PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانه های قهوه



Paneer
2013/10/10, 13:14
زن جوانی پیش مادر خود می*رود و از مشکلات زندگی خود برای او می*گوید و اینکه او از تلاش و جنگ مداوم برای حل مشکلاتش خسته شده است.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد. سپس توی اولی هویج ریخت در دومی تخم مرغ و در سومی دانه های قهوه. بعد از بیست دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد و اول هویج را در ظرفی گذاشت، سپس تخم مرغ*ها را هم در ظرفی گذاشت و قهوه را هم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت. سپس از دخترش پرسید که چه می*بینی؟

او پاسخ داد : هویج، تخم مرغ، قهوه. مادر از او خواست که هویج*ها را لمس کند و بگوید که چگونه*اند؟ او این کار را کرد و گفت نرمند. بعد از او خواست تخم مرغ*ها را بشکند، بعد از این که پوسته آن را جدا کرد، تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد.

دختر از مادرش پرسید مفهوم این*ها چیست؟

مادر به او پاسخ داد: هر سه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده*اند، آب جوشان، اما هرکدام عکس*العمل متفاوتی نشان داده*اند. هویج در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر می*آمد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت می*کرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایه درونی آن سفت و محکم شد. دانه های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.

مادر از دخترش پرسید: تو کدامیک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد و سختی پیش می*آید تو چگونه عمل می*کنی؟ تو هویج، تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟

به این فکر کن که من چه هستم؟ آیا من هویج هستم که به نظر محکم می*آیم، اما در سختی*ها خم می*شوم و مقاومت خود را از دست می*دهم؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع می*کند اما با حرارت محکم می*شود؟

یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش و طعم دل پذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هر چه شرایط بدتر می*شود تو بهتر می*شوی و شرایط را به نفع خودت تغییر می*دهی.

آنچه مرا نکشد، مرا قوی تر خواهد ساخت و من شرایط سخت را به نفع خود تغییر می دهم.