعه وارد شود و در کنار وظیفه اصلی اش به ارک بدی نیز می پرداخت.

پایگان سالار: پایگان سالار وظیفه فرماندهی پیاده نظام را بر عهده داشت،پایگان سالار در ارتش مقام پنجم محسوب میگردید که معمولا به یکی از اسپهبد یکم ها داده میشد.

سپاه دادور: وی قاضی نظامی بود که برگزاری دادگاه های صحرایی را بر عهده داشت و جرایمی مانند: سرپیچی از فرمان، فرار از میدان نبرد و مانند این ها را بررسی می کردند و به نحوی عدالت را در میدان نبرد جاری می ساختند. سپاه دادور در ارتش مقام محسوب نمیشد و شغلی مرتبط با ارتش بود.

انبار دار: آنها مسئول انبار های اسلحه بودند. وظیفه آنها آماده نگه داشتن سلاح ها بود در موقع آغاز نبرد اسلحه ها را به سربازان تحویل میدادند و پس از جنگ از آنها پس میگرفتند. انبار داران زیر دست انبارک بد بودند. انبارداری مقام محسوب نمیشد.

اندرزبد اسپورگان:مربی های تعلیم سوارکاران بودند و آداب سوارکاری،شمشیر زنی بر روی اسب، تیر اندازی بر روی اسب و دیگر فنون سوارکاری را به سواران می آموختند.

ستور پزشک: پزشکان اسب ها بودند و به پادگان های مختلف میرفتند و اسپان بیمار را مداوا میکردند.


http://i.epvpimg.com/Mhapd.jpg (http://epvpimg.com/Mhapd)
ظاهر احتمالی شاهنشاه شاپور یکم در جنگ ها

در ارتش ساسانی:
پیش از شروع نبرد شورای نظامی تشکیل میشد، این شورا متشکل از اسپهبد، اسپورگان سالار،پایگان سالار،مهندسین نظامی(درمحاصره قلعه دشمن)بود. سربازان چپ دست سمت چپ اسپهبد را میگرفتند. اگر دشمن برای فرار به آب میزد از تعقیب وی خودداری میکردند چون برای آب احترام قائل بودند. قلب سپاه را معمولا در جایی مرتفع قرار میدادند. در محاصره قلعه های دشمن، از انواع منجنیق های بلند و پهن با گلوله های نفتی استفاده میکردند(این کار گاهی باعث به آتش کشیده شدن قلعه یا شهر میشد). معمولا در نزدیکی آب(چشمه،رود،آبگیر و...) کمین میکردند. اگر دشمن امان میخواست امان میدادند. شهرها را غارت نمیکردند ولی اگر دشمن یک شهر ایران را غارت نموده بود در عوض سوگند به دهگانه میخوردند"ده شهر گشوده شده را کشتار میکردند". ((در دوران شاپور بزرگ اعراب وحشی یکی از شهر های ایران را با استفاده از غفلت ایرانیان که مشغول جنگ با رومیان بودند گرفتند و غارت کردند، شاهنشاه پس از نابود کردن سپاه اعراب چهارده قبیله،شهر و روستا را کشتار کرده و باقی مانده را به اسارت آوردند. بدیهی است که انجام این سوگند به توانایی شاهنشاه وقت بستگی داشت و در برخی موارد توانایی انجام این سوگند وجود نداشت))پیش از شروع جنگ تعداد زیادی جاسوس به سوی دشمن میفرستادند. پیش از شروع نبرد بزرگان سپاه به میدان میرفتند و فریاد میکشیدند"مرد و مرد" و مبارز می طلبیدند. سپاه رو به آفتاب یا باد موضع نمیگرفت. زمانی به دشمن یورش میبردند که تعدادشان حداقل یک ونیم برابر دشمن میبود. پیش از جنگ و پس از آن سرشماری میکردند ،با این کار تعداد تلفات را محاسبه میکردند. اگر دشمن به قلعه یا شهر حمله میکرد گرد قلعه یا شهر را خندق می کندند. اگر بنا به یورش بود معمولا شبانگاه هجوم می آوردند. اگر فرماندهی تسلیم میشد یا اسیر هرگز او را نمی کشتند.

آرایش جنگی و نبرد:
ساسانیان از چندین آرایش مختلف استفاده میکردند که معروف ترین آنها عبارتند از:
1ـ سواران سنگین اسلحه در پیش،سواران سبک پشت آنان،کماندارن پشت آنان،پیاده نظام پس کمانداران، پیل ها پشت پیادگان.
2ـ سوارن سنگین در میانه سپاه ،سوران سبک پشت آنان، پیل ها در راست، پیادگان در چپ، کمانداران درپشت سپاه،
3ـ پیل ها در پیش، سواران سنگین در پشت پیلان،سواران سبک پشت سواران سنگین، پیادگان در پشت سواران،کمانداران در پشت پیادگان.

نبرد:
نخست پهلوانان سپاه به میدان میرفتند و همان طور که اشاره شد مبارز می طلبیدند. اغلب مواقع تا سه پهلوان به میدان میرفتند و می جنگیدند. پس از آن شیپور مخصوصی به صدا در می آمد و باران تیر بر دشمن فرو میریخت. در این موقع حتی یلان و گردنکشان سپاه دشمن دنبال جایی برای پنهان شدن میگشتند. برخی سواران دشمن از اسب ها پیاده میشدند و اسبشان را سپر خود میکردند. برخی سربازان دشمن در زمان تیر باران فرار را بر قرار ترجیح میدادند. مارسلن میگوید" به ندرت پیش می آمد که با هر تیر سربازی از ما(رومیان) به خاک نیفتد"برخی دشمنان در موقع تیر باران حمله میکردند که باعث میشد تلفاتشان بسیار زیاد باشد اما رومیان هیچگاه موقع تیر باران سپاه پارس حمله نمیکردند. پس از اتمام تیراندازی با به صدا آمدن شیپوری دیگر سواران به یکباره از جای کنده میشدند و با چهار نعل به سوی دشمن میتاختند در پیش آنان، شهسواران بودند و در پشت شهسواران سواران سنگین اسلحه بودند. هنگام هجوم سواره نظام برخی سپاهیان دشمن از مقابل آنان فرار میکرند به گونه ای که در نبرد شاپور بزرگ با رومیان(جنگ مرنگا) نزدیک به یک سوم از سپاه روم پا به فرار گذاشتند. در نبرد پل که بین وحشیان مسلمان و پارسیان به وقوع پیوست با هجوم همه جانبه سواره نظام ایران مسلمانان پا به فرار گذاشتند، سرکردگانشان با خواندن آیه و حدیث سربازان را برگرداندند ولی خیلی دیر شده بود.... پیش از رسیدن سواران به دشمن، با شیپور دیگری پیاده نظام هجوم میبرد. در مواقع هجوم پیل ها، به یکباره سپاه تماسش را با دشن قطع میکرد و آنگاه پیل ها به دشمن میزدند و کارشان را یکسره میکردند. در اغلب مواقع کار دشمن با سواران تمام میشد و حتی نیازی به پیاده نظام و پیل سواران نبود. اگر دشمن فرار میکرد کمانداران آن ها را به تیر میبستند. سواران در صورت صلاح دید فرمانده دشمن را تعقیب میکردند و چنان از ایشان میکشتند که توانایی برگشت دوباره را نداشته باشند.


http://i.epvpimg.com/qi4je.jpg (http://epvpimg.com/qi4je)
کلاهخود سرباز ساسانی در زمان یزدگرد سوم
منابع:
توجه شود که در هر منبع از قسمت کوچکی از آن استفاده شده. مقاله بالا از چندین کتاب و مقاله نوشته شده.
کتاب:تاریخ تمدن،ویل دورانت،جلد یکم،پارس ها
کتاب:مرز پرگهر.بهرام افراسیابی
کتاب:تاریخ تمدن ایران ساسانی،سعید نفیسی
کتاب:خسرو پرویز و جنگ های27ساله ایران و روم،بهرام داهیم
کتاب:تاریخ ایران پیش از اسلام،پیرنیا(مشیر الدوله
کتاب: تاریخ ایران،کاظم عابدینی