PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گوژپشت نتردام



edenson
2013/09/29, 12:27
به نام خدا

10882


عنوان: گوژپشت نتردام

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/previewi.jpg نویسنده: ویکتور هوگو

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/glyphlab_previewo.jpg مترجم: ا.کاویان

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/Pages.gif تعداد صفحات: 310

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/note.jpg زبان: فارسی

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/Publisher.gif نوع فایل: PDF

http://www.306.ir/ReadBook.ir/tools/Pictures/FileType.gif حجم: 3.66 مگابایت








هوگو در مقدمه کتاب مینویسد: چند سال پیش نویسنده این کتاب به هنگام تماشا یابهتر بگوییم ضمن کاوش در کلیسای نتردام در یکی از زوایای تاریک برجهای آن کلمه ANATKH را که دستی عمیقاً بر یکی از دیوارها کنده بود مشاهده کرد... کسی که این کلمه را بر دیوار برج کلیسای نتردام نقش زده بود چندین قرن پیش از جهان رخت بربسته و نوشته او هم بدنبال وی ناپدید گردیده، پایان عمر کلیسا نیز بسیار نزدیک است.کتاب حاضر درباره سنگ نوشته مزبور به رشته تحریر در آمده*است.
گوژ پشت نوتردام [Noter-Dame de Paris] رمانی به قلم ویکتور ماری هوگو (1802-1885)، نویسنده فرانسوی، که در 1831 انتشار یافت. این اثر به منتهی درجه معرف رمانتیسم است.

اسمرالدا ، دختر کولی گرانسر وخاموش و در نهان بسیار حساس است که برای آنکه نانی دربیاورد، به اتفاق بزغاله وفاداری به اسم جالی ، می*رقصد و طالع می*بیند. این دختر کولی که پیش از دوره رشد کامل، زنی شهر آشوب شده است در دل همه و به ویژه در دل کلود فرولو، رئیس شماسهای نوتردام و مفتشی که نفْس شکنجه*اش می*دهد، و نیز در دل کازیمودو مدهش، ناقوس*زن کلیسا، گوژپشت فقیری نیرومند مثل هرکول، عشق برمی*انگیزد. و فرولو که از راه ترحم کازیمودو را بزرگ کرده است، مأمورش می*کند که دخترک را برباید. نوتردام دو پاری، از این گذشته عرصه جماعت پرجنب وجوش محله گدایان و دزدان نیز هست؛ همان محله ممنوعه نزدیک میدان گرو که گدایان قلابی و معلولهای قلابی و همه توده گستاخ و وحشت*بار ولگردها و گداهای حرفه*ای در آن گردهم می*آیند؛ اجتماعی که سلسله مراتب بسیار نیرومندی دارد و اسمرالدا، که همه دوستش می*دارند و با حسد و غیرت جانب احترامش را نگه می*دارند در آن زندگی می*کند.طرح داستان آمیخته به مبالغه و بسیار ثقیل است و ارزش رمان، بیش از هرچیز، مولود تجسم قوی و معجزه*آسا و سرشار از قدرت و تغزل پاریس در قرون وسطاست؛ با آن کوچه*های رازآمیزش که همه*شان انباشته از قیل و قال و هیاهوی توده مردم*اند. قهرمانها، پیش از هرچیز عناصر مجموعه سترگی هستند که اندیشه انسجام و روان*شناسی فرد را کنار می*گذارد. شخصیتها ابتدایی و سطحی و بی*تنوع*اند و بیشتر از آنکه موجوداتی زنده و واقعی باشند غیر واقعی و خیالی به نظر میرسند. رئیس شماسها خائن این ملودرام است و کازیمودو، که جسم دهشت*بار و روح بسیار گرانمایه*ای دارد، مثل تریبوله ی شاه تفریح می*کند، دلقک آن است. و اما فرمانده فبوس همان �جوان اول� ماجراست؛ پسری خوشگل و سبکسر و بی*وفا. سیمای اسمرالدا، که ذره*ای کمتر از قهرمانهای دیگر جنبه قراردادی دارد، با این حال از لطف و ملاحت گیرایی برخوردار است که بسیار زود او را به شخصیتی مردم*پسند تبدیل کرد.

اما قهرمان حقیقی این رمان کلیسای نوتردام پاریس است، با دیوها و غولهایش و پنجره*های آراسته به شیشه*های رنگینش و توده*های تاریکی*اش در میان ستونهایی که درهم پیچیده*اند. ویکتورهوگو در این کتاب که منشأ و منبعش تماشای این بنای گوتیک است به انتقال دقیق شکوه و جلال و عظمت معماری در عرصه ادب توفیق مضاعفی یافته است. وانگهی، رمان او در تکوین جریان التهاب و تحسینی در پیرامون این کلیسای بزرگ پرشکوه و جلال سهم داشت که چندی بعد به صورت اقدام بسیار ناگوار ویوله لودوک ، برای بازسازی کلیسای نوتردام، به آنگونه*ای که در قرون وسطا بود، نمایان شد. با این همه قرون وسطایی که ویکتورهوگو به توصیف و تجسم آن پرداخته است چندان رابطه*ای با واقعیت تاریخی ندارد. نوتردام دوپاری، که به محض انتشار سخت*پسند افتاد و از التفات بسیار مردم برخوردار شد بر این نگرش قیاسی که حتی در آثار مورخان بزرگ فرانسه در عصر ویکتور هوگو هم دیده می*شود، دامن زد، و سهمی که در این نگرش داشت کم نبود. تأثیر آن بیشتر از هرچیز دیگر، از این لحاظ شافی بود که صبغه و برجستگی توصیفها و قدرت حس و شعوری که ویکتور هوگو همیشه درباره توده*های مردم و جنب وجوش زندگی شهری داشت، این بازآفرینی دنیای به سرآمده را چیزی بالاتر از مقبول، چیزی گیرا و دلفریب می*ساخت.

هوگو در نوتردام دوپاری و به همین گونه هم چندی بعد در بینوایان توفیق می*یابد که به رویاهای سترگ و شگرف ذهن خود روح و جسم بدهد و به نمادها حیات ارزانی بدارد و شخصی*ترین و اغلب قابل اعتراض*ترین نظرهای خودش را مثل واقعیتی تاریخی تحمیل کند. همین الهام و قدرت خلاقه است که به توصیفهای شایان تحسینی که هوگو از تالار بزرگ کاخ دادگستری و میدان گرو رقم زده است، روح می*دهدو همه رنگ و بوی حقیقت را به دنیای ولگردها و گداها ارزانی می*دارد که به وجهی غریب جامعه*شناس آن شد؛ در صورتی که این دنیا را تا اندازه*ای خودش آفریده بود. هوگو که از حس دراماتیک مسلمی برخوردار است و رئالیسمی حیرت*انگیز به این حس نیرو می*دهد در این رمان پاره*ای از گیراترین و حیرت*بارترین صفحه*هایی را که در عمر خود نگاشته، به ارمغان آورده است. برای آنکه به این نکته اعتقاد پیدا کنیم، باید یک بار دیگر شرح سقوط کلود فرولو را از برجهای نوتردام بخوانیم و به همه این دلایل است که این اثر همواره مایه هیجان و شیفتگی خوانندگان بسیاری بوده است.

این رمان معروف مایه الهام چند منظومه برای اپرا شده است. شخص ویکتور هوگو منظومه*ای به نام اسمرالدا از نوتردام دوپاری فراهم آورد که منظومه*ای در چهار پرده بود و این اپرا، که لوئیز برتن موسیقی متوسطی برای آن نوشته است در 1836 بر صحنه �اپرای پاریس� به اجرا درآمد. در میان اسمرالداهای دیگر می*توان از اسمرالدای آلکساندر دارگامیشکی (1813-1869) آهنگساز روس، که نخستین اثر او بود و در 1847 در مسکو به صحنه آورده شد، اسمرالدای فایبو کامپانا (1819-1882) که در 1862 با توفیقی عظیم در لندن نمایش داده شد و از اسمرالداهای گورینک توماس ، پونیاتوفسکی ، فرای و مانوئل خیرو یاد کنیم. با این همه هیچ*یک از این آثار از حیث اصالت و بداعت یا از حیث سبک، چندان نشانه*ای در تاریخ موسیقی به جای نگذاشته است.




http://www.pioneer-life.ir/library/download/14-%D9%83%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%83-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C/864-%DA%AF%D9%88%DA%98%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%86%D8%AA%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%85