PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سرزمین دیورا



Paneer
2013/09/15, 17:58
سلام دوستان این اولین داستان نوشته ی خودمه. امیدوارم مورد پسند شما دوستان قرار بگیرد در ضمن لطفا انتقادات خودتان رو در مورد داستان بگویید.

فصل اول : خیانت (http://paneer.persiangig.com/document/%D9%81%D8%B5%D9%84%20%D8%A7%D9%88%D9%84.pdf/download)
فصل دوم : حمله یا دفاع (http://paneer.persiangig.com/document/%D9%81%D8%B5%D9%84%20%D8%AF%D9%88%D9%85.pdf/download)

Alaveh
2013/09/15, 20:45
درود
خسته نباشید

Paneer
2013/09/15, 20:48
درود
خسته نباشید

خیلی ممنون

Paneer
2013/09/15, 21:22
دوستا یه شبه فصل دومم نوشتم تقدیم به شما

Warrior
2013/09/16, 09:19
((79))((79))((79))((79))((79))((79))((79))
ببخشید،دو تا پست درست شد،برو پست پایین نظر دادم.
((79))((79))((79))((79))((79))((79))((79))

Warrior
2013/09/16, 09:21
داستان زیبایی بود و در عین حال جذاب((200))
اما چند تا نکته بود که گفتم ذکر کنم بد نیست:


1-سرعت داستانت بالا بود،و از مسائل به سرعت می گذشتی.مثلا همون قضیه ی دفن شدن پدر دل و یا سرعت که پادشاه شدو ...
2-غلط املایی هم کما بیش داشتی اما زیاد توی چشم نبود.
3-یکم درباره ی قصر و جایی که زندگی می کنند و غیره یک توصیفاتی کن ببینیم اصلا این ها کجا چطوری زندگی میکنند اصلا قیافه شون چطوری بود.

خوب فعلا همینا بود من برم فصل دوم رو بخونم و ممنون بابت داستان و امیدوارم وسط کار بیخیال نشی((200))((48))

اینم ادامه نکته های بالا:

4-این پسره جارد،به همین راحتی با حرف یک پیرمرد کنار اومد،الحق ول انصاف هر کسی بود دو ساعت از طرف می پرسید چرا این کار رو باید بکنه،اگرم پیرمرد غیب می شد فرد مرد نظر محال بود بره تا نصف شب تمرین کنه.اگر یکم توصیفات و این چیزا رو بالا می بردی راحت 14 صفحه به بالا صفحاتت بیشتر می شد.

5-مورد بعدی اینه که داستان فوقولاده قابل پیش بینی،البته بازم به ادامه داستان بستگی داره،.

6-یک سوال هم واسم پیش اومد چرا دل باید بعد از یک سال تازه به بیگناهی جارد شک کنه،چرا؟

بازم بهت میگم داستان رو ادامه بده و سعی کن بهترش کنی.بلاخره هر کسی باید از یکجایی شروع کنه،راستی خوشحال میشم که داستان من هم بخونی و نظرت رو راجبع اش برام بگی.و این نظر ضعیف من درباره ی داستانت بود چون خودم هم تازه کارم.


میتونی توی همبن بخش با عنوان قدرت نهان پیداش کنی.

Paneer
2013/09/16, 23:45
اینم ادامه نکته های بالا:

4-این پسره جارد،به همین راحتی با حرف یک پیرمرد کنار اومد،الحق ول انصاف هر کسی بود دو ساعت از طرف می پرسید چرا این کار رو باید بکنه،اگرم پیرمرد غیب می شد فرد مرد نظر محال بود بره تا نصف شب تمرین کنه.اگر یکم توصیفات و این چیزا رو بالا می بردی راحت 14 صفحه به بالا صفحاتت بیشتر می شد.

5-مورد بعدی اینه که داستان فوقولاده قابل پیش بینی،البته بازم به ادامه داستان بستگی داره،.

6-یک سوال هم واسم پیش اومد چرا دل باید بعد از یک سال تازه به بیگناهی جارد شک کنه،چرا؟

بازم بهت میگم داستان رو ادامه بده و سعی کن بهترش کنی.بلاخره هر کسی باید از یکجایی شروع کنه،راستی خوشحال میشم که داستان من هم بخونی و نظرت رو راجبع اش برام بگی.و این نظر ضعیف من درباره ی داستانت بود چون خودم هم تازه کارم.


میتونی توی همبن بخش با عنوان قدرت نهان پیداش کنی.

4: در ادامه ی داستان متوجه می شوید

5: من سعی کردم این مشکل را در ادامه ی داستان حل کن.

6:چون به لئو و پدرش مشکوک شده بود و ..... داخل داستان دلیلش هست

nepton
2013/09/17, 11:47
داستانت رو ا روی سرزمین دلتورا نوشتی هوراس

Paneer
2013/09/17, 11:49
داستانت رو ا روی سرزمین دلتورا نوشتی هوراس

نه((220))
داستان فرق داره
دو یا سه جا بله((200))
اما در کل نه داستان متفاوته ادامه ی داستان متفاوت تره

nepton
2013/09/17, 11:50
نه منظورم شخصیت هاس مثلا طرز رفار شخصیت ها هم با دلورا یکیه یا فقط اسم ها یکی است آیا؟؟؟؟؟؟

Paneer
2013/09/17, 11:51
نه منظورم شخصیت هاس مثلا طرز رفار شخصیت ها هم با دلورا یکیه یا فقط اسم ها یکی است آیا؟؟؟؟؟؟

فقط اسامی یکیه شخصیت ها متفاوته

nepton
2013/09/17, 11:52
Ok امیدوارم موفق باشی

He$tiA
2013/11/09, 19:10
اورین هوروس موفق باشی
داستان خوبی بود.....((72))((72))((72))((72))((72))

Paneer
2013/11/09, 19:24
خیلی ممنونم
((72))