PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه چیز در مورد نوروز



Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:00
تاریخچه نوروز

طبق عقايد زرتشت، ماه فروردين ( اولين ماه تقويم شمسي ايرانيان) به فراوشي (سرزندگي) اشاره دارد كه دنياي مادي را در آخرين روزهاي سال دچار تحول می کند. بنابراين، زرتشتيان، ده روز را براي اينكه روح نياکان خود را شاد كنند، گرامي می دارند ممكن است اين سنت كه، بعضي‏ها قبل از نوروز به گورستانها مي‏روند، ريشه در اين باور داشته باشد. قصه‏هاي ديگري در مورد مبدا نوروز نقل شده است. يك روايت اين است كه كياخسرو، پسر پرويز بردينا، به تخت سلطنت نشست و ايرانشهر را به اوج شكوفايي خود رساند

روايت ديگر آنكه در اين روز خاص (اول فروردين) ، جمشيد، پادشاه پيشدادي، بر روي تخت طلايي نشسته بود در حالي‏كه مردم او را روي شانه‏هاي خود حمل مي‏كردند. آنها پرتوهاي خورشيد را بر روي پادشاه ديدند و آن روز را جشن گرفتند.

روايتی ديگر به سليمان بر‏مي‏گردد كه حلقه خود را گم كرد و در نتيجه حكومت خود را از دست داد. بعد از اينكه چهل روز به دنبال آن گشت، حلقه خود را يافت و دوباره به حكومت رسيد. از اين رو، مردم در آن روز فرياد برآوردند كه، نوروز (روز نو) آمده است

در زمانهاي قديم، جشن نوروز در اولين روز فروردين (۲۱ ژانويه) شروع مي‏شد، ولي مشخص نيست كه چند روز طول مي‏كشيده ‏است. در بعضي از دربارهاي سلطنتي جشن‏ها يك ماه ادامه داشت. مطابق برخي از اسناد، جشن عمومي نوروز تا پنجمين روز فروردين برپا مي‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شايد بتوان گفت، در طي پنج روز اول فروردين جشن نوروز جنبه ملي و عمومي بود، در حاليكه طي باقيمانده ماه، هنگامي‏كه پادشاهان مردم عادي را به دربار سلطنتي مي‏پذيرفتند جنبه خصوصي و سلطنتي داشت .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:01
پیدایش تقویم

جشن نوروز که از رسوم ملی و آیین زیبای باستانی ایرانیان میباشد، پیدایش آن تا قبل از دوره ی هخامنشیان بر ما پوشیده مانده و اطلاعات کافی در اینباره بجز تعداد محدودی در کتب بسیار اندک عهده ساسانیان در دست نیست

: ابتدا به پیدایش تقویم و چگونگی تقسیم بندی فصول می پردازیم

تقویم، ماه ها و سالها را به صورت روز شمار نگاه میدارد و اطلاعاتی که از وجود اولین روزشمار در دست است، مربوط به دوران هخامنشیان میباشد. دو نوع تقویم از روزشمارهای اولیه بودند

اولین آن در کتبیه های پرسپولیس یافت شد. این تقویم شامل 12 ماه و تقویمی شمسی بود که احتمالا آغازش ماه ها از فصل پاییز به انجام می رسید و شامل سالهای کبیسه نیز بوده است

دومین آن، تقویم اوستا بود که مبداء تقویم کنونی ایرانیان است. تقویم اوستا سال را به سيصد و شصت و پنج روز تقسیم می نمود، 12 ماه و هر ماه 30 روز را تشکیل میداد. پنج روز باقیمانده نیز "پنچه" نامیده میشد. در آن دوران هفته که از مهمترین قسمتهای تقویم سامی بود، وجود نداشت و در عوض هر ماه نام مشخص خود را دارا بود

زمان تاجگذاری پادشاهان به عنوان آغاز تقویم در نظر گرفته میشد و بر همین حسب نامگذاری میگردید به عنوان مثال : " پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت اردشیر" با آغاز دوره اشکانیان در سال 247 قبل از میلاد مسیح، مبداء تقدیم تغییر کرد و همچنین با شروع سلسله ی ساسانیان در سال 631 میلادی به عنوان شروع جدید تقویم ایرانیان برگزیده شد و این مقارن بود با پادشاهی یزدگرد که بعد از آن نیز در این سلسله پادشاهی به تخت ننشست. بدینسان تقویم با نام تقویم یزدگردی شکل گرفت .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:01
ســــــــالنامه زرتشتی

ماه ها در گاهنامه اوستایی( در اوستا نام 7 ماه باقی مانده است ).
1) فروردین: ماه فره وشی ها وروان های پاسدارو پیشرفت دهنده.
2) اردی بهشت: ماه راستی ها ودادگری ها
3) خرداد: ماه خودشناسی و رسایی ها
4) تیر: ماه برکت وفراوانی
5) امرداد: ماه بی مرگی وجاودانی ها
6) شهریور: ماه نیروی سازنده وبرگزیده ها
7) مهر: ماه دوستی وپیمان
8) آبان: ماه آب ها
9) آذر: ماه آتش وفروغ پاکی
10) دی: ماه دهش ، دادار
11) بهمن:ماه خرد ،منش نیک
12) اسفند: ماه مهروآرامش افزاینده

گفتیم هر یک از ماه ها بی کم وبیش دارای 30 روز بوده اند که هر روز نام ویژه داشته

نـــــــــــــام روز پهلوی نام اوستایی آوا نوشت معنای روزها:

هرمزد اهورمزد ahuramazada خدای جان و خرد
بهمن و هومنه vohomana منش (اندیشه) نیک
اردی بهشت اشه وهیشته asha vahishta راه راستی دادگری
شهریور خشثروئیریه khashasra vairiya توان برگزیده و سازنده
اسفندارمذ سپنت آرمئیتی sepanta armaiti مهر وآرایش افزاینده
خرداد هئوروتات haurotata رسایی وخود شناسی
امرداد امرتات ameratat بی مرگی وجاودانی
دی به آذر دئوش daush آفریدگار
آذر آتر atar آتش وفروغ
آبان اپم apam آب ها
خیر(خور-خورشید) هورخش haurakhashasa خورشید
ماه ماونگه mavangha ماه
تیر تیشتریه tishtariya ستاره باران
گوش گئوش geush گیتی
دی به مهر
مهر میثر misra پیمان ودوستی
سروش سرئوش seraosha کارکرد به ندای وجدان وپیام آوردین
رشن رشنو rashnu دادگری
فروردین فره وشی farahvashi روان پاسدار ، پیشرفت
ورهرام ورثرغن veresraghna پیروزی
رام رامن raman صلح وآشتی
باد وات vata باد ، هوا
دی به دین
دین دئنا daena دین
ارد(ارت) اشی ونگهوهی ashivangvuhi برکت وداده اهورایی
اشتاد(ارشتاد) ارشتات arshtat کار ،داد ، راستی
آسمان اسمن asman آسمان
زامیاد(زامیات) زم zam زمین
مانتره سپنت منثر سپنت mansra sepanta سخن اندیشه زا ، نماز، گفتارنیک
انارام(انغران) انغرنه رئوچاو anghara raochav روشنایی بی پایان

می بینید که روز 1 و 8 و 15 و23 به نام اهورا مزدا نامگذاری شده است که شاید نزدیک ترین شکل به هفته دین های سامی باشد.

گفتیم هر سال به 12 ماه و هر ماه 30 روز که 360 روز می شود و سال خورشیدی 365 روز است که نام 5 روز بیرون سال اوستایی را پنجه دزدیده شده می نامند.

اما نام این پنج روز که در گاهنامه اوستایی بیرون از ماه ها آمده است این چنین است :
نام روز به پهلوی نام به اوستایی آوانوشت اوستایی برگرفته از
1) اهونودگاه اهون ویتی ahuna vaiti نخستین بخش گاثا اشو زرتشت
2) اشتودگاه اوشت ویتی ushto vaiti دومین بخش گاثا اشو زرتشت
3) سپنتمدگاه سپنتا مینو sepanta maino سومین بخش گاثا اشوزرتشت
4) وهوخشثرگاه وهوخشثر vohukhshasra چهارمین بخش گاثا اشو زرتشت
5) وهشتواشت وهیشتوای vohishtoishti پنجمین بخش گاثا اشو زرتشت

نام روز بهیزک (کبیسه) گفتیم اورداد avardato به معنای روز افزوده خداداد است .
در گاهنامه خورشیدی کنونی 5 روز آخر سال به افزوده روز 30 اسفند به ابتدا سال آمده که روز 31 فروردین روزاول ماه اردی بهشت می شود وتا آخر که روز 25 شهریور روز اول مهر زرتشتی است . برای این اختلاف است که روز تیر از ماه تیر که در گاهنامه زرتشتی روز 13از ماه تیر است در گاهنامه خورشیدی روز دهم می شود وهمچنین روز مهر از ماه مهر و بهمن که روز شانزدهم است روز 10 مهر و بهمن خورشیدی می شود . باری به هر جهت این گونه است گاهنامه زرتشتی

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:01
مبنای محاسبه روز نوروز

محاسبه سال خورشیدی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ به این شیوه عمل میشد که سال را به دوازده ماه سی روزه تقسیم می‏کردند که جمعا ۳۶۰ روز می‏شد. پنج روز باقی مانده را در پایان آبان*ماه یا اسفندماه بر آن می‏افزودند که به ۳۶۵ روز می‏رسید. با این وجود پنج ساعت و ۴۸دقیقه و ۴۵/۵۱ ثانیه باقی می‏ماند. این زمان که در هر چهار سال، معادل یک روز می‏باشد و از آنجا که در محاسبه نمی‏آمد، روز اول فروردین در سال تغییر می‏کرد. این ماه*های خورشیدی نیز در آن زمان، مانند ماه*های قمری در فصول سال متغیر بود یعنی نوروز در آغاز فروردین واقعی، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت.

زمانی که یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست، روز نخست سال، یعنی اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن)؛ مطابق با ۲۷ خرداد. پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یک روز به عقب می‏آمد.

در سال۴۶۷ .ق، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملکشاه سلجوقی، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقی از سال خورشیدی انجام دهند و روز اول فروردین را معین کنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنی، اخترشناس مرو، عوض آن که بر اساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند اول فروردین دانسته شد، اول فروردین را هجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال بهاری، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه کرده (دوازده سی روز به ضمیمه پنج روز که در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می‏شد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه کردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‏دادند. در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می‏آمد. بدین ترتیب، روز نوروز به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.

بنابراین، نخستین سالی که روز اول فروردین آن دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال بهاری بود، سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ بوده است.

سال قمری، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیین*های دینی در دین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و کتاب*های تاریخی مرسوم بوده است. در کنار آن، سال خورشیدی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در کشاورزی و خراج و جز آن، اهمیت خود را حفظ کرده و در تقویم*ها محاسبه و یاد می‏شده است. تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر در فرهنگ*های مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهای مختلفی برای آن عرضه شده است. سیری از این تطبیق*ها در میان تاریخ قمری و خورشیدی را تقی‏زاده مورد بحث قرار داده است. (مقالات تقی زاده، ج ۱۰، گاه شماری در ایران قدیم، فصل پنجم، ص ۱۵۳به بعد).

در سال ۱۳۰۴ خورشیدی (۱۳۴۳ قمری، مطابق ۱۹۲۵ میلادی) در ایران، تقویم خورشیدی به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد. محاسبه پیشین که دقیق بود، مراعات شد و تنها بجای افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی و یک روز، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند که هر چهار یا پنج سال، سی روز محاسبه می‏شود. سالی که اسفند آن سی روز بود، کبیسه نامیدند (در یک دورهٔ ۳۳ ساله، ۸ سال کبیسه وجود دارد، یعنی در هر دوره، یکبار بجای هر چهار سال، بعد از پنج سال کبیسه می*شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:02
نوروز در دوران هخامنشي و ساساني

در دربار پادشاهان هخامنشي و ساساني مراسم خاصي برگذار ميگرديد . نمايندگان 23 کشور «مستعمرات ايران و کشورهائيکه با ايران رابطه داشتند» بحضور شاه ميرسيدند و هداياي دول متبوع خود را تقديم ميکردند . اين هدايا بخش بزرگي از بودجه ساليانه کشور را تامين مي نمود . کسروی در کتاب المحاسن و الاضداد در مورد تقديم هدايا و نوع آن مينويسد : از هند : فيل ، شمشير ، مشک و وسائل کشاورزی . از تبت و چين : مشک وعنبر ، ابريشم و رنگ . از سواحل رود سند : طاوس و طوطي . از دربار روم : فرش و پارچه های الوان ، جواهرات و مايحتاج سوارکاران ايراني . از کشورهای همجوار و مصر : اسبهای زيبا و تيزرو ، گوسفند ، شتر ، آهو ، خروحشي و زرافه و ساير هدايای نقدی . تقديم و نوع اين هدايا در نقوش تخت جمشيد بخوبي نشان داده شده است .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:03
چرا هفت سين؟ ¤¤

در روزگار ساسانيان قابهای منقوش ، زيبا و گرانبهايی از جنس کائولين به ايران آورده می شد که بعدها به نام کشوری که از آن می آمد چينی ناميده شد و در تغيير گويش به صورت "سينی" و نيز در حالت معرب به صورت "صينی" رواج پيدا کرد. چينی يا سينی يعنی منسوب به چين يا سين و نام سين يا چين که در واقع نام سلسه پادشاهی چين است. در ايران برای تمايز بين ظرفهای مختلفی که از چين آورده می شد آن که از جنس فلز بود را سين يا سينی و آن که از جنس کائولين بود را چينی می ناميدند. برای چيدن خوان نوروزی در اين دوران از همين ظروف منقش بهره می گرفتند که نوع مرغی آن هنوز در ايران مرسوم است و اين ظرفها را پر از نقل و قند و شيرينی می کردند و به عدد هفت امشاسپند که عبارتند از ارديبهشت ، خرداد ، امرداد، شهريور ، بهمن و اسپندارمذ و خود اهورمزدا بر سر خوانهای نوروزی می گذاشتند و از اين رو خوان نوروزی به نام هفت سينی نام گرفت که بعدها با حذف "ی" نسبت همان هفت سين امروزين شد

اصولا" هفت در فرهنگ و ادبيات ايران عدد مقدسی است و کاربرد آن در هفت خوان رستم ، هفت طبقه آسمان ، هفت مرحله عشق ، هفت اختر ، هفت اقليم ، و... مشهود است و در ادبيات هم آثار زيادی با هفت آغاز شده همچون هفت اورنگ و يا هفت گنج

نمادها ¤¤

آنچه بر سر خوان نوروزی گذارده می شود به غير از هفت سين آينه و شمعدان و طبعا" شمع های فروزان ، نان ، شراب ، نارنج غوطه ور در آب ، شيرينی ، سکه ، سبزی خوردن ، تخم مرغ رنگ کرده ، ماهی قرمز ، اسفند، و گلدان سمبل است. ابتدا بپردازيم به هفت سين که گفته اند شش نشانه است از برتری اهورامزدا بر اهريمن

سيب : نماد زايندگی و عشق است

سنجد : سنجد ميوه درخت کنار است که وقتی بارور می شود و عطر آن در فضا می پيچد تحريک کننده قوای احساسی انسان است و معتقدند که موجب عشق انسانها به يکديگر می شود . به همين دليل سنجد هم سمبل عشق است

سرکه : نماد صبر و شکيبايی است

سير : نماد تندرستی است پايين تر درباره اين مورد توضيح بيشتر خواهم داد

سبزه : نماد باروری و نوزايی است

سماق: درباره سماق گفته شده به رنگ خورشيد در حال طلوع است و مظهر طلوع و آغاز دوباره است

سمنو: درباره سمنو نقل قولهای مختلفی هست ولی فعلا" اجازه دهيد بيشتر مطالعه کنم

سمبل : آب سمبل روشنى دل مى*باشد كه مظهر ايزد بانوى نيرومند آب*ها اناهيتاى بزرگ مى*باشد كه مقامى بسيار والا در ايزدان ايران باستان دارد. اناهيتا ايزدبانوى عشق، بارورى، آب، بركت*بخشى و پيروزگرى است

آينه : آينه نمادی از به خويشتن نگريستن و به درون نظاره کردن است . دقيقا" آن چيزی که در لحظه سال نو توصيه شده و در آن لحظه بی همتا که گذشته و آينده به هم پيوند می خورد بايد نظری کرد به خويشتن خويش

ماهي : نماد زايش‏، تازگى ، شادابى و تکاپو است

شمع : مظهر فروغ و روشنايی است

سكه : نشان ثروت و دارندگى است

اسپند : به معناى مقدس‏ و نماد دوركننده*ى چشم بد است.

شكر و شيرينى : براى شيرين*كامى هميشگى افراد خانواده است

نارنج : نارنج شناور در ميان آب نماد زمين بر روى آب است. در اسطوره*ى آفرينش‏ آمده است كه پروردگار آب را آفريد و ‏ سپس‏ عرش‏ خود را بر آن بنا نهاد

تخم*مرغ : نماد آفرينش‏، نطفه و بارورى است

نان : نشان برکت و رونق روزی است

درباره سفره هفت سين همچنين گفته شده است که سينها نمادی از صداقت ، عدالت و انصاف ، رفتار و کردار و گفتار نيک ، کاميابی و کامياری ، پرهيزکاری و تقوا ، ادبيت و بخشش هستند

نگاه کن که چگونه طبيعت ناب در اين سفره نوروزی خلاصه شده است و آنچه در طبيعت از زيبايی ها وجود دارد مظهری در سفره هفت سين دارد . سفره هفت سين مملو از آرمانها و آرزوهای يک ملت برای بهروزی و سعادتمندی است و در واقع نه تنها يک ملت بلکه در معنای عام بشريت . چرا که اينها مفاهيمی محلی نيستند و به گذشته و حال و آينده انسان و رستگاری ابدی او وابسته اند

سفره نوروزی و سلامتی ¤¤

در طول تاريخ بشر، اقوام مختلفي ظهور و با خلق شيوه هاي گوناگون زندگي از خود، آداب و رسوم و سنتي را به ميراث گذارده اند كه بررسي، يادآوري، شناخت مفاهيم و تبليغ و ترويج جوانب مثبت آن ضمن حفظ هويت ملي مايه مباهات، سرافرازي، خودباوري و بالاخره پايداري قومي در مقابل فرهنگ بيگانه مي شود

سنن و فرهنگ ايرانيان از ريشه و قدمت خاصي برخوردار و تامل برانگيز است. يكي از اين سنن، پيام نياكان ما در زمينه هفت سين است. ايرانيان در روند تدريجي و تكاملي صدها سال از زندگي پرنشيب و فراز و پربار خويش در اول بهار كه آغاز سال نو و شكوفايي مجدد طبيعت در اين منطقه از كره زمين است، همواره با حفظ آيين شكوهمند و غرورآفرين نوروز با چيدن هفت خوراكي كه به زبان شيرين و غني پارسي با حرف «سين» شروع مي شود، در سفره هفت سين، پيام تغذيه اي سالم زيستن را سينه به سينه به نسل معاصر رسانده اند

اگر به ارزش هاي غذايي حيات بخش، اعجاز آور و حيرت انگيز خوراكي هاي تشكيل دهنده سفره هفت سين شامل: سير، سنجد، سماق، سركه، سيب، سبزي و سمنو كه تاكنون مطالب زيادي در مورد علل يا خواص آن نگاشته شده به شرح مختصر زير توجه و دقت شود، آن وقت درمي يابيم كه در بطن تك تك خوراكي هاي تشكيل دهنده هفت سين، پيام با ارزش و گرانبهايي براي حفظ سلامتي نهفته است.

مصرف سير علاوه بر ميكروب زدايي و ساير خواص متعدد، در جهت كاهش كلسترول، جلوگيري از تصلب شرائين، متعادل نگهداشتن فشار خون و حفظ سلامت بدن منجمله قلب و عروق در سراسر دنيا توصيه مي شود

مصرف سنجد در طب تغذيه علاوه بر خواص مختلف جهت درمان آرتروز توصيه مي شود

مصرف سماق همراه كباب علاوه بر خواص متعدد، جهت كاهش مضرات اوره گوشت توصيه مي شود

مصرف انواع سركه منجمله سركه انگور قرمز(كه حاوي لايكوپن است) يا سركه سيب باخواص اعجاز آور مختلف شامل: پايين آورندگي مضرات چربي مصرف شده در بدن، باز نگهدارندگي عروق و خاصيت ضدسرطاني آن به هر شكل ممكن بالاخص در ترشي ها و سالاد توصيه مي شود

كليه فرهيختگان امور تغذيه در سراسر جهان مصرف يك سيب در روز را نه تنها براي دفع سم، تقويت دستگاه گوارشي، تامين ويتامين ها و املاح لازم جهت حفظ سلامتي و شادابي توصيه مي كنند، بلكه آن را موجب بي نيازي به پزشك مي پندارند

مصرف مداوم انواع سبزي تازه جهت تامين فيبر، ويتامين ها و آنتي اكسيدان هاي لازم به دليل خاصيت ضد سرطاني و ضد بيماري قلبي آن مورد توصيه كليه متخصصان تغذيه است.

تهيه سمنو با آرد جوانه گندم كه سرشار از ويتامين ای (به عنوان آنتي اكسيدان قوي و بي اثر كننده راديكال هاي آزاد در بدن) و انواع ويتامين هاي ب است و مصرف آن ضمن تامين كالري براي حفظ جواني، سلامتي، ضدپيري و افسردگي همواره توصيه مي شود

سفره هفت سين در ميان ما ايرانيان كه نمادي از خوشبختي، شادي، خرمي ، وفور نعمت و سلامتي است در گذر زمان تغيير يافته و به تدريج مظاهر بيشتري از حيات را در خود گنجانده است

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:03
حاجی فيروز نماد کدام اسطوره است ؟

همه ما در هفته پيش از نوروز، حاجی فيروز را با آن صورت سياه و لباس های قرمز در حاليکه دايره می زند و همان ترجيع بند قديمی و هميشگی را می خواند: ارباب خودم سلام و عليکم، ارباب خودم بزبزقندی، ارباب خودم چرا نمی خندی و ... ديده ايم. همه می دانيم حاجی فيروز طلايه دار عيد نوروز است، اما اکثر ما از داستان شکل گيری اين اسطوره بی خبريم

خانم دکتر کتايون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس در مصاحبه ای گفته است زنده ياد دکتر مهرداد بهار، سالها پيش حدس زده بود سياهی صورت حاجی فيروز به دليل بازگشت او از سرزمين مردگان است و اخيرا" خانم شيدا جليلوند که روی لوح اکدی فرود ايشتر به زمين کار می کرد، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنيادين ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فيروز را تاييد می کند

دکتر مزداپور می گويد: نوروز جشنی مربوط به پيش از آمدن آريايی ها به اين سرزمين است لااقل از دو سه هزار قبل اين جشن در ايران برگزار می شده و به احتمال زياد با آيين ازدواج مقدس مرتبط است. تصور می شده که الهه بزرگ، يعنی الهه مادر، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند

دکتر صنعتی زاده اين الهه را "ننه" يا "ننه خاتون" نام داده، معادل سومری آن "نانای" و معادل بابلی و ايرانی آن "ايشتر" و " آناهيتا" است. تا آنجا که می دانيم اين الهه خدای جنگ، آفرينندگی و باروری است

سپس دکتر مزداپور داستان اين ازدواج نمادين و اسطوره ای را که بنيادی ترين نماد نوروز است چنين شرح داد: اينانا يا ايشتر که در بين النهرين است عاشق"دوموزی" يا "تموز" می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است) و او را برای ازدواج انتخاب می کند

تموز يا دوموزی در اين داستان نماد شاه است. الهه يک روز هوس می کند که به زيرزمين برود. علت اين تصميم را نمی دانيم. شايد خودش الهه زيرزمين هم هست. خواهری دارد که شايد خود او باشد که در زيرزمين زندگی می کند

اينانا تمام زيورآلاتش را به همراه می برد. او بايد از هفت دروازه رد شود تا به زيرزمين برسد. خواهری که فرمانروای زيرزمين است، بسيار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگيرند. در آخرين طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گيرند و فقط استخوان هايش باقی می ماند. از آن طرف روی تمام زمين باروری متوقف می شود. نه درختی سبز می شود، نه گياهی هست و نه زندگی و هيچکس نيست که برای معبد خدايان هديه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزير الهه را برای چاره جويی دعوت می کنند

الهه که پيش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته، قبلا به او وصيت کرده بود که چه بايد بکند. به پيشنهاد وزير خدايان موافقت می کنند يک نفر به جای الهه به زيرزمين برود تا او بتواند به زمين بازگردد و باروری دوباره آغاز شود. در روی زمين فقط يک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشيد، و او دوموزی شوهر الهه بود. به همين دليل خدايان مقرر می کنند. نيمی از سال را او و نيمه ديگر را خواهرش که "گشتی نه نه" نام دارد، به زيرزمين بروند تا الهه به روی زمين بازگردد

دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دايره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند، به زيرزمين می فرستند. شادمانی های نوروز و حاجی فيروز برای بازگشت دوموزی از زيرزمين و آغاز دوباره باروری در روی زمين است

به گفته دکتر مزداپور با کشف اين لوح اکدی و ترجمه متن آن حدس مرحوم بهار تاييد گرديد و اسطوره حاجی فيروز رازگشايی شد .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:04
سفره هفت سین از آیین کهن

چیدن سفره هفت سین از دیرباز از مراسم جدا ناشدنی نوروز بوده که ساعتی به تحویل سال مانده ، این سفره گذاشته میشود. هفت، عددی است مقدس که نشان دهنده هفت ایزد زرتشتیان موسوم به امشاسپندان است و به همین دلیل سین های نوروزی به نام هفت سین خوانده می شوند. سفره هفت سین سفره ایست که در آن سبزه، سماق ، سیر ، سنجد ، سیب ، سمنو ، سرکه و سکه، همچنین آینه شمعدان ، شمع ، کتب آسمان ، ماهی قرمز ، تخم مرغ رنگ کرده یا تزئین شده ، کتاب شعر، گل مانند شب بو- لاله – سنبل ، کاسه آب ، نقل و نبات و شیرینی قرار میگیرد. تمامی مواردی که بر سر سفره هفت سین قرار میگیرند دارای معانی خاصی هستند که برای شروع سال نو آنرا طلب میکنیم و البته در هر منطقه معنا و تنوع این موارد متفاوت است

در هفت سین سبزه نشان رویش و سبزی ، سمنو به سبب داشتن گندم نشان برکت ، سنجد نشانی از عشق و دلداگی ، سیب میوه ای به نشان سلامت عشق و زایش، سکه های تازه ضرب شده نمادی از ثروت است، وجود چند دانه سیر نیز به نشانه دفع بیماری و یک ظرف سرکه هم عنوان برکت بر سفره نوروز ایرانیان جای داده می شود. هفت سین و نمادهای آن نشانه های از نو شدن زندگی و طبیعت هستند که در سفره جای می گیرند. تخم مرغ رنگ کرده به نیت برکت و روزی که معمولا به تعداد اعضای خانواده تهیه میشود و در برخی مناطق به معنایی نشان نژاد است و ازدیاد نسل. ماهی نماد برج حوت یا اسفند و نشان برکت و زایش و در برخی مناطق به نشانه زندگی و پایداریست ، و شیرینی به معنای شیرین کام بودن در تمام روزهای سال است. میوه ،آجیل و یک تکه نان یا مقداری برنج هم نشان از پر برکت بودن سفره دارد. گل به نیت باروری و شادابی بر سر سفره هفت سین گذاشته میشود آینه، برای رفع کدورت و یکرنگی، شمع روشن به نیت روشنایی و طول عمر اعضای خانواده که به همین دلیل اعتقاد بر این بوده که شمع هفت سین را نباید خاموش کرد و در صورت لزوم این کار باید با برگ سبز یا نقل و نبات انجام شود. اسفند هم گیاهی مقدس محسوب شده و نمادی از بوی خوش است و سرانجام آب در سفره هفت سین پاکی و پاکیزگی است و همچنین نشان آبادانی و همینطور صافی، پاکی و گشایش در کارها میباشد

برای طراحی یک سفره هفت سین با توجه به فضایی که برای آن در نظر میگیریم از حالتهای مختلف میتوان استفاده کرد که وابسته به نوع ابتکار طراح دارد در اینجا چند طرح ارائه میشود که میتوانید به سلیقه ی خود با تغییراتی که میدهید سفر هفت سین متفاوت و زیبایی داشته باشید... سفره هفت سین در گذشته زمان دستخوش تحولات بسیاری شده از جمله استفاده از طرحهای مدرن که تفاوت های عمده ای با انداختن سفره هفت سین در گذشته داشته اما نکته ی حائز اهمیت مواردیست که باید در چیدن سفره رعایت شود و آن موادیست که در سفره استفاده میشود

(سفره هفت سین برای میز گرد با ظروف سفالی یا سرامیک سنتی )¤¤

گندم ، عدس یا ماش را بعد از خیس کردن هنگامی که شروع به جوانه زدن میکند روی یک کوزه بلند که قبلا با جوراب روی آن را پوشانده ایم قرار میدهیم تا کاملا سطح آن با جوانه ها پر شود و بر روی آن شکل گرفته و رشد نمایند. حتما باید مرتب کوزه را نم دار و در جایی که کمی حرارت بالاتر از هوای نرمال اتاق باشد نگهداری شود تا سبزه ها رشد خوبی پیدا کنند

میتوانید از چند ظرف سفالی گرد که به صورت کوزه های کوچک با دهانه های گشاد هستند استفاده کنید شش عدد آن بهتر است که بلند تر از بقیه باشه که در حقیقت این شش کوزه بلندتر شش سین از هفت سین ما را تشکیل میدهند . کوزه ها را کاملا تمیز کرده و با اسپری براق کننده شفاف نیمی از آن را کیلر زده و چند ساعت در یک فضای که هوا تردد داشته باشد میگذارید تا کاملا خشک شود و بعد طرف دوم را کیلر زده و اجازه ی خشک شدن به آن میدهید

اگر از پارچه ترمه برای روی میز استفاده میکنید بهتر است که پارچه ای زرشکی یا قرمز از جنس ساتن برای کوزه ها انتخاب نمایید و پارچه ها را به صورت دایره بریده و داخل کوزه ها قرار دهید به حالتی که سر پارچه ها به صورت چین دار از کوزه ها بیرون بیاید ، لبه ی پارچه را به سلیقه خود میتوان با قیطون ، سکه های تزئینی، نوارهای باریک ساتن با رنگ نارنجی و کرم و سبز نوار دوزی نمایید حتی میتوان از پولک و منجوق و ملیله و یا سرمه برای تزئین لبه ی پارچه ها استفاده کرد. سپس پارچه را درون کوزه قرار داده و لبه های آن را با دست حالت دهید، شش سین را درون کوزه ها به ترتیب قرار میدهید

در صورتیکه کوزه ها بزرگ بوده و حجم زیادی را از لحاظ فضای درون اشغال میکند میتوان درون یک نایلون مقداری پنبه ریخت و تا دو سوم کوزه را با آن پر کرد سپس موارد را روی آن به صورتی چید که نایلون از زیر آن پیدا نباشد. کوزه هایی که کوتاه تر هستن با همین روش پر میکنیم و اسفند، برنج، تخم مرغها را در آن می چینید

یک ظرف سفالی نیمه گود را پر از آب کرده و 7 شمع که روی آب قرار میگیرند درون آن بگذارید تنگ ماهی و هفت شاخه گل لاله ظرف شیرینی و نقل را آماده کرده و حال نوبت چیدن میز می رسد. پارچه اصلی که معمولا پارچه ایست ساده که تمامی میز را تا پایین می پوشاند روی میز قرار داده و پارچه ترمه را روی آن قرار می دهیم تنگ ماهی را در وسط میز قرار میدهیم و هفت سین را با دور آن با فاصله و نزدیک به لبه های میز میچینیم به فاصله ی هر دو کوزه بلند یک کوزه کوتاه تر به نزدیک تنگ قرار میدهیم آینه را در سمت راست سفره در بالا قرار داده و کوزه سبزه را در همان سمت در پایین سفره بگذارید. گلدان گل را در سمت چپ بالا و کتاب آسمانی یا شعر را در سمت چپ پایین قرار دهید در فواصل خالی سفره ظرف نقل و شیرینی را میگذارید که بهتر است از ظروف سفالی یا سرامیک استفاده کنید ظرف شمع را نیز روبروی تنگ ماهی قرار دهید


(سفره هفت سین برای میز گرد با ظروف سفالی فانتزی) ¤¤

کوزه هایی که از وسط به دو نیم شده باشند تهیه کرده و کار را ابتدا با تمیز کردن کوزه ها و رنگ کردن آن با اسپری آغاز میکنیم بسته به رنگ مورد علاقه ی خود میتوانید کوزه ها را با اسپری رنگ کنید برای مثال در اینجا از رنگ سبز بسیار روشن براق استفاده میشود

تمامی کوزه های نیم شده را از تمام جهات به رنگ آغشته میکنیم و میگذاریم کاملا خشک شود درست به روشی که قبلا توضیح داده شد. در این روش نیاز به تورهای بسیار ظریف مانند گاز دارید. به اندازه یک سانت بیشتر از حجم بادام درسته با پوست، گازها را بریده و لبه های آن را به صورت خیلی ظریف در حدی که فقط یک سیم باریک از آن رد شود میدوزید و دور تا دور آن سیم رد میکنید. بادام ها را از انتها به یک سیم پنج سانتی با چسب حرارتی وصل کرده و در داخل گاز قرار دهید به صورتی که سیم متصل به بادامها درون گاز نباشد و با گاز دور آن را می پوشانید و لبه های آن را به واسطه سیمی که از درزی که دوختید رد شده از دو طرف به هم نزدیک کرده و حالت میدهید مانند دالبرهای ظریف. برای آنکه سیمها مشخص نباشند میتوانید سیمها را پیش از رد کردن درون گاز یا متصل کردن به بادام با اسپری به رنگ کوزه ها رنگ کنید

هفت بادام را به همین روش آماده میکنید. روی ظرف را با گاز هم رنگ کوزه به صورت یک پاپیون بزرگ با چسب مایع قوی یا چسب حرارتی وصل کرده و یک روبان که رنگ مخالف را داشته باشد در اینجا از رنگ نارنجی استفاده میشود روی آن قرار داده و از وسط میچسبانید به صورتی که دو سر آن و نوارهای دم آن آزاد باشد یک گاز هم رنگ یا سفید را به صورت دایره بریده و آماده نگه میدارید بادام ها یا گردو ها را مانند خوشه گندم یعنی یک عدد در وسط و سه عدد از سمت راست و سه عدد از سمت چپ با سیمهایی که از قبل به انتهای آنها وصل کرده اید حالت خوشه گندم داده به حالتی که سیمها دیده نشود و روی گازی که به صورت گرد بریده ایم قرار میدهیم و روی کوزه ای که تزین کرده ایم قرار میدهیم به حالتی که خوشه به صورت نیمه خوابیده به روی کوزه قرار بگیرد و مجدد یک پاپیونه با روبان درست کرده و در انتهای آن قرار دهید. سنجد و دانه های سیر و سکه را نیز از روش بادام استفاده کرده و روی کوزه قرار دهید

برای اسفند نیز میتوان کاغذ را به شکل برگهای کوچک برید روی آن را با اسپری هم رنگ کوزه رنگ کرد و اسفند ها را رنگ کرده و روی آن با چسب مایع چسباند و درست مانند بادامها با سیمی که از پشت به کاغذ با چسب وصل کرده ایم به حالت خوشه گندم شکل داده و به همان شیوه ی بادام ها روی کوزه ها بچسبانید سماق هم از همین روش برای قرار دادن به روی کوزه ها استفاده میشود

در این روش تخم مرغها را به رنگ کوزه ها رنگ کرده و روی آن را با یک گاز به صورت پاپیون و یک روبان به رنگ متصاد تزیین کنید. از سیبهای کوچک برای چیدن دور یک شمع گرد استوانه ای بلند و قطوراستفاده کرده و درون یک ظرف متوسط که با پارچه ای به رنگ کوزه ها پوشش داده شده دور ظرف میچینید وشمع را در وسط آن قرار میدهید برای آنکه سیبها کاملا به هم متصل باشند میتوانید از طرفی که به سمت شمع قرار دارند با یک سیم بلند باریک از بین سیبها رد کرده و آنها را به همان شکل دایره نگه دارید . بهتر است شمع به رنگ متضاد کوزه ها باشد با گاز و روبان به سلیقه ی خود میتوانید اطراف ظرف را تزیین نمایید

سبزه در این سفره به صورت گرد در ظرفی که وسط آن پوشش داشته باشد باید سبز شود و ظرف آن باید تقریبا بزرگ باشد درست مانند کیکی که از وسط کیک حفره ی خالی دارد ... سبزه در وسط سفره قرار میگیرد ودر وسط آن گل سنبل قرار میدهید. کوزه ها را به صورت خوابیده اطراف آن می چنید تخم مرغها را یکی در میان بین کوزه ها قرار میدهید ، آیینه در سمت چپ بالا، گلدان گل با گل شب بو در سمت راست بالا و کتاب آسمانی در سمت راست پایین به همراه شمع و تنگ ماهی در سمت چپ پایین قرار میگیرد

سفره هفت سین ساده و زیبا برای میز های کوچک با ظروف سفالی یا ¤¤
سرامیک چهارگوش

ظروف سرامیک یا سفالی چهار گوش انتخاب کرده و روی آن را از گوشه سمت چپ با یک پاپیون چهارخانه با زمینه ی قرمز و سبز تزیین میکنیم و در قسمت وسط تا پایین به سلیقه ی خود در هر ظرف یکی از مواد مانند سماق، سکه، سنجد، اسفند، برنج با چسب حرارتی یا مایع چسبانده و زیر این ظروف را پایه های پلاستیکی قرار دهید به صورتی که مانند یک تابلو قرار بگیرد این کار باعث میشود که فضای کمی را اشغال کنند.

چهار تا جام را با اسپری به رنگ سفال قهوه ای کرده و درون دو تا از آنها سرکه و سمنو را قرار دهید و دو جام دیگر را تا دو سوم با آب پر کرده و روی آن پارافین بریزید و سپس شمع روی آب در آن بگذارید. و پایه های آن را با همان روبانها که ظروف را تزیین کرده اید طراحی کنید. سبزه را در یکی از همین ظروف باید سبز کنید تا شکل میز زیبا تر باشد تخم مرغ های رنگی را نیز در ظرف خوابیده سفالی یا سرامیکی روی میز قرار میدهید و سپس به همراه تنگ کوچک ماهی که میتوانید یک سوم آن را نیز با رنگ قهوه ای از پایین رنگ کنید و به شکل دلخواه به همراه یک آینه و یکی از کتب مقدس کوچک بر روی میز بچینید

سفره هفت سین ساده و زیبا برای میزهای کوچک با سبدهای چوبی کوچک ¤¤

سبدهای یکدست کوچک تهیه کرده و داخل آن را با پوشال یا برگهای گلهای خشک کرده مانند برگ گل رز یا لاله پر کنید و از یک طرف دسته های سبد را با کنف گیس بافت شده یا طناب بپیچید تا دسته ها را کاملا بااین کار پوشش دهید میتوانید با گلهای خشک صحرایی یا میوه های کاج کوچک از یک طرف از داخل به سمت بیرون تمامی سبدها را تزیین نمایید و مواد خشک را به راحتی درون سبدها بگذارید . سرکه و سمنو را درون ظروف کوچک گذاشته و درون سبد قرار دهید و با برگهای گل یا پوشال اطراف آنرا خوب پوشش دهید. سبزه را نیز باید در ظرفی پلاستیکی به اندازه ی سبدها سبز کرده و سپس درون یکی از این سبدها قرار دهید.
برای شمع میتوانید از شمع های استوانه ای پهن در سه سایز مختلف استفاده کرد و یک چهارم شمع را با کنف به صورت دایره پوشش داد

چیدن این میزها به دلخواه صورت انجام میپذیرد و وابسته به فضاییست که مورد استفاده قرار میگیرد

نکته : فراموش نکنید که در این نوع سفره ها بهتر است از آینه های کوچک و ساده استفاده شود


سفره هفت سین برای میز چهارگوش با پایه های فرفورژه ¤¤

این سفره هم بر روی میز و هم بر روی زمین میتواند قرار بگیرد در این نوع تزیین سفره نکته ی مهم نوع پایه هاست که توجه را به خود معطوف میکند پایه ها باید دو به دو با هم یکسان باشند و بهتر است که در سایزهای مختلف قدی باشند ظروفی که بر روی پایه ها قرار میگیرند از یک طرف با گلهای مصنوعی به صورت آبشاری از دورن ظرف به سمت بیرون میتوانید تزیین کنید و مواد را درون ظروف میریزد

سفره را روی میز یا زمین پهن میکنید و یک پارچه دیگر که بهتر است ترمه باشد به صورت لوزی در وسط قرار دهید آینه بزرگی انتخاب کرده و در بالای سفره در وسط میگذارید، دو تا شمعدان بلند در دو طرف آن قرار میدهید که بهتر است اگر از فرفورژه استفاده میکنید بر روی پایه های فرفورژه باشد

به ترتیب سایز پایه ها، دو به دو در دو طرف سفره اقلامی که باید بر روی پایه ها باشند در سفره میچینید. تنگ ماهی بزرگی را انتخاب کرده و با سنگهای تزیین و یا گوش ماهی در کف تنگ آن را تزیین کنید و در وسط سفره قرار دهید. سبزه را در ظرفی سبز کنید که میان آن مانند کیک حفره دار و میان تهی باشد. آجیل را در ظرف پایه دار ریخته و پایه آنرا در وسط سبزه ها قرار دهید و در سفره بگذارید. در این سفره ها که معمولا سفره های بزرگی هستند حتما از بیش از یک گلدان گل استفاده نمایید. شیرینی و نقل را به دلخواه خود در فواصل خالی سفره قرار دهید

یک تزیین ساده ¤¤

میتوانید از جام برای سفره هفت سین خود استفاده کنید به پایه های جام با روبان گلبهی یا صورتی یک پاپیون زده یا با یک گل رز سفید مصنوعی یک گوشه از پایه را تزیین نمایید و مواد را به تفکیک درون جامها قرار دهید به دور تخم مرغ ها از رنگ روبان یا گل، گاز پیچیده و درون جام قرار دهید و در یک سفره گرد دور تنگ ماهی این جامها را بچنید و سبزه و کتاب و آینه را به همراه گلدان گل در چهار طرف سفره قرار دهید، شمع به صورت مایع در یکی از جامها به صورت تک شمع قرار میگیرد .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:06
نگهداری ماهی قرمز و رعایت نکات بهداشتی

رعایت نکات بهداشتی فردی:
با فرارسيدن عيد نوروز و براي احترام به آداب و سنن باستاني ايرانيان علاقه*مندي مردم براي خريد آبزيان زينتي، به خصوص "ماهي قرمز" افزايش مي*يابد كه رعايت اصول ساده بهداشتي مي*تواند نقش مهمي در پيشگيري از بيماري*هاي احتمالي و سلامت خانواده*ها داشته باشد.

اولین اقدام تهیه ماهی قرمز از مراکز بهداشتی است. منظور از مراکز بهداشتی مکانهایی است که علاوه بر مسقف بودن، قابلیت شستشو و ضدعفونی کردن داشته باشند و از آب بهداشتی کافی با دما و اکسیژن مطلوب برخوردار باشند و در تمامی لوازم مورد استفاده در فروش، نگهدای و حمل و نقل رعایت بهداشت شده باشد.
از دست زدن به ماهي*ها خودداري كنید و در صورت تماس، دست*ها را با آب و صابون شستشو دهید. افراد حساس و داراي آلرژي بايد براي تماس با ماهي از دستكش استفاده كنند. به هنگام مشاهده علايم و عوارض پوستي در افراد خانواده حتما به پزشك مراجعه نمایید.

نحوه نگهداري ماهي قرمز:

-ظرف نگهداری
اولین موضوعی که می تواند بعنوان یک عامل مهم در عمر بیشتر ماهی موثر باشد محل زندگی آن است. ظروفی که در آنها ماهی فروخته میشود اغلب کوچک می باشد و نباید اشتباه کرد و ماهی ها را در همان ظروف کوچک نگاه داشت. ماهی ها به اکسیژن موجود در آب احتیاج دارند و این اکسیژن از طریق سطح هوایی که با آب در تماس است وارد آب می شود. هرچه سطح مقطع بالای تنگ کوچکتر باشد اکسیژن کمتری می تواند وارد آب شود. پس سعی کنید تا آنجا که ممکن است از ظروف کوچک برای نگهداری ماهی ها استفاده نکنید.

-آب
هر ماهي قرمز براي ماندگاري طولاني، حداقل به يك ليتر آب نياز دارد كه روزانه بايد تعويض شود. از آنجایی که ماهی در تمام طول عمر خود در آب می باشد لذا لازم است آبی که برای زندگی آن انتخاب می کنیم دارای شرایط مناسب زندگی باشد. معمولا" استفاده از آب شهری مشکل خاصی برای ماهی های قرمز ایجاد نمی کند. اما قبل از کنار گذاشتن آب برای ظرف ماهی، بگذارید یک دقیقه آب از شیر بیرون برود این باعث می شود برخی مواد شیمایی که احتمالا" در لوله رسوب کرده اند بیرون روند. برای اطمینان از خارج شدن موادی مانند کلر باید قبل از عوض کردن آب ماهی ها، بگذارید که آب بمدت یک شبانه روز در ظرف بماند. همچنین این عمل باعث می شود که آب دمای محیط را گرفته و تغییر آن برای ماهی ها خطری در بر نداشته باشد.
ظروف نگهداري ماهي نيز بايد به صورت دوره*اي شسته شود و با استفاده از محلول نمك طعام ‪ ۳‬درصد يا تركيبات آمونيوم و ساير مواد مجاز، ضد عفوني شده و پس از شستن كامل مواد ضدعفوني، مورد استفاده قرار گيرند.

هرگز نباید اجازه دهید که آب ظرف ماهی ها کثیف شود، اینکار می تواند باعث بیماری، کوتاهی عمر و در نهایت مرگ آنها شود. برای تعویض آب هرگز آب را یک دفعه عوض نکنید، با آرامش کامل نیمی از آب ظرف را خالی کرده و سپس کم کم آب برداشته شده از ظرف را با آبی که از روز قبل نگه داشته اید جایگزین کنید. در هر صورت باید سعی کنید که کمترین استرس را به ماهی های کوچک منتقل کنید. شما باید در طول هفته یک یا دو بار آب ظرف ماهی ها را به اینصورت عوض کنید.
تجمع گازهاي سمي و يا استفاده از آب كلردار، موجب كوتاهي عمر يا مرگ ماهي*ها مي*شود


-غذا
ماهی های قرمز کوچک حیوانات بسیار سخت جانی هستند و هر چیزی را می خورند. لذا به راحتی می توانید در شرایطی که غذای مناسب در دسترس ندارید از خرده های نان، شیرینی و ... به مقدار کم بعنوان غذا به آنها بدهید. اما اگر در نگهداری آنها مبتدی هستید به شما پیشنهاد می شود از غذاهای آماده آنها که ارزان قیمت هم می باشد تهیه کنید. فقط مطمئن باشید که غذایی که تهیه میکنید مربوط به ماهی گلدفیش باشد. ماهی ها نیز مانند انسان به پروتئین، ویتامین و املاح برای رشد و زندگی نیاز دارند.
در ارتباط با غذا دادن باید دقت کنید که دادن زیاد غذا به آنها و ماندن آنها در ظرف باعث آلودگی آب شده و برای ماهی ها خطراتی به همراه خواهد داشت. سعی کنید به مقدار بسیار بسیار کم در سه نوبت غذایی همانند خودتان به آنها غذا دهید، مقدار آن باید بگونه ای باشد که اضافه غذا در آب نماند.

-دمای محیط
بهترین دما برای زندگی این ماهی ها از حدود 10 تا 25 درجه سانتیگراد می باشد. دمای محیط هرگز نباید دفعتا" تغییر کند، تغییر تدریجی و ملایم دمای محیط یا آب برای آنها قابل تحمل می باشد.

- نور
ماهی های قرمز کوچک نیز همانند سایر حیوانات یا گیاهان احتیاج به نور خورشید دارند. محل نگهداری آنها باید به گونه ای باشد که تغییر روز و شب در آن احساس شود. هرگز آنها در زیر نور آفتاب مستقیم و شدید قرار ندهید.

- سایر شرایط
ریختن شن یا ماسه کف ظرف می تواند حس بودن در منزل را برای این ماهی ها بیشتر کند. دقت کنید که بیش از دو یا سه سانتیمتر ارتفاع ماسه کف ظرف نباشد چرا که در غیر اینصورت می تواند محیط خوبی برای رشد خزه و باکتری ها باشد. همچنین باید از ماسه ایی استفاده کنید که لبه های تیز نداشته باشد تا باعث زخمی شدن ماهی ها نشود. در این رابطه هرگز از ماسه های رنگ شده استفاده نکنید.

- بررسی رفتار
حداقل روزی دو نوبت یک دقیقه ای به رفتار ماهی های خود توجه کنید. به این ترتیب می توانید حرکت های غیر معمول آنها تشخیص دهید، در صورت بروز مشکل در رفتار آنها اگر علاقمند باشید می توانید از متخصصین نگهداری ماهی برای درمان آنها مشورت بگیرید. اما مطمئن باشید اگر موارد بالا را رعایت کنید مشکل خاصی برای آنها پیش نخواهد. در صورت بروز هر نوع علايم و ناراحتي در ماهي زينتي، ماهي بيمار بايد بلافاصله از ساير ماهي*ها جدا شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:07
ابوريحان بيروني در آثار الباقيه مينويسد

که با آغاز سال جديد سالمندترين فرد خانواده به پا ميخواست و قاشقي عسل يا قطعه قندی بر دهان يکايک خانواده ميگذارد و با دادن هديه و يک برگ سبز ويا يک سکه ضرب سال که داخل يک سيب يا ليمو قرار داده شده بود ، آمدن نوروز را شادباش ميگفت . بعد تمام خانواده بپا ميخواست و نماز سپاس و تندرستي بجا مي آورده و از اهورا مزدا دير زيستن و فراخي روزی و شادکامي آرزو ميکردند ، پس از اين مراسم خانوادگي زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، به کوی و برزن برفتند و هر که را سر راه خود ميديدند بدو آب مي پاشيدند ! گلاب پاشان هم اکنون در اصفهان و قسمتي از چين مرسوم ميباشند .

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:07
پیدایش نوروز و برخی از رویدادهایی که در طول تاریخ در این روز و یا به این مناسبت روی داده است

نوروز و آیینهای باشكوه آن، مسیری سه هزار ساله و پرپیچ و خم را پیموده تا به ما رسیده است. «نوروز» كهنسالترین آیین ملی در جهان است كه جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان (آرینهای جنوبی) است. آیینهای برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نكرده و به همین دلیل عامل وحدت فرهنگی ساكنان ایران زمین به شمار می*رود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، یكسان برگزار می*كنند و بزرگ می*دارند و به همین جهت است كه اندیشمندان «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خوانده*اند كه مورخان در قوه محركه*اش تردید ندارند؛ زیرا كه در طول تاریخ نیروی عظیم و كارآییهای فراوان آن را درك كرده*اند.

«نوروز» روز ملی و جشن همه كسانی است كه در فلات ایران (ایران زمین) خود یا نیاكانشان به دنیا آمده*اند و تاریخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجیكها، افغانها، كردها و ساكنان سرزمینهایی كه در طول قرون و اعصار، امپراتوری ایران را تشكیل داده بودند.
دو قرن است كه امپراتوری ایران براثر توطئه*های استعمارگران اروپایی از میان رفته است، اما فرهنگ مشترك و مدنیت غنی قوم ایرانی باقی مانده و نوروز همچنان روز ملی همه مردمی *است كه از كوههای پامیر و بدخشان تا انتهای كوههای كردستان سوریه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خلیج فارس سكونت دارند.
نوروز، هدفهای آن و وقایعی كه در طول قرون و اعصار در این روز روی داده است در خور توجه فراوان است.

در بسیاری از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی؛ نوروز به جمشید، شاه افسانهای و درپاره ای دیگر به کیومرث نسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانسته*اند.


به نوشته برخی از مورخین بر پایه افسانه*ها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از كاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه (منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی *و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمین از بدی*ها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در این روز آیین ویژه*ای برگزار شود- آیینی كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سیاسی و اجتماعی مصون مانده است.

لازم است بدانیم كه مهاجرت آرین*ها به صورت سه دسته مادها، پارس*ها، پارت*ها به سرزمین ایران در قرن هشتم پیش از میلاد تكمیل شد. این گروه از آرین*ها از گروهی كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرین*های جنوبی می*خوانند. مادها در منطقه غرب ری (تهران امروز) تا مرز ایلام از جمله آترپاتكان (آذربایجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتی به پایتختی همدان در تأسیس كردند كه به احتمال زیاد جمشید از میان آنان برخاسته بود. زیرا، پارس*ها در جنوب و جنوب شرقی «ری» تا سواحل خلیج*فارس وبیشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارت*ها در شرق دریای مازندران از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان - تپورستان (مازندران) و نواحی اطراف استقرار یافته بودند.

ترویج آموزش*های زرتشت- تنها پیامبری كه از میان آرین*ها برخاسته- به نوروز جنبه معنوی*تری بخشید، زیرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نیك تأكید داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفی می*كرد و تحولات تاریخ را نتیجه كشمكش بدی و خوبی می*دانست كه سرانجام با شكست قطعی بدی؛ آرامش، صفا، شادی، صمیمیت و عدالت جهانیان تأمین خواهد شد. نوروز فرصت خوبی برای زدودن افكار بد از روح، پایان دادن به دشمنی*ها از طریق تجدید دیدارها و نیز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسی آنان و مبادله هدیه بوده است.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:08
كوروش بزرگ نوروز را یك آیین رسمی *اعلام كرد
كوروش بزرگ مؤسس امپراتوری ایران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستین حكمران ایرانی بود كه به نوروز جنبه رسمی *داد و در سال 534 پیش از میلاد دستورالعملی برای آن تدوین كرد كه شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاكسازی محیط زیست- از منازل شخصی گرفته تا اماكن عمومی*ـ بود. چهارسال پیش از آن،كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی*و عمومی *شدن نوروز به عنوان عید ملی را سال 538 قبل از میلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود.


در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین (فرورتیشن/ Farvartishn) ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روز سال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمین*های دیگر را می*پذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش كارهای سال كهنه و برنامه*های دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان می*كرد كه نصب*العین قرار گیرد. این آیین تا همین اواخر با جزیی تفاوت رعایت می*شد. شاه سپس پیشكش*ها را دریافت می*كرد كه نمونه آن در كنده*كاری*های تخت جمشید دیده می*شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار می*شد و افسرانی كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش می*گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی می*شدند.

در نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از كارافتادگان می*رفتند و ادای احترام میكردند (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عید دیدنی آغاز می*شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال هر فرد از خدا میخواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. این مراسم پس از 25 قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.

سران دولت هخامنشی در آداب و رسوم و قوانین سرزمین*های غیرآریایی*نشین كمتر مداخله می*كردند ولی در مصر كه بیش از یك قرن یكی از ایالات ایران به شمار می*رفت، آیین*های نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپی) از شاه انتخابی این كشور خواسته بودند كه نوروز را برسمیت بشناسد و برگزار كند، آلودن محیط *زیست (آب و هوا و زمین) را منع و برای دروغ*گفتن و سوء نیت مجازات در نظر بگیرد.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:08
داریوش بزرگ نوروز را آیین عمومی *سراسر قلمرو ایران قرارداد
داریوش بزرگ كه در گسترش آیین*های نوروزی در میان متصرفات غیرآرین امپراتوری ایران سعی بلیغ داشت در مراسم نوروز 515 پیش از میلاد (هفت*سال پس از آغاز فرامانروایی اش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون- حاوی آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران- اعلام كرد كه مورخان با توجه به این سنگ نبشته گفته*اند كه ایران تنها كشور جهان است كه سند مالكیت دارد. بزرگترین آرزوی داریوش كه در این كتیبه آمده، این است كه خداوند ایران را از آفت دروغ و خشكسالی مصون سازد.



پس از تكمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیین*های رسمی* نوروز، باشكوه بی*مانندی در آنجا برگزارمی*شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید دو هفته طول كشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات ترازاول در تالارهای دیگر این كاخ حضور می*یافتند. كار ساختن تخت جمشید (یونانی*ها پرس*پولیس = شهر پارس خوانده*اند) 51 سال طول كشید. داریوش اول تصمیم به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش پایتخت اداری و تخت جمشید پایتخت سیاسی. عنوان «تخت جمشید» را قرن*ها بعد، عوام*الناس به آن دادند، حال آن كه این كاخ با جمشید افسانه*ای ارتباطی نداشته است. از این كاخ كه گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمروی میان سند، دانوب، مدیترانه و نیل فرمانروایی می*شد. حسادت اسكندر مقدونی نسبت به این شكوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خود را به تخت جمشید می*رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می*بردند.
پس از ساختن تخت جمشید مراسم رسمی* نوروز در این تالار برگزار می*شد

داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پیش از میلاد سكه زرین ویژه*ای ضرب كرد كه یك طرف آن شكل سربازی را در حال تیراندازی با كمان نشان می*دهد. ضرب سكه زر و سیم یک قرن پیش از آن توسط داریوش اول آغاز شده بود. سكه*های داریوش اول به «داریك» یا «دریك» موسومند. باید توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عیدی از زمان هرمز دوم - شاه ساسانی در سال 304 میلادی آغاز شده است
مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشكانیان نخستین جلسه خود را در نوروز سال 173 پیش از میلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار كرد و اولین مصوبه آن انتخابی كردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به كشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از كار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» می*خواندند.


در سال 52 میلادی، مِهستان كه از نحوست 13 فروردین می*ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشكانی به شاهی برگزید كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت» انتخاب بلاش را ایجاب می*كرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده است.

نوروز ایرانی بر حسب سال مصادف است با یكی از این سه روز در تقویم میلادی: 20، 21 و یا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پیش از میلاد، ایران خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی «سزار» آماده می*كرد كه خبر رسید سزار 15 مارس (هفت روز پیش از نوروز) در سنای روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال كشور رسانید که ایام عید را در دلواپسی بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ایران 9 سال پیش از آن (سال 53 پیش از میلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شكسته بود. در این جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده این ارتش كشته شده بود و سزار تصمیم به انتقام*گیری داشت.

اردشیر بابكان- كه در سال 226 میلادی سلسله ساسانیان را تأسیس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود، خواست كه نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.

در دوران اشكانیان ایام نوروز به پنج روز كاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین- زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش*یمن می*دانستند و بیشتر ازدواج*ها را به این روز موكول می*كردند، از آن زمان ایام نوروز كه روزهای روح ابدی، شادی*ها و پاكی*ها بشمار می*آمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت*روز دست از كار می*كشیدند.

در طول حكومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یك عید ملی بود بلكه ایام تمیز كردن محیط *زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستی*ها، استحكام خانواده، و بیرون كردن افكار بد و پلیدی*ها از روح و روان به شمار می*آمد. در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روی بام*ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدی*ها كه اینك این رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت*سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یك روز ملی، برقراری عدالت، نظم، برادری، انسان*دوستی و پاكدامنی بوده و باید تحقق یابد.


در مارس 326 میلادی میان ارتش ایران به فرماندهی شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهی كنستانتینوس دوم امپراتور این كشور جنگی خونین و پرتلفات در گرفته بود. با اینكه پیروزی با ارتش ایران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب عید نوروز) علی*رغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش*بسی دو هفته*ای اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئیین*های نوروزی را برگزار كنند. كنستانتینوس دوم كه نیروهایش تلفات شدید داده بودند، پس از این آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوریل میان دو امپراتور پیمان صلح به امضاء رسید.

در مراسم نوروز سال 399 میلادی، چند مسیحی ایرانی كه موفق به ورود به كاخ یزدگرد شاه وقت (ساسانی) شده بودند، فی*البداهه از او تقاضای آزادی مذهبی برای خود كردند. این آزادی كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسیحیان قلمرو ایران داده شد.

در نوروز سال 501 میلادی (1349 سال پیش از انتشار مانیفیست كمونیست به قلم كارل ماركس) مزدك- روحانی زرتشتی- جنبش سوسیالیستی خود را بر پایه مالكیت عمومی*دارایی*ها، استفاده از تولیدات و ثروت بر حسب نیاز فرد و برابری اجتماعی- اقتصادی همه مردم علنی ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعه*ای طبقاتی و وجود شكاف عظیم میان فقیر و غنی بودند، قرار گرفت و حتی شاه وقت ایران ـ قباد ـ متمایل به افكار او شد .

پیمان «صلح پایدار» ایران و روم كه به امضای خسرو انوشیروان ساسانی و «ژوستی نی اَن» امپراتور روم رسیده بود، در سال 532 میلادی در مراسم نوروزی كه در تالار كاخ تیسفون (ایوان مدائن - طاق كسری، نزدیك بغداد) با حضور شاه ایران برپا شده بود، مبادله شد.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:09
خسرو انوشیروان به هر كس كه در طول سال به وطن خدمت چشمگیر كرده بود در مراسم نوروز یكی از این سكه*های با تصویر خود را می*داد.

در زمان حكومت طولانی نوشیروان ساسانی (یا خسرو انوشروان)، تماس مستقیم مردم با شاه افزایش یافته بود و شاه شخصاً به برخی شكایات رسیدگی می*كرد و در مراسم نوروزی كاخ سلطنتی عده بیشتری از مردم عادی شركت می*كردند و به همین سبب خسرو انوشیروان در سال 549 میلادی، پس از برگزاری مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگی را به ضمیمه کاخ سلطنتی تیسفون که از دجله فاصله زیاد نداشت صادر کرد و این تالار و ساختمان ضمیمه آن نهم مارس سال 551 میلادی آماده بهره برداری شد و آیین*های نوروزی آن سال در آنجا برگزار شد. این تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسیب دید و بعدا منصور خلیفه عباسی دستور داد که با تخریب کاخ سلطنتی و عمارات بزرگ تیسفون ، مصالح لازم برای تکمیل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزدیکی تامین شود و باقیمانده سکنه تیسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود این، بقایای تالار خسرو انوشیروان که به طاق کسرا و ایوان مدائن معروف شده همچنان باقی و پایدار مانده و از آثار تاریخی مهم جهان بشمار می*آید. دانشگاه جندی شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسرو انوشیروان برای تدریس و تحقیق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال 550 میلادی) گشایش یافت .
دهها سال مراسم نوروزی در این تالار( طاق كسری ) در شهر تیسفون بر گزار می*شد.

بعد از اسلام، تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار می*شد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی عیدی رسمی *نبود. در روایت است كه *هارون الرشید، خلیفه معروف عباسی، هزاران سكه نقره كه یك طرف آنها را رنگ زده بود (علامت*گذاری كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجری) در شهر بغداد به بزرگانی كه به دیدن او رفته بودند، هدیه داد و به آنان تأكید كرد كه سال آینده، كسی سكه دریافت خواهد كرد كه سكه*های امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف *هارون این بود كه سكه*های عیدی را که داده بود خرج نكنند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:09
نقل است در نوروز، جامی پر از حلوا برای پیغمبر هدیه آوردند. آن حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: امروز، روز نوروز است. پرسیدند: نوروز چیست؟ گفتند: عید بزرگ ایرانیان است. فرمود: آری. در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد.
پرسیدند: عسكره چیست؟ فرمود: عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ، ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند و سپس آنان را زنده كرد و ابرها را امر فرمود كه به آنان ببارد.
ازاین*روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شد. پس از آن حلوا تناول و بقیه را میان یاران خود قسمت كرد و گفت: كاش هر روزی برای ما نوروز بود. سال در فرس باستان از كلمه «سرد» مشتق شده و به همین دلیل سال را با فصل سرد شروع می*كردند.
نوروز، بزرگ*ترین جشن ملی مردم ایران به شمار می*رود. این روز در واقع آغاز نوزایی طبیعت و بشارت زنده شدن دوباره مردگان است. برگزاری جشن*های آغاز سال نو بسیار قدیمی و كهن بوده و در هر دوره، اندكی از شاخ و برگ آن زده شده و درخت كهنسال نوروز بار دیگر منعطف با زمانه، رشد و نمو دیگری یافته است و امروزه نه تنها رسمی كهن كه رسمی دینی نیز به شمار می*رود كه به نوزایی و بازگشت اشاره دارد.
در گذشته، سال در میان ایرانیان به ۲ بخش تابستان و زمستان تقسیم می*شد كه به تابستان «همه» و به زمستان «زینه» می*گفتند. تابستان از آغاز بهار و فروردین آغاز و تا پایان مهرماه ادامه داشت كه در واقع ۷ ماه به اضافه فروردین بود. ۶ ماه بعد نیز كه از آغاز آبان شروع می*شد، تا پایان اسفند و پنجه بزرگ ادامه پیدا می*كرد.
زرتشتیان آغاز سال را با قرار گرفتن برج حمل در آفتاب و اعتدال بهاری شروع می*كردند و مهرگان را به عنوان جشنی برای ۶ ماه پایان سال برپا می*داشتند.
سلمان فارسی می*گوید: «ما در عهد زرتشتی بودن می*گفتیم خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو بر ایام دیگر، مانند برتری یاقوت و زبرجد است به جواهر دیگر.»
ایرانیان باستان سال نو را با انجام مراسم دینی آغاز می*كردند و نوروز برای آنها مقدس بود و به این دلیل جشن*ها و رسوم بازمانده از جشن نوروز را نباید تنها برای شادی و جشن ظاهری دانست و ریشه آن را باید در رسوم و عقاید دینی آنها بازجست.
جشن*های نوروزی در ایران پس از ورود اسلام نیز با آیین*های دین شریف درهم آمیخت و ضمن حفظ ریشه*ها، شاخ و برگ*های تازه یافت.
شاید به دلیل روحانی بودن جشن*های نوروزی بود كه پیامبر اكرم*ص و امامان معصوم*ع همگی به بزرگی از نوروز ایرانیان یاد كرده و بر تداوم آن پای می*فشارند.
معلی بن خنیس به نقل از امام جعفر صادق*ع می*گوید: «گفتم ای سید من! فدای تو شوم. نمی*آموزی به من نام روزها را به زبان فارسی؟»
جواب فرمود: «آنها روزی چند قدیم از ماه*های قدیمند كه هر ماهی ۳۰ روز است و زیاد و كم ندارد.
آنگاه افزود: اول هر ماه هرمزد نام دارد كه نامی است از نام*های خدای تعالی. در این روز آدم علیه*السلام آفریده شد. فارسیان می*گویند این روز جهت آشامیدن مفرحات و خوشحالی كردن خوب است و ما می*گوییم روزی است مبارك و روز سرور و خرمی است...»
جشن*های باستانی نوروزی مانند سبزه به آب دادن یا نذر و نیاز برای مردگان نیز نشانی از نوزایی است كه همچنان برگزار می*شود و نوروز را دوچندان ارزشمند و ماندگار می*كند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:10
حكومت زنان در نوروز
در روستای بی*مرغ نزدیك گناباد (از توابع خراسان شمالی) از روز نهم فروردین تا سیزده*بدر، اختیار روستا به دست زنان می*افتد و هیچ مردی حق ندارد از خانه خارج شود و اگر خارج شود، زنان او را تنبیه می*كنند. اداره این روستا در این روزها به اختیار زنان است. زنان اغلب روز را در خارج از خانه می*گذرانند. اسب سوار می*شوند. می*تازند و از روز سیزده*بدر دوباره به خانه برمی*گردند و باز همان زن تسلیم و سر به زیر می*شوند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:10
نوروزی*خوان (نوروز سلطان)

یكی دیگر از مراسمی كه در مناطق مختلف گیلان و مازندران و الموت و طالقان در روزهای پیش از نوروز مشاهده می*شد، حضور نوروزی*خوان*ها بود. نوروزی*خوان*ها ۲ گونه شعری می*خواندند؛ عده*ای شعری مذهبی می*خواندند و در واقع امام*خوانی می*كردند و برخی نیز شعری نوروزی و ملی برای مردم می*خواندند. به نظر می*رسد این آیین پیش از اسلام، جدا از بشارت رسیدن نوروز، مدح امیران و مردمان گشاده*دست نیز بوده است.
نوروزی*خوان*ها می*خواندند:
مژده دهید ای دوستان
گل در گلستان آمده*
فصل بهاران آمده
نوروز سلطان آمده*

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:10
آب*پاشی در اول نوروز
مهدی محی*الدین بناب، استاد بازنشسته دانشگاه برایمان می*گوید: مسجد بزرگی به نام مهرآباد در بناب هست. این مسجد سنگ*نوشته*ای دارد كه رویش نوشته شده: بُنی هذه المسجد الشریف فی زمن السلطان العادل المرشد الكامل الشاه الطهماسب الصفوی الحسینی و بناها عالیه خانم بنت منصور بگ فی سنه احدی و خمسین و تسع مائه.
روز عید نوروز مردم در مسجد مهرآباد جمع می*شدند. پدرم و عمویم كه هر دو روحانی بودند، با آب زعفران دعا می*نوشتند و این دعاها را به مردم می*دادند. یك دعای دیگری هم می*نوشتند و به تشت خیلی بزرگی می*زدند كه ده پانزده نفری می*شد آن را بلند كرد. این تشت را هر سال پر از آب می*كردند و به مجرد این كه سال تحویل می*شد، مردم می*آمدند و هر كدام كاسه یا گلابدانی پر می*كردند و به عنوان تبرك می*بردند.
آب را تا در خانه*شان می*بردند و به همه جا می*پاشیدند تا ارواح خبیثه و جن و شیاطین وارد خانه نشوند.
هفت یا هشت سال بیشتر نداشتم كه یك بار دیدم عمویم دارد دعایی می*نویسد كه شبیه دعاهای عربی نیست. دعا این بود: «به نام* نامی ایرج و به نام* بینوا فریدون.» برایم عجیب بود كه این چه دعایی است! پدرم كه روحانی متعصبی بود، به عمویم گفت: «اینها چیه می*نویسی؟» او جواب داد: «از قدیم، اینها را می*نوشتیم.» پدرم گفت: «بنویسید بسم*الله.»
احتمالا آنچه عمویم می*نوشت، از دوران زرتشت در آذربایجان باقی مانده بود. عمویم با این كه آخوند بود، این را می*نوشت و به همان آب می*زد یا به مردم می*داد كه ببرند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:12
مرغانه جنگ (بازی با تخم*مرغ) در گیلان*

مرغانه جنگ دو طرف داشت و ممكن بود به دو گونه: تكی (تك به تك) و رجی (چندتایی) بازی شود. در این بازی، نوك تیز تخم*مرغ (سر) و انتهای پهن آن (ته) نامیده می*شد. مرغانه جنگ به صورت سر به سر، ته به ته و گاه با توافق طرفین سر به ته و ته به سر انجام می*پذیرد. در شروع بازی، یكی از طرفین تخم*مرغ خود را در حلقه تنگ بین شست و انگشت به گونه*ای كه نوك تیز آن به طرف بالا باشد، قرار داده و طرف مقابل سر تیز تخم*مرغ خود را بر آن ضربه وارد می*كند. هر تخم*مرغ كه می*شكست، صاحبش بازنده محسوب شده و باید ته تخم*مرغ خود را برای ضربه*پذیری در اختیار حریف قرار دهد. تخم*مرغ*بازهای حرفه*ای بعضا ترفندهایی برای برنده شدن به كار می*برند. از جمله یك تخم*مرغ را با سوزن سوراخ و مایع داخل آن را خالی می*كنند و با پر كردن مواد شیمیایی چسبنده یا سقز، استحكام بدنه تخم*مرغ را افزایش می*دهند.

برخی نیز از تخم*مرغ*های دوزرده كه از ضخامت و استحكام بیشتری برخوردار است و در مرغانه جنگ كاربرد بیشتری دارد، استفاده می*كنند تا شانس برنده شدن خود را افزایش دهند. گاه هنگام بازی بومی مرغانه جنگ، طرفین بازی تخم*مرغ یكدیگر را محك می*زنند كه اصطلاحا در زبان گیلكی شرق گیلان به آن «چیشتن» (چشیدن) می*گویند. روش چشیدن كه برای تشخیص مقاومت تخم*مرغ حریف انجام می*شود، به وسیله ضربه زدن دو سر آن تخم*مرغ به دندان*های پیشین انجام می*شود. بدین ترتیب حریف مرغانه جنگ از صدای زیر و بم تخم*مرغ، متوجه استحكام آن می*شود و سپس بنا به تشخیص صورت*های مختلف بازی سر به سر، سر به ته و... را انتخاب می*كند.
گفتنی است تخم*مرغ در باورهای بومی گیلك*زبانان، نشانه بركت و فراوانی و تداوم نسل و زندگی است وبر همین اساس معتقدند كه تخم*مرغ شكسته شده توسط نوعروس یا زن باردار مصرف شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:12
تكم؛ بشارت*دهنده نوروز در اردبیل*

كریم عظیمی ججین درباره این رسم برای ما نوشته است، تكمچی در كوچه*ها به راه می*افتاد و بچه*ها نیز پشت سر تكمچی با او همنوا می*شدند:
سیزون بو تازه بایراموز موبارك*
آیوز، ایلوز، گونوز، هفته وز موبارك...
ترجمه: این عید تازه*تان مبارك*
ماه و سال و روز و هفته*تان مبارك...
تكم و تكم*گردانی، ریشه*ای بس عمیق در فرهنگ كهن منطقه اردبیل دارد. خاستگاه تاریخی و جغرافیایی آن به یقین معلوم نیست؛ اما آنچه امروزه از مراسم تكم*گردانی در دست داریم، حاصل سابقه و غنای فرهنگ شفاهی مردم منطقه است كه سینه به سینه از نسل گذشته تا به امروز به یادگار مانده.
واژه «تكم» در زبان تركی تركیب یافته از ۲ بخش «تكه» (به فتح تا و كاف) به معنی بز نر و ضمیر ملكی «م» می*باشد كه معنی «بز نر من» را می*دهد. به كسی هم كه تكم*گردانی می*كند «تكمچی» گفته می*شود. از این واژه برای نامگذاری مناطق و روستاها نیز استفاده شده است؛ مثل «تكه*چی» علیا و سفلی از توابع پارس*آباد مغان.

«تكم» عروسك چوبی كوچكی است به شكل بز كه با پارچه*های رنگی، زنگوله، سكه و آینه زینت می*یابد. چوبی باریك به زیر شكم عروسك متصل است كه انتهای این چوب هم از سوراخ وسط صفحه*ای چوبی می*گذرد. تكمچی به وسیله این چوب، تكم را به رقص درآورده و ریتم و ضربی هماهنگ از برخورد تكم بر صفحه چوبی ایجاد می*كند. تكمچی با خواندن اشعاری، فرارسیدن بهار را به مردم بشارت داده و مردم نیز در قبال این شادمانی، هدیه*ای به تكمچی می*دهند.
نكته جالب توجه در این آیین، استفاده از عروسك بز است كه رابطه تنگاتنگی با مفهوم شروع فصل بهار دارد. بز در فرهنگ باستانی ایران نماد باروری، زایش و پیشاهنگی است. در اشعار تكمچی، به موضوعات و مناسبت*های مختلف دینی و اجتماعی اشاره می*شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:14
آغاز سال نو با مس*

از قدیم تا به حال اغلب مردم خراسان مخصوصا ساكنان مشهد، زمان تحویل سال در حرم امام رضاع حضور دارند كه آغاز سال جدید با یك بار روشن و خاموش شدن چراغ و نقاره خانه اعلام می*شود. در آن سال*های دور كه تمام جمعیت مشهد در بزرگترین صحن حرم می*توانستند گردهم بیایند، بعد از تحویل سال با سبزه*ای كه هدیه می*گرفتند، از خادمان حرم به خانه بازمی*گشتند.
رسم بر این بود كه قبل از آغاز سال نو، مرد خانه بیرون می*رفت و هنگام تحویل سال، با سبزه و نان و در بعضی محلات با تكه*ای مس وارد خانه می*شد كه علامت بركت و روزی*رسانی بود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:15
بوسیدن دست بزرگترها

در خراسان همچنین مردها معمولا دستمالی ابریشمی به همراه داشتند. صاحبخانه به تعداد بچه*های مهمان، تخم*مرغ رنگی هدیه می*داد كه در دستمال می*گذاشتند و بعد آن را تقسیم می*كردند.
عیدی بیشتر مواقع سكه*های طلایی رنگ بود كه توی كاسه می*ریختند و تعارف می*كردند. این سكه*ها را اكثر مهمانان نگه می*داشتند و در سفرهای زیارتی مثل حج و سفر كربلا می*بردند و متبرك می*كردند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:15
عروس گوله*

نمایش معروف نوروزی در گیلان و مازندران و الموت و طالقان، عروس + غول است. در این نمایش غول، عروس و پیربابو نقش دارند. عروس گله یا عاروس گوله در مازندران به پیربابو معروف است.
غول با پوششی از كُلش (ساقه*های خشك شالی) و زنگوله*هایی به پا و چماقی در دست در میان مردم حاضر می*شد. نقش عروس را نیز اغلب یكی از پسران جوان بازی می*كرد و لباس زنانه می*پوشید.
در بازی نوروزی عروس گوله، غول و پیربابو برای به دست آوردن عروس با یكدیگر درگیر می*شدند.
پیش از آغاز نمایش نیز گروه همخوانی می*كردند:
عروس گوله بیاردیم/ جانه دله بیاردیم/ خانه خواه تره نیاردیم/ تی پسره بیاردیم*
ترجمه: بازی عروس و غول آوردیم/ برای جان و دل آوردیم/ صاحبخانه برای تو نیاوردیم/ برای پسر تو آوردیم.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:15
حاجی فیروز، آتش افروز

مراسم استقبال از نوروز، بسیاری پیش از فرا رسیدن سال نو آغاز می*شد و همه حاکی از بشارت رسیدن بهار، سال نو و رستاخیز بود. انگیزه*های دینی و ملی، هر دو دست به هم داده و این گونه شگفت، انتظار نوروز را با مراسم و جشن*هایی پیش درآمد، درهم و همراه می*کرد: چند روز به نوروز مانده در کوچه*ها آتش افروز می*گردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر که رخت رنگ به رنگ می*پوشیدند و به کلاه دراز و لباس شان زنگوله آویزان می*کنند و به رویشان صورتک می*زنند. یکی از آن*ها دو تخته را به هم می*زند و اشعاری می*خواند:
آتش افروز آمده، سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم، سالی یک روز فقیرم
روده و پوده آمده، هر چی نبوده آمده.
و دیگری می*رقصید و بازی در می*آورد.


در این وقت میمون باز، بند باز، و لوطی، خرس به رقص و غیره کارشان رواج دارد و ترانه*های ذیل خوانده می*شود:
فلفلی مرده؟ نمرده،
چشماش که وازه تخم گرازه
نون خورده و جون نداره دستش استخوان نداره
میل پشت بون نداره
امان از آش رشته بابام بزغاله کشته
ننم سر کار آشه دائیم قاشق تراشه
خانم می*خوره می*شاشه
دختر یه دندونه سوار پوس هندونه
هندونه یُرغه میره درخونه داروغه میره
شوورم زن کرده پشتشو بر من کرده
یه نون ازم کم کرده
این یدونه نون پرپری من بخورم یا اکبری؟

روزهایی پیش از عید، حاجی فیروز در کوی و برزن به راه می*افتد. اغلب یک، دو نفر و یا بیشتر هستند. خودشان، صورت و گردن و دست*ها را سیاه کرده و لباس سرخ و شلیته می*پوشیند و کلاه مخروطی شکل مقوا ساخته بر سر می*نهند و با دایره ای که به دست دارند ضرب گرفته و می*خوانند: حاجی فیروزه، سالی یه روزه و انعامی* دریافت می*کنند. در خراسان و روستاهای اطراف آن، حاجی فیروز را جیگی جیگی نه نه خانم می*گویند و این عنوان اشعار و ترانه بلندی است که همراه با ضرب دایره می*خوانند. همین ترانه را در مراسم ختنه سوران نیز می*خوانند.

در همین عصر، یعنی زمان «عباسیان» در ایام نوروز و به احتمال جشن*های دیگر ایرانی، مراسم کارناوال یا جشن*های سیار بر پا می*شده است. در ایران در دوران آل بویه، نیز در بغداد و قاهره، از چنین مراسمی گزارش*هایی لا به لای اوراق تاریخ ملاحظه می*شود.


ابن معمار در نوروز سال 346 ( = 974 م ) اشاره می*کند که مردم در مصر نمایش سیار بسیار با شکوهی برگزار کردند. این نمایش توسط بازاریان انجام شد که از جمله فیل*هایی را با تزئین*هایی بسیار جالب توجه آراسته و ضمن بازی*ها و نمایش*هایی گوناگون، مسافت مبدأ تا مقصدشان را که قاهره بود، در طول سه روز طی کردند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:16
تا بحال فکر کرده اید چرا هفت*سین؟

چرا مثلا شش سین یا پنج سین نمی*گذاریم و همه می*كوشیم حتما تعداد سین*های مان را به هفت تا برسانیم؟ با اینکه می*دانیم عدد هفت در بسیاری از تمدن*ها مقدس است. حتی در بین جادوگران هفت عدد قدرتمندی است .در ایران باستان، جشن*هایی به مناسبت*های گوناگون ملی و مذهبی برگزار می*شد. اما از آن میان، هفت جشن جزء جشن*های واجب به شمار می*آمد كه شش جشن، جشن*های گاهانبار یا سالگرد آفرینش*های شش گانه بود. این جشن*ها به ترتیب عبارت*اند از: «مید یوزرم گاه»،* جشن میانه بهار كه از 11 تا 15 اردیبهشت به مناسبت سالگرد آفرینش آسمان برگزار می*شد. «میذ یوشم گاه» جشن نیمه تابستان از 11 تا 15 تیر به مناسبت سالگرد آفرینش آب «پیتی شهیم گاه»، به معنی «دانه آور»، سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است كه از 26 تا 30 شهریور برگزار می*شد. «ایا سرم گاه»، از 26 تا 30 مهر است و سالگرد آفرینش گیاه و «برگشت» معنی می*دهد، چون چوپان با گله بر می*گردد و آغاز زمستان است. «مید یاریم گاه» به معنی «میان سال» كه سالگرد آفرینش چارپای مفید است و جشن میان زمستان، زمانی است كه برای دام انبار زمستانی می*شود. «همسپد میدم گاه» به معنی «با هم بودن و با هم گرد آمدن*» كه سالگرد آفرینش انسان است و پنج روز آخر سال برگزار می*شود. هفتمین جشن از اعیاد هفتگانه واجب «نوروز» است. رسم*های بسیاری هم در حاشیه این جشن رواج داشت كه با عدد هفت پیوند خورده بود. به عنوان مثال، در میز سیمین مقابل شاه وقت، هفت گونه غله و شاخه*های هفت نوع درخت را می*نهادند، روی همان میز هفت بشقاب كاشی سفید و هفت درهم سفید از سكه*های ضرب شده در عرض سال.

رسم دیگری كه هنوز در برخی روستاهای زردشتی نشین رعایت می*شود، كشت هفت نوع بذر در ظرف*های كوچك است تا اینكه برای نوروز سبزی و طراوت فراهم باشد.


در قدیم، هفت «سینی» از دانه*هایی كه بركت به سفره*ها می*آورد، می*رویاندند و بر خوان نوروزی می*نهادند. «سینی» معرب «چینی» است كه در قدیم به طبق*های بزرگی كه از چین آورده بودند، گفته می*شد. احتمالا هفت «سین» بازمانده همین هفت «سینی» است و یا نمادی از «سبزه» و «سرسبزی» با گذشت زمان، هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی كه با «سین» آغاز می*شوند و هر یك نشانه ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است.

این هفت «سین» كدام اند و هر یك نماد چیست؟ «سبزه» نودمیده است، «سنبل» خوش بر و خوشبو، «سیب» میوه بهشتی و نمادی از زایش، «سمنو» مائده تهیه شده از جوانه گندم كه یادآور بخشی از آیین*های باستانی ایران است، «سنجد» كه بوی برگ و شكوفه درخت آن محرك عشق و دلباختگی است، «سیر» دارویی برای تندرستی، «سپند» به معنی «مقدس» كه دوركننده بیماری*ها و دافع چشم بد است.


امروزه، برخی اقلام سفره هفت «سین» فراموش گشته و یا «سین»*های آن در برخی خانواده جا به جا گشته است. مثلا گذاشتن «سركه» نماد ترشی و «سماق» نماد بیكاری و سماق مكیدن روی سفره هفت «سین» مناسبت ندارد.

علاوه بر «سین*ها» بر این سفره آینه نیز می*گذاریم كه نور و روشنایی می*تاباند، شمع می*افروزیم كه روشنایی و تابش آتش را به یاد می*آورد و شاید بازمانده جشن سوری و جشن*های آتش باشد؛ تخم مرغ كه تمثیلی از نطفه و باروری است. كاسه آب زلال به نشانه همه آب*های خوب جهان و ماهی زنده در آب، به نشانه تازگی و شادابی؛ عسل و نقل و شیرینی و دیگر چیزهایی كه بنا به رسم خاص هر شهر و روستا و خانواده ای بر این سفر می*افزودند. گذاشتن چند شاخه بیدمشك روح افزا نیز بر زیبایی سفره می*افزاید.


وجود قرآن یا دیگر كتاب*های دین بر سر سفره هفت «سین» برای راندن دیوان و شیطان از محیط خانه است. گذاشتن نمونه ای از غلات (معمولا نان و برنج) و حبوبات و همچنین در برخی خانواده*ها گذاشتن شیر و فرآورده*های شیری به نشانه تضمین بركت خانه متداول است.

در برخی خانواده*ها، به ویژه در میان هم میهنان زردشتی، هفت «شین» نیز معمول است كه باید ناشی از شبیه سازی «شین» با «سین» باشد و نیز شاید به این دلیل كه شهد و شكر از دیرباز از بنیادی*ترین مائده*های این خوان بوده اند.

حتی از هفت «میم» نیز سخن گفته اند كه برخی مرغ، ماهی، ماست، مویز و ... بر خوان نوروزی می*گذاشتند.

روی هم رفته، هفت سین نوروزی در جاهای متفاوت به شكل*های متفاوت برگزار می*شده است كه برخی نمونه*های آن در نوروزنامه آمده است.


این اقلام و مراسم هیچ گاه در طول تاریخ ثابت نبوده اند. بستگی به شرایط، قومیت*ها، باورها و اعتقادات دارد حتی برگزاری این مراسم در هر خانواده متفاوت است. اصولا چرا باید این مراسم در نقاط مختلف ثابت باشد؟ هر كسی به شكلی برگزار می*كرده، گاهی هدف*های سیاسی پشت قضیه بوده است و گاهی اهداف دیگر. نمی*توان گفت مراسم سال نو و هفت سین از اصلی آمده و دگرگون شده*اند. بلکه در طول تاریخ شكل گرفته اند و مردم هم به دلایل مختلف آنها را سال*ها حفظ و برگزار كرده اند.

تنها چیزی كه شاید در این مراسم ثابت مانده است، عدد «هفت» آن باشند كه با هفتم بودن جشن نوروز در اعیاد هفتگانه واجب توجیه می*شود. به نظر زنده یاد دكتر «مهرداد بهار» اسطوره شناس فقید، شاید این عدد «هفت» با هفت سیاره نیز ارتباط داشته باشد كه تصور می*شد سرنوشت بشر در دست آنها است و این امر در تقدس عدد هفت موثر بود. شاید تصور می*شد كه اگر كسی هر هفت تا را در اختیار داشته باشد و نظر لطف هر هفت سیاره را به خود جلب كند، خوشبخت خواهد بود.

نماد شناسی هفت سین:
سنجد ( Sorb ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
سمنو (Samanoo): نماد خوبی براي زايش گياهی و بارور شدن گياهان
سبزه (Verdure): موجب فراوانی و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملی و مذهبی ايرانيان است.
سيب سرخ (Red Apple ): نمادی است از باروریو زايش
سماق (Sumac): برای گندزدايی و پاکيزگی
سير (Garlic): برای گندزدايی و پاکيزگی
سرکه (Vinegar): برای گندزدايی و پاکيزگی
قرآن(Quran): کتاب مقدس هر آيين
تخم مرغ (Eggs): از نوع سفيد يا رنگی نمادی است از نطفه و نژاد
ماهی سرخ (Gold Fish): ماهی يکی از نمادهای آناهيتا فرشته آب و باروری است و وجود آن باعث برکت و باروری می*گردد.
سکه (Silver & Gold Coin): موجب برکت و سرشاری کيسه است
نقل (Comfit ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
شيرينی (Sweets ): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
آجيل (Nuts): نمادی است از زايش و تولد و بالندگی و برکت
اسپند ( Wild Rue): در زمانهای قديم مقدس بوده و در رسم*های نيايشی بکار برده می*شده.
انار (Pomegranate): پردانگی انار نشان از برکت و باروری است

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:24
جشن زایش اشو زردشت

ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشكده*های هر شهر گردهم می آیند، به سخنراني*هاي مذهبي گوش مي*دهند، اوستا مي*خوانند و تولد پيامبرشان را جشن مي*گيرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم*های این جشن است.
گاتاخواني، دف زني و سخنراني در مورد تاريخچه نوروز و جشن زايش زردشت از جمله برنامه*هاي اين مراسم می باشد. حضور در نيايشگاه شاور اهرام ايزد و ساير نيايشگاه*ها و مكان*هاي مقدس ديني در صبح روز ششم فروردين از ديگر آيين*هاي بزرگداشت زايش زردشت است، كه در همه شهرهاي زردشتي نشين برگزار مي*شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:24
سیزده به در

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:24
سبزه گره زدن


افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهاي ايران و عراق که زرتشت را از خود مي دانند روز سيزدهم فروردين را جزو جشن نوروز به حساب مي آورند

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:35
تاریخچـه هفـت سیـن از گذشتـه تا به امـروز

http://t2.pixhost.org/thumbs/3531/11706377_0001.jpg (http://www.pixhost.org/show/3531/11706377_0001.jpg)

خوان نوروزی (سفره هفت سین) باید سفید باشد چرا كه نشانه پاكی و سفید بختی و روشنایی است و نیز نشانه جهان بی پایان است كه بارگاه یزدان در آن است. در سفره و یا همان خوان نوروزی مواد و چیدنی*هایی گذاشته می*شود كه هركدام نشانه و نمادی از سلامتی، *رزق و روزی، زایش، *بركت و ... است.

سبزه
شاید زیباترین ویژگی سفره هفت سین را می*توان به وجود سبزه آن دانست، به این دلیل كه سبزه با رنگ و طراوت خود دلها را شادمان می سازد و با نگریستن به آن طلوع سال جدید را زیباتر می*كند. در ایران باستان رسم بر این بود كه بیست و پنج روز قبل از نوروز در كاخ پادشاهان دوازده ستون از خشت خام برپا می*ساختند و بر هر كدام یك نوع غله می*كاشتند و معتقد بودند اگر سبزه*ها خوب بروید سال پر بركتی است.

در ایران باستان دانه*های گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، باقلا، نخود و كنجد را بر این ستون*های خشتی می*كاشتند و روز ششم فروردین آنها را برمی چیدند و به نشان بركت و باروری در تالارها پخش می*كردند و معمولا سه قاب از سبزه به نماد اندیشه نیك، گفتار نیك و كردار نیك بر خوان می*گذاشتند و اغلب كنار آنها گندم، جو و ارزن كه نقش مهمی در خوراك مردم داشتند سبز می كردند تا سبب فراوانی این دانه*ها در سال جدید گردد.

امروزه نیز آن چیزی كه وجودش بر سر سفره هفت سین ضرورت دارد، سبزه است. مردم یزد از نیمه اسفند به سبز كردن سبزه در كاسه و بشقاب و حتی بر روی كوزه*های سفالی می*پردازند. زرتشتیان رویش سبزه را در نوروز نشان تازه شدن زندگی و فصل رویش دانه*ها كه خود بركت زندگی محسوب می*شود، می*دانند. در گذشته زرتشتیان یزد بیشتر "تره تیزك" را كه در گویش خود بدان "ششه" می*گویند بر روی كوزه*های سفالی سبز می*كردند.

دانه*هایی كه امروزه كشت می*شود بیشتر گندم و عدس است ولی ماش و تره تیزك را نیز سبز می*كنند. معمولا تره تیزك را یك شبانه روز خیس می*كنند سپس آن را در كیسه*های پارچه*ای نازك می ریزند و در جایی گرم قرار می*دهند تا جوانه بزند، جوانه زدن دانه*ها را در گویش زرتشتیان یزد روز آمدن می*گویند، بعد از آن كه دانه*های روز آمده را در بشقاب*های پهن بی لبه كه معمولا سه عدد و مخصوص كاشتن سبزه هستند، ریختند، روی جوانه*ها را پرده*ای از ماسه نرم می*ریزند و آب می*دهند تا سبز شود.

آتشدان (مجمر)
بر سر سفره هفت سین زرتشتیان وجود آتشدان، نماد اردی بهشت امشاسپند، اهمیت خاصی دارد. آتش این مجمر از آتش مقدس مایه می*گیرد معمولا در كنار آتشدان دانه*های اسفند كندر اشتره و نیز چوب*های خوشبو چون عود و صندل وجود دارد. روشنایی تجلی اهورا مزدا است و نماد درستی و نیك اندیشی و راستی بنابراین باید بر سر سفره هفت سین باشد. در ایران باستان در دو سوی آتشدان شمعدان*های گران*بها یا چراغ می*نهادند و آنها را می*افروختند و این نشانی از دنیای پرفروغ بی پایان بود كه اهریمن بدانجا راه ندارد.

كتاب مقدس
یكی دیگر از چیدنی*های خوان نوروزی وجود كتاب مقدس به عنوان نماد اهورا مزدا است. در دوران ساسانیان كتاب اوستا را برخوان می گذاشتند و قبل از فرا رسیدن سال قسمتی از آن را كه معمولا "فروردین یشت" است، می خواندند و از فرورهای شاهان، پاكان، *پارسایان، دلاوران و شهسواران كه در "فروردین یشت" نام آنها آمده، یاد می*كردند.
امروز بر سر سفره نوروزی ما مسلمانان قرآن گذاشته می*شود و هر كس قسمتی از كتاب دینی خود را می*خواند تا سال نو را با آیه*های مبارك الهی شروع كرده باشد.

كوزه آب
در گذشته كوزه آب كه توسط دختران نابالغ از چشمه*ها پر می*شد با زینتی از گردنبندها بر سر خوان نوروزی نهاده می*شد. امروزه كوزه سفالی را پر از آب می*كنند و به جای جواهرات با سبزه و روبان تزیین می*كنند و همراه با تاس مسین پر از آب و برگ*های آویشن در حالی كه یك عدد انار سرخ هم در آن نهاده*اند، بر سفره می گذارند.

نان
نان كه نمادی از بركت است، چه در گذشته و چه در حال بر سر سفره نوروزی می*گذاشتند و اكنون نیز یا نان سنگك بزرگی می پزند و برای بركت سفره بر آن می*گذارند یا اینكه نان را به صورت كماج شیرین درآورده بر خوان نوروزی می*نهند. در زمان ساسانیان گرده نان*هایی به اندازه یك كف دست یا اندكی كوچكتر می پختند كه به آنها "درون" می*گفتند و گاهی بر آن نوعی نیایش می*خواندند و بدین ترتیب نان*های نوروزی را بركت می*بخشیدند. امروزه زرتشتیان علاوه بر نان معمولی نان*های دیگری مانند كماج، نان شیر و چند نوع شیرینی خانگی كه بیشتر جنبه تشریفاتی دارد، می*گذارند.
بر سر سفره هفت سین یزدی*ها شیرینی*های معروف یزدی هم به چشم می*خورد كه معمولا در دیس*های بزرگ به طرز زیبایی چیده می*شود و در اعیاد و جشن*ها و به ویژه عید نوروز مصرف فراوان دارد.

تخم مرغ
تخم مرغ بن مایه خوان نوروزی است و به صورت رنگ كرده می*بایست بر سر سفره هفت سین جلوه نمایی كند، زیرا كه تخم و تخمه نمادی است از نطفه و نژاد و در روز جشن تولد آدمیان كه تخمه و نطفه پدیدار می*گردد. تخم مرغ تمثیلی است از نطفه باروری كه به زودی باید جان بگیرد و زندگی یابد و زایش كیهانی انجام پذیرد. پوست آن هم نمادی است از آسمان و طاق كیهان.

آیینه
به اعتقاد زرتشتی*ها چون آخرین ماه سال زمان تولد آدم ابوالبشر است، بنابراین باید نمادی از آن در خوان نوروزی باشد تا شكل پذیری آسان شود. از این رو آیینه*ای در بالای خوان نهاده می*شود و در اطراف آن شمع یا چراغی می*گذارند. اغلب تعداد شمع*ها با تعداد فرزندان خانواده ارتباط دارد و نیز آیینه*ای دیگر در زیر تخم مرغ گذاشته می*شود تا انعكاس وجود آدمی در آیینه دیده شود و نیز آیینه زیر تخم مرغ هم نمایانگر تحویل سال است. وقتی كه گاو آسمانی، كره زمین را از شاخی به شاخ دیگر می*افكند در آن زمان تخم مرغ بر روی آیینه خواهد جنبید، در جلوی آیینه هم مشتی گندم به نشانه روزی فراخ می*پاشند.

سمنو
سمنو كه از جوانه*های تازه رسیده گندم تهیه می*شود، نماد فراوانی خوراك و غذاهای خوب و پر نیرو است و نیز نمادی برای زایش گیاهی و بارور شدن گیاهان توسط فرورهاست.

سنجد
سنجد كه عطر برگ و شكوفه*های آن محرك عشق و مهر است و از مقدمات اصلی زایندگی به شمار می*آید، باید بر سر خوان نوروزی نمایان باشد. وجود سنجد در سفره نوروزی انگیزه زایش كیهانی است گاه زرتشتیان دانه*های سنجد را با آویشن در هم می*آمیزند و همراه با نقل و سكه بر سر سفره نوروزی می*گذارند.

سیر
نماد میكروب زدایی و پاكیزگی محیط زیست و سلامت بدن و نیز زدودن چشم زخم است كه باید حتما بر سر سفره نهاده شود. به اعتقاد زرتشتیان بوی سیر دیوان را می*گریزاند. زرتشتیان سیر را با تكه*های نان كه در آن ترید كرده*اند، در مراسم پرسه با سداب به كار می*برند و بر سر سفره نیایش می*گذارند. پوست سیر را هرگز در جایی نمی*گذارند زیرا معتقدند از سحر هم بدتر است، به همین جهت برای كندن پوست آن ابتدا سیر را در آب می*خیسانند و بعد پوستش را می*كنند، همچنین معتقدند اگر پوست سیر را با پیاز گلپر و اسفند در خانه بسوزانند، به خصوص در صبح روز پنجشنبه، بویش، خانه را پاك می*كند.

سركه
همانند سیر نمایانگر پاكی محیط، زدودن آلودگی و باطل كردن سحر و جادو است.

سماق
سماق نماد عشق مهر و پیوند دلها است كه بر سر سفره هفت سین نهاده می*شود.

سپند (اسفند)
اسفند نیز نشانه*ای است از دفع چشم زخم كه در زمان*های كهن مقدس بوده، است و در مراسم نیایشی به كار می رفته است. امروزه نیز ار آن برای دفع چشم زخم و به نیت درود فرستادن برای عزیزان از دست رفته و همچنین ضد عفونی كردن محیط استفاده می*شود. زرتشتیان اسفند را در خوانچه مخصوصی می*نهند چراكه نشانه همه امشاسپندان و مقدسان است. اسفند همراه با كندر و دیگر خوشبوهای مخصوص آتش همیشه در خانه زرتشتیان وجود دارد و روزی 2 تا 3 بار آن*ها را برآتش می ریزند به خصوص در مراسم سوگواری و شادی اسفند دود كردن امری رایج است.

سكه
پول زرد و سفید در خوان نوروزی نمادی است از شهریور امشاسپند كه موكل است بر فلزات و بودن آن بر سر خوان كه موجب بركت و سرشاری كیسه است. بر سر خوان نوروزی زرتشتیان و گاه غیر زرتشتیان چیدنی*های دیگر هم نهاده می*شود؛ شیرینی و نقل كه نماد شیرین كامی است؛* گلابدان پر از گلاب و همچنین سبزی خوردن، *پنیر و كاهو كه طراوت و نیز زیبایی سفره را دو چندان می*كند.در برخی از سفره*ها آرد هم وجود دارد كه آن هم نمادی است از بركت نوروزی اما دو چیز مهم دیگر بر سر سفره هفت سین نمادین است، یكی انار و دیگری تنگ ماهی.

انار
انار از مقدس ترین درختان است كه تقدسش را همچنان تا به امروز حفظ كرده است. درخت انار به سبب رنگ سبز تند برگ*هایش و نیز به جهت رنگ و شكل غنچه و گل مانندش، همانند آتشدان است و همیشه مقدس بوده است. پردانگی انار نماینده بركت و باروری و رزق فراوان است و نمادی است از باروری ناهید. زرتشتیان معمولا در تاس مس پر از آب یك عدد انار هم می*گذارند با این باور كه این میوه پردانه در سال جدید بركت و رزق فراوان برای خانواده به همراه داشته باشد، به ویژه انارهای خوش آب و رنگ و آبدار شهر كویری یزد كه اكثرا برای استفاده در سفره*های هفت سین در پوششی از كاه در گودال*های زمینی نگه داری می شود تا در سال نو به زیبایی سفره هفت سین بیفزاید.

ماهی
یكی دیگر از زینت دهندگان سفره هفت سین، ماهی است، اسفند ماه در برج حوت است و حوت یعنی ماهی. در هنگام نوروز برج حوت به برج حمل تحویل می*گردد و از این رو نمادی از آخرین ماه سال در خوان نوروزی گذاشته می*شود. علاوه بر آن ماهی یكی از نمادهای آناهیتا فرشته آب و باروری است كه وظیفه اصلی نوروز را كه باروری است بر عهده دارد. خوردن سبزی پلو با ماهی نیز در شب عید از این روست و ظرف پر از آب با چند ماهی قرمز نمادیست از روزی حلال.

گل بیدمشك
گل بیدمشك نمادی است از اسپندارمذامشاسپند و گل نیز ویژه اسفند ماه است به خصوص گل بید*مشك كه از عطر خاصی نیز برخوردار است و در معطر ساختن فضای خانه نقش بسزایی دارد.

نارنج
نمادی است از گوی زمین و هنگامیكه در ظرف آبی نهاده شده باشد، نمادی است از گوی زمین در كیهان و گردش آن بر روی آب نمودار گذاشتن برج*های دوازده گانه و تحویل سال است. علاوه بر این*ها بر سر سفره زرتشتیان كاسه*ای پر از پالوده خانگی و نیز كاسه*ای از خشكبار ترش مزه مانند برگه شفتالو، *برگه زردآلو، *آلبالو و آلوچه را كه قبلا در آب خیسانده*اند، نیز می*گذارند و نیز مقداری پسته، *فندق، بادام زمینی و تخمه را كه قبلا خندان كرده و بو داده*اند، داخل كیسه*ای به نام دولك می*ریزند و به عنوان آجیل نوروزی بر سر سفره می*نهند.

http://t2.pixhost.org/thumbs/3531/11706378_001.jpg (http://www.pixhost.org/show/3531/11706378_001.jpg)

علاوه بر آن بر سر سفره هفت سین گلهای زیبا و خوشبویی چون گل نرگس،* گل سنبل و گل شب بو كه نوید بخش بهار هستند، دیده می*شود. زمانیكه سفره چیده شد همه اهل خانه حمام رفته و لباس نو پوشیده، گرد سفره هفت سین می*نشینند و چند دقیقه مانده به تحویل سال همگی با هم خواندن سرودهایی، خداوند را سپاس و نیایش می*كنند.

سال كه تحویل شد جملگی با شادی وصف ناپذیری سال جدید را تبریك گفته، روبوسی می*كنند؛ بانوی خانه آینه و گلاب پاش را از سر سفره برداشته و گلاب را در دست هر كدام می ریزد و همزمان آیینه را رو به روی چهره آنها می*گیرد تا روی خود را ببیند. این كار از سالخورده ترین فرد خانواده شروع می شود. آنگاه همگی به وسیله نقل خوشمزه یزدی(معمولا نقل بیدمشكی،* نقل بادام و یا نقل پسته) كه در قنادی*های یزد تهیه می*شود و نیز سایر شیرینی*ها پذیرایی شده، دهانشان را شیرین می كنند. سپس پدر خانواده به همه اعضای خانواده عیدی می*دهد و بعد از آن مقداری از غذاهای درون سفره با شادی صرف می*شود.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:36
سيزده*بدر يكي از بهترين روزهاي نوروز مي*باشد. مردم پس از انجام 12*روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت مي*گذرانند.
در اين روز كه* پايان* دوره* نوروزي* تلقي* مي* شود، مردم* در دشت* و بيابان* و در فضاي* سبز بهاري* گرد مي* آيند و به* شادي* مي *پردازند. در اين* روز پاياني* نيز چون* روزهاي* ديگر عيد، خوراكي* ويژه* همچون* آش* رشته* و ديگر خوراك هاي* سبزي* دار مي *پزند. گندم هايي* را كه* براي* سفره* هفت* سين* رويانيده*اند با خود به* صحرا مي* برند و با انداختن* آن* در جوي* و رود و بيرون* از خانه* نحسي* سيزده* را كه* يا به* آن* معتقدند و يا بنا به* رسم* كهن، آن* را خوش *يمن* تلقي* نمي* كنند از خود و خانواده* دور مي* سازند.

رسوم جشن سيزده بدر
بسياري* از مردم* به* نحسي* عدد سيزده* نه *تنها اعتقادي* ندارند بلكه* در اساس تأثير عددي* خاص* را در سرنوشت* خود مؤثر نمي*دانند اما اين* باور كه* در قديم* عدد سيزده* را خوش *يمن* تلقي* نمي *كرده*اند شايد به* اين* دليل* باشد كه* در طالع *نماي* نجومي، قدما معتقد بودند كه* آسمان* دوازده* برج* دارد و هر تولدي* كه* صورت* مي *گيرد داراي* ستاره*اي* در يكي* از دوازده* برج* است* و بنا براين اينكه كدام* ستاره* در كدام* برج* قرار گرفته، طالع* و خوي* فرد متولد شده* شكل* مي *گيرد و خارج* از دوازده* برج* كه* عدد سيزده* است ،نابجا و نحس* به* شمار مي *آمده* است. در هر حال* اكنون* ديگر نحسي* عدد سيزده* مورد پذيرش* همگان* قرار ندارد و بيشتر جنبه* خرافي* دارد.
گروهي از مردم معتقدند كه براي دور*كردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزه*ها سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان مي*سپارند. خوراكي هاي باقيمانده نوروز، به مصرف مي*رسد، بساط بازيهاي دسته*جمعي پهن است.
روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل مي*ماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پر*رفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانواده*ها با صفا و صميميت در كنار هم مي*نشينند و گل مي*گويند و گل مي*شنوند. مردمي كه در طول سال در هياهوي شهر پي نام و نان هستند و با هم روابطي سرد و خشك دارند در اين روز تغييري در رفتارشان روي مي**دهد همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هر*چند گروهي آن را نحس مي*شمارند اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد.


سيزده*بدر نحس است يا مبارك؟
گروهي چنين بيان مي*دارند كه روز سيزده هر*ماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسhttp://www.looti.net/img/smilies/up2.gifيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است.
مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا مي*كرد و بار عام مي*داد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تحليلي ديگر اين*طور بيان مي*گردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشن*گرفتن و شادي*كردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا مي*رفتند و شادي مي*كردند و در حقيقت بدين ترتيب رسمي*بودن دوره نوروز را به پايان مي*رسانيدند.
در تحليل ديگري چنين بيان مي*گردد كه اعتقاد به عمر 12*هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بين*النهرين است كه معتقد بودند هر*يك از دوازده اختر كه خود به يكي از برج هاي دوازده*گانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد.
بنا براين اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز مي*گردد پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش مي*آمد، سرنوشت سال خود مي*انگاشت. از پيش از نوروز انواع دانه*ها را مي*كاشتند و هر دانه* اي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد مي*كرد آن دانه را براي كاشت آن سال به*كار مي*بردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
درادامه آمده است: 12*روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12*هزار سال عمر ، آشفتگي نخستين باري ديگر باز مي*گشت پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت.


علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزده*بدر، علف گره*زدن است.در*مورد سابقه اين رسم مي*گويند كه مربوط به فرزندان كيومرث يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه)است. زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:37
کیوان شاهبداغی

خدایا باور افسردگان را , چون بهاران , زندگانی ده

و روح خستگان را هم , خروشی جاودانی ده

کویر قلب تنهایان , به مهری آبیاری کن

به کوی بی کسان, یک مهربانی , آشنایی را , تو راهی کن

هر آن کس را که با هجر عزیزی امتحان کردی

به یاد خاطراتش , عاشقانه زندگی کردن , تلافی کن

بکوبان با سر انگشتان مهری , کوبه ی در های غربت را

بسوزان ریشه های سرد نفرت را

حبیبا , سال نو را , سال نور و عاشقی فرما

بزرگا , زندگی کردن , نشانم ده

و راه و رسم دل دادن , ستاندن , پیش پایم نه

به کامم لذت با هم نشستن , مهر ورزیدن عنایت کن

فهیم ارزش هر لحظه ام گردان

بدانم خنده در آیینه , بس زیباست

بفهمم بغض در آدینه , دست ماست

بخوانم با قناری ها , خدا اینجاست

بجویم من خدایم , چون که حق زیباست

عزیزا هفت سین عیدمان را

سایه سار سبز سیمای سحرخیزان سرو اندیش ساعی , مرحمت فرما

خدایا باور تغییر را

این کیمیا درس بهاران راه

در اعماق قلوبت یخ زده ؛ گرم و شکوفا کن

تو خار هر کدورت را

به گلبرگ گذشتی , بی اثر گردان

چکاوک را تو یاری کن

به آوازی , دل همسایه مان را , شاد گرداند

شقایق را

که دشت لخت و عریان , شعله پوشاند

به خوشبختی , نشان کوچه ی بن بست ما را ده

نشان مردم این شهر را , یاد بهار آور

خدایا , در طلوع سال نو

آغاز راه سبز فردا ها

تو قلب هر مسافر را , به نور معرفت

آگه به رمز و راز زیبای سفر فرما

بفهمان زندگی بی عشق , نا زیباست

که قدر لحظه ها

در لحظه , نا پیداست

Mr.Sohrab
2012/08/22, 01:38
مقاله درباره سيزده بدر

در کتابهاي تاريخي و ادبي سده هاي گذشته، که رسم ها، آيين جشن هاي نوروزي کهن را ياد و يادداشت کرده اند، چون تجارب الامم، آثار الباقيه، التفهيم، تاريخ بيهقي، مروج الذهب، زين الاخبار و نيز در شعر شاعران به ويژه شاعران دورهً غزنوي که بيشترين توصيف جشن ها را در بر دارد اشاره اي به " سيزده بدر " نمي يابيم. پرسش اينجاست که اگر در کتاب هاي تاريخي و ادبي گذ شته اشاره اي به سيزده بدر و هفت سين نمي يابيم آيا اين رسم ها را بايد پديده اي جديد دانست و يا اين که، رسمي کهن است، و به علت عام و عاميانه بودن در خور توجه نبوده و با معيارهاي مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟ نگارنده حالت دوم را باور دارد. زيرا رسم و آييني که بدين گونه در همه شهرها و روستاهاي ايران همگاني است و در بين همهً قشرهاي اجتماعي عموميت دارد، نمي تواند عمري در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. ديگر اين که مي دانيم کتابهاي تاريخي و شعرهاي شاعران، رويدادها و جشن هاي رسمي را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتي بود، بيان و توصيف مي کرد. ولي سيزده بدر، رسمي خانوادگي و عام و به بياني ديگر پيش پا افتاده و همه پسند ( و نه شاه پسند ) بود. از طرف ديگر، نوشتن رويدادهاي روزي که رفتارها و گفتارهاي خنده دار و غير جدي، براي خود جايي باز کرده، تا " نحسي سيزده " آسانتر " در " برود، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمي کرد. و شايد " نحس " بودن هم عاملي براي بيان نکردن بود. نحس و ناخوشايند بودن عدد 13 و دوري جستن از آن، در بسياري از کشورها و نزد بسياري از ملت ها، باوري کهن است. مسيحيان هيچ گاه سيزده نفر بر سر يک سفره غذا نمي خورند. در باور تازيان سيزدهمين روز هر ماه ناخوشايند است. ابوريحان بيروني در جدول " روزهاي مختار و مسعود و مکروه " در ايران کهن، روز سيزدهم ماه تير را که ( تير نام دارد ) منحوس ذکر کرده است. سالهاي زيادي فروردين ماه اول تابستان بود. يکي از نويسندگان در خاطره هاي هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود، قزوين، دربارهً سيزده بدر مي نويسد : روز سيزده بدر جايز نبود براي ديد و بازديد، به يک خانه رفت، هم صاحب خانه به فال بد ميگرفت و مي گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده، نمي خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آنچه بلا در اين سال بيايد، امروز مقدر و تقسيم مي شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشيم، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيفتيم. شباهتي که بين سيزده بدر و برخي از رسم هاي کاتارها( بازماندگاه مانويان در اروپا، که ترکيبي از انديشه هاي زردشتي، فلسفهً باستان و مسيحيت دارند ) اين پرسش را به ذهن مي رساند که آيا هر دو ريشهً مشترک باستاني ندارند؟ کاتارها در روز عيد " پاک " ( که برخي از سال ها به روز سيزده فروردين نزديک است ) از خانه بيرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار مي گذرانند، و براي ناهار با خود تخم مرغ ميبرند. در اين روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پيدا کردن آنها سرگرمي کودکان است. سه شباهت ، يا سه ويژگي مشترک اين دو عبارتند از :

1- آغاز محاسبهً هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربيعي است.

2- در روز سيزده و عيد پاک کاتارها به صحرا و دامان طبيعت مي روند.

3- بازي و سرگرمي کودکان با تخم مرغ فقط در روزهاي عيد بهاري رسم است، نه فصلهاي ديگر سال.

شباهت ديگر دروغ هاي روز اول آوريل، با شوخي هاي سيزده بدر است. روز اول آوريل، هر چهار سال يکبار مصادف با روز سيزده فروردين است ( و سه سال با 12 فروردين ). پيشينه و انگيزهً برگزاري سيزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشيره هاي ايران، سيزدهمين روز فروردين، رسمي است که بايد از خانه بيرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسي روز سيزده را بدر کرد. خانواده ها در اين روز به صورت گروهي و گاه چند خانواده با هم غذاي ظهر را آماده کرده و نيز آجيل ها و خوردني هاي سفرهً هفت سين را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبيعت مي روند و سبزهً هفت سين را با خود برده و به آب روان مي اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخي و بازي کردن، دويدن، تاب خوردن و در هر حال جدي نبودن، از سرگرمي ها و ويژگي هاي روز سيزده است. گره زدن سبزه، به نيت باز شدن گره دشواري ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بيرون کردن نحسي است. اين باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگوني براي ازدواج و همسر يابي، مي باشد. در فرهنگ اساطير براي رسم هاي سيزده بدر، معني هاي تمثيلي آورده : شادي و خنده در اين روز به معني فروريختن انديشه هاي تيره و پليدي، روبوسي نماد آشتي و به منزله تزکيه، خوردن غذا در دشت نشانهً فديه گوسفند بريان، به آب افکندن سبزه هاي تازه رسته - نشانه دادن هديه به ايزد آب يا " ناهيد " و گره زدن سبزه براي باز شدن بخت و تمثيلي براي پيوند زن و مرد براي تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ويژه اسب دواني - يادآور کشمکش ايزد باران و ديو خشکسالي است.

اين باور همگاني چنان است که اگر خانواده اي نتواند به علتي تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ويژه با دگرگوني هاي جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، " براي گره زدن سبزه و بيرون کردن نحسي سيزده " به باغ يا گردشگاه عمومي مي رود. با دگرگوني هاي صنعتي، شغلي، بزرگ شدن شهرها، فراواني وسيله هاي آمد و رفت سريع السير، وسيله هاي ارتباط جمعي و ... به ناگزير شهرداري هاي شهرهاي بزرگ، دشواريهاي آمد و رفت را پيش بيني مي کنند. فراواني اتومبيل و ديگر وسيله هاي آمد و رفت موتوري و نيز وسعت خانه سازي ها و شهرسازي ها، باعث شده که خانواده ها، سال به سال راه دورتري را براي " سيزده بدر " پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاري بيابند