PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اتفاقاتی که اول مهر برای شما افتاد



Warrior
2013/09/22, 17:12
خوب فردا هر اتفاقی براتون افتاد بیاین بگین با هم به هم بخندیم((102))که تو روز اول چند تا معلم رو از خودتون متنفر کردین یا شدین و یا چه خرابی هایی به بار اوردیین یا هر اتفاق دیگه ای.توی این تایپیک می تونید خاطرات سال های قبل اول مهر هم بزارید((113))ولی خاطرات فردا مهم تر((46))((225))((102))((78))((113))((9))

smhmma
2013/09/22, 17:27
من سال پیش که کلاً هفته ی اول نبودم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

Warrior
2013/09/22, 18:13
من سال پیش که کلاً هفته ی اول نبودم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

خوب بعد از یک هفته چی شد،چه کردی((227))((54))

Paneer
2013/09/22, 18:19
من از همین امروز صبح مدرسه بودم((227))

نمی دونم چرا من هرکاری که می کنم می رم جزء بچه های مورد علاقه ی معلم ها((74))

smhmma
2013/09/22, 18:29
کار خاصی نکردم بعد یه هفته رفتم سر کلاس
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ خخ

majidking
2013/09/22, 18:34
که تو روز اول چند تا معلم رو از خودتون متنفر کردین یا شدیم

من کلاس تابستونی تو مدرسه داشتمو همه معلم هارو زیارت کردم
معلم ریاضی آدمی عقده ای. معلم فیزیک باحال. عربی تعادل روانی نداره یه دقیقه اخمو یه دقیقه خوشحال درگیر با خودش. پژوهش آدم عوضی. شیمی هم بچه ای دماغو خخخ(20 سالشه) زبان قیافش شبیه انگلیسی هاس.
اتفاقای خوبی هم افتاد تو تابستون. دویست بار انداختنم بیرون((228))((228))((228))

Paneer
2013/09/22, 18:39
اتفاقای خوبی هم افتاد تو تابستون. دویست بار انداختنم بیرون((228))((228))((228))

عجب سعادتی نسیبت شد((227)) خوش به حالت((77))

majidking
2013/09/22, 18:43
عجب سعادتی نسیبت شد((227)) خوش به حالت((77))

انقدر خوش بحالم شد ((228))((228))((228))((228))((228))

Alaveh
2013/09/22, 21:11
مدرسه ی شما هم اینجوریه؟
درود

معلمای ما که ماشاا...

یکی از دبیرامون که هر وقت کم میاره گچ پرت می کنه...

خطا هم نمیرفت...

دبیر ریاضی مون (آقای هخامنشیان)از فامیلیش معلومه چه آدمیه.. در طول سال هیچ امتحانی نمی گرفت

ناظممون از هر کس نفری 5 هزارتومن گرفت یک روز کامل آب بازی کردیم...

Nicolas Brown
2013/09/23, 11:16
ساعت 7:30 رسیدم مدرسه صف بود مدیر حرف های تکراری زد و یه ذره هم..............گفت بعدش کلاس بندی شد یه کم گشت زدیم تو حیاط برنامه دادن رفتیم خونه ساعت 9 خونه بودم الانم در خدمت شمام فردا هم دبیرا میان یه ذره می شینن میرن دیگه میریم خونه

parsaj
2013/09/23, 14:35
زنگ ادبیات از بس کلمه کوبیدم به نیمکت که کم مونده بود نیمکت بشکنه((84))
عربیم که کم مونده بود معلمو خفه کنم((89))((106))((104))
ریاضیه به طور شگفت انگیزی جالب بود((220))
برای اول سال بد نیست حداقل یه معلم خوب دلریم((2))

argotlam
2013/09/23, 15:55
معلم های ما که هنوز خودشونو معرفی نکرده شروع کردن به درس دادن و کلی کار ریختن رو سرمون((9))
حالا معلم هارو می شه یک جوری تحمل کرد ولی بچه هامون همشون خودشیرین و خرخوننو توشون یک بچه ی باحال پیدا نمی شه وقتی فکر می کنم من باید چهار سال با همچین بچه هایی درس بخونم دوست دارم سرم رو بکوبم به دیوار((104))

ThundeR
2013/09/23, 16:51
عزیزم من تازه وارد دانشگاه شدم((200))،فضایی داره که بیاو ببین((207))؛ایشالله شما هم سر به راه بشید.((3))

AVENJER
2013/09/23, 21:03
روز اول مهر رفتم مدرسه میبینم به به کلا بچه های مدرسه ما با هر ریخت و قیافه ای که فکر کنید اومده بودن همه هم بچه خوش تیپ یه ساعت زیر افتاب اهواز نگرمون داشته بودن فک میزدن بعدشم دو زنگ ریاضی و دین و زندگی یکی در میون داشتیم ه هرکدومشون بخاطر هفته اول نیمساعت(خخخخخخخخخخخخخخخخخ خخخخخخخخخخخ)بود معلم دین و زندگی هم میومد یه حرفایی میزد که کفمان بسی برید((105))((200))((105)) معلم ریاضی عقده ای هم شروع کرد درس داد و اعلام فرمانروایی کرد((218))((51))((104))


دبیرستان امام حسین اهواز

Warrior
2013/09/23, 21:15
امروز ظهر برای رفتن به جنگ(مدرسه)اماده شدم((200))همون اول کار لباسی که می خواستم بپوشم برم گشاد از اب در امد و لعنتی به خود فرستادم که چرا موقع خرید دقت بیشتری نکردم((230))با هزار جور سمبل و جمع جور کاری راهی مدرسه شدیم و خوب تاساعت یک و ربع در زیر شعله های افتاب با کت شلواریی به کلفتی یک متر پختیم و سوختسم((220))((105))((105))
بعد از کلی سخن پند اموز از بزرگان دانش در سر صف به سمت کلاس ها که از شانس من هم توی زیر زمین بر گذار می شد رفتیم.(طبقه ی همکف)((229))
معلم عربی کلی درباره ی ریاضی و فیزیک حرف زد و رفت،معلم ریاضی درباره ی عربی و قران حرف زد و معلم فیزیک هم می کوبید سر صورتش که مدیر اینجوره ناظم اونطوره((89))((200))((3))((207))در این بین ما در این وضعیت به سر می بردیم((230))((220))((105))و بعدش نیز برگشتیبم.عجب اتفاق جالبی شد((230))

Warrior
2013/09/23, 21:16
امروز ظهر برای رفتن به جنگ(مدرسه)اماده شدم((200))همون اول کار لباسی که می خواستم بپوشم برم گشاد از اب در امد و لعنتی به خود فرستادم که چرا موقع خرید دقت بیشتری نکردم((230))با هزار جور سمبل و جمع جور کاری راهی مدرسه شدیم و خوب تاساعت یک و ربع در زیر شعله های افتاب با کت شلواریی به کلفتی یک متر پختیم و سوختسم((220))((105))((105))
بعد از کلی سخن پند اموز از بزرگان دانش در سر صف به سمت کلاس ها که از شانس من هم توی زیر زمین بر گذار می شد رفتیم.(طبقه ی همکف)((229))
معلم عربی کلی درباره ی ریاضی و فیزیک حرف زد و رفت،معلم ریاضی درباره ی عربی و قران حرف زد و معلم فیزیک هم می کوبید سر صورتش که مدیر اینجوره ناظم اونطوره((89))((200))((3))((207))در این بین ما در این وضعیت به سر می بردیم((230))((220))((105))و بعدش نیز برگشتیبم.عجب اتفاق جالبی شد((230))

AVENJER
2013/09/23, 21:27
امروز ظهر برای رفتن به جنگ(مدرسه)اماده شدم((200))همون اول کار لباسی که می خواستم بپوشم برم گشاد از اب در امد و لعنتی به خود فرستادم که چرا موقع خرید دقت بیشتری نکردم((230))با هزار جور سمبل و جمع جور کاری راهی مدرسه شدیم و خوب تاساعت یک و ربع در زیر شعله های افتاب با کت شلواریی به کلفتی یک متر پختیم و سوختسم((220))((105))((105))
بعد از کلی سخن پند اموز از بزرگان دانش در سر صف به سمت کلاس ها که از شانس من هم توی زیر زمین بر گذار می شد رفتیم.(طبقه ی همکف)((229))
معلم عربی کلی درباره ی ریاضی و فیزیک حرف زد و رفت،معلم ریاضی درباره ی عربی و قران حرف زد و معلم فیزیک هم می کوبید سر صورتش که مدیر اینجوره ناظم اونطوره((89))((200))((3))((207))در این بین ما در این وضعیت به سر می بردیم((230))((220))((105))و بعدش نیز برگشتیبم.عجب اتفاق جالبی شد((230))



خدا براتون به خیر بگذرونه

Saeed
2013/09/23, 21:50
((210))((210))((210))((210))((210))((210))((210))( (210))((210))((210))((210))

مارو باش.... روز اول رفتیم مدرسه... زنگ اول معلم راهنمای بلانسبت گلمون اومد این جوری((73))((73))((73))((73))((73))((73))((73)) ((73))((73))((9))((9))((9))((9))((9))((9))((9))((5 4))((54))((54))((54))((69))((69))((69))((69))((69) ) پیش ما یه 2 ساعتی ضر... نه ببخشید حرف زد بعد دفترچه یاداشت دادن((210))((210))((210))((210))((210))((210)) ((210))((210))((210))((210)) آخه مگه دبستانه؟؟؟؟؟ نه شما بگید دبستانه؟؟؟ نه حالا راهنمتایی بود یه چیزی ولی آخه سوم دبیرستان و دفترچه یاداشت؟؟؟؟؟؟؟؟ هر روز هم باید امضای ولی بگیریم واسش!!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه ما چه بدبختی هستیم آخه ؟؟؟؟ تازه باید بزنیم کدوم نمازامونو خوندیم کودومارو نخوندیم((210))((210))((210))((210))((210))( (210))((210))((210))((210)) خدا مرگش بده خودم این جوری برم پیشش ((60))((60))((60))((60))((60))((51))((51))((51))(( 51))((51))((51))((51))((51))((51))((51))((51))((51 ))((51))((51))((17))((17))((17))((17))((17))((17)) ((17))((17)) الهی مثل این وضعیت ((213)) من تو باشم اون بیرون خودشو بکشه...

خب تا ساعت 9 که بدبخت بودیم هیچ از 9 و ربع معلم شیمی اومد!! به ما گفته بودن ادبیات فارسی یا زبان فارسی داریم.... آیییییییییی خدا نظمشون منو کشتهههههههههههههههههههههه ههههه.
حالا یارو کیه؟؟؟؟
اگه گفتی؟؟
.
.
.
.
.
.
.

مالف کتاب شیمی سوم دبیرستان!!!!!!!!!! بعد یه 3 ربعی که درباره ی نظم حرف زد و گفت از مدرسه یاد بگیرید چقدر با نظمه گفت کتابارو بزارید رو میز!!!! ما هم گفتیم چقدر مدرسمون نظم داره اونم خیلییییییییی با افتخار کلاسو ترک کرد....
.
.
.
.
زنگ بعد هم حسابان داشتیم نا قابل تو یه ساعت و ربعی که باهاش کلاس داشتیم و متاسفانه چون تو تابستون هم باهاش کلاس داشتیم و نیاز به آشنایی نبود(یا رو 87-88 سالشه و معلم معلم منه!!!!) یه 10 برگ پشت و رو کلاسور جزوه گفت...
یه پلی کپی این داد واسه فردا و معلم زبانمون هم مرور دروس سال دوم رو چسبوند بهش روز اون این همه مشق خدا به خیر کنه...
.
.
.
.
.
.
.
فقط من یه خواهشی داشتم یکم واس امسال من بدبخت دعا کنید..

Saeed
2013/09/23, 21:53
معلم های ما که هنوز خودشونو معرفی نکرده شروع کردن به درس دادن و کلی کار ریختن رو سرمون((9))
حالا معلم هارو می شه یک جوری تحمل کرد ولی بچه هامون همشون خودشیرین و خرخوننو توشون یک بچه ی باحال پیدا نمی شه وقتی فکر می کنم من باید چهار سال با همچین بچه هایی درس بخونم دوست دارم سرم رو بکوبم به دیوار((104))

انشا ا... سر به راه میشن می فهمن 90% معلما یه مشت آدم مزخرف و ......... هستن درس میشن

احمدرضا01
2013/09/23, 23:12
لعنتی امروز رفتم دیدم ساعت کلاس هارو کردن 120 دقیقه ((84)) سال پیش 3:20 تعطیل می شدیم امسال 4:50 دقیقه ((84))((84))((84)) چند نفر جمع شین بریم دعوا من اینطوری میمیرم((210))((210))((210))

sasan2012
2013/09/23, 23:22
من که سر صبح رفتم حدودا دو ساعت مدریت گرامیمون بر سر انظبات مو حرف میزد و بعد حرفاش تموم شد ما رفتیم سر کلاس حدود یک ساعتی نشستیم و حرفیده ایم که زنگ خورد و رفتیم از قرار معلوم مدرسه امروز هیچی نداشت خوشبختانه طبق برنامه فردا هم تعطیل ایم (عجب صفایی برم من با تعطیلی سه شنبه در طول سال )ولی پدرمون در میاد با چهار شنبه و پنج شنبه اش((89))((89))((89))
یک چیز جالب و باحال تو برنامه مون اینه که چهارشنبه و پنج شنبه زنگ اول کلاش نداریم (در عوض عصر کلاس داریم) و این یعنی یک و نیم ساعت خواب بیشتر و لذتتتتتتتتتتت خیلی بیشتر((200))((200))((200))((200))
چهارشنبه زنگ اول آمار داریم که میگند معلمه ای که راحت میشه تو کلاسش تقلب کرد (ولی امتحان هاش سخته) و راحتم هم بیست میده مثلا شما یک پشه رو تو کلاسش بکشی به شما میده بیست (کاش همه ی معلمه ها اینطوری بودن((200))((200))((200))

azam
2013/09/24, 00:11
خوب امروز بعداز اینکه دوساعت زیر آفتاب نگهمون داشتند و بعداز کباب شدن بالاخره رفتیم سرکلاس و به طور خیلی خوبی کلاسمون به خاطر وضعیت یکی از بچه ها که نمی تونست از پله ها بیاد بالا عوض شد و از کلاس کوچیک و تنگی که پشت نمازخونه درست کرده بودند انتقال پیدا کردیم به یه کلاس بزرگ و درندشت تو طبقه ی اول و بیچاره دوم تجربی ها که سی و دو نفرند رفتند تو اون کلاس فسقلی و ما ریاضیا که هفده نفریم رفتیم تو یه کلاس بزرگ .... این قسمتش خیلی خوب بود

nasi_kh
2013/09/24, 04:32
خب شب که اصلا نخوابیدم صب آماده شدم عکس گرفتم از خودم رفتم مدرسه اینقد استرس داشتم دستام عرق کرده بود چون این مدرسه جدید بود ((220)) خلاصه رفتم مدرسه دیدم به به چقدر افتضاحه اصلا فکرشو نمی کردم همچین مدرسه ای باشه خیلیییی داغونه ها ((200)) خلاصه حسابی نا امید شدم اما معلماش به نظر خوب میان بچه هاشم خیلی عتیقن شک نکنین من سال دیگه اینجا نمی مونم ((200)) خلاصه تا ساعت 12 مدرسه بودم بدشم با سویش اومدم خونه تازه راننده مونم که ماشینش یه پرایده خیلی عتیقس اصلا به درد نمی خوره حالا اگه یه پسره جوونی بود یه چیزی خلاصه گند بود بیخی ((203))