PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بازی اندر



Lady.of.Shades
2013/09/13, 15:07
درود!
این مجموعه خیلی حیفه که اینجوری که هست توی ایران ناشناخته بمونه. من تاپیک دیگه ای پیدا نکردم که مربوط بهش باشه.
قبل از توضیحات بگم که نوامبر امسال، کم تر از دو ماه دیگه، یه اقتباس سینمایی از این کتاب به روی پرده های سینما میاد. اگه میخواید صبر کنید و فیلمو ببینید اصلا این کار رو نکنید. بازی اندر علاوه بر اینکه یه ع.ت فوق العاده ست، احساسات رو به نحوی برای خواننده ملموس می کنه که توی هیچ فیلمی قابل نمایش دادن نیست. اگه می خواید کتاب رو بخونید، واقعا توصیه می کنم این کار رو قبل از ریلیز فیلم انجام بدین.

http://d202m5krfqbpi5.cloudfront.net/books/1364033163l/375802.jpg
بازی اندر، جلد اول مجموعه ی حماسه ی اندر، شاهکار جهانی اورسن اسکات کارد است. داستان در مورد پسر شش ساله ای به نام اندرو - اندر - ویگین است که نبوغ بسیارش او را برای هدایت ارتش گزینه ی مناسبی می کند. کتاب، چالش هایی که پیش روی این قهرمان جوان است را روایت می کند.
این کتاب توسط نشر قطره، و با ترجمه ی پیمان اسماعیلیان چاپ شده است. توضیح پشت جلد:


پس از دو بار حمله ي بيگانگان به كره ي زمين كه نژاد بشر را تا آستانه ي انقراض پيش مي برد، حكومت جهاني براي تضمين پيروزي نوع بشر در جنگ بعدي و حفظ يكپارچگي سياره، دست به گزينش و پرورش نوابغ نظامي مي زند و سپس آن ها را در نبردهايي شبيه سازي شده آموزش مي دهد تا هنر جنگ را در ذهن هاي نوپا و تشنه ي دانايي شان نهادينه كند. پس طبيعي است كه نخستين آموزش*ها جنبه*ي «بازي» داشته باشند ...
اندرو ـ اندر ـ ويگن [Andrew "Ender" Wiggin] حتا در ميان نوابغ دست*چين شده نيز گل سرسبد و برترِ برترين*ها است؛ او برنده*ي همه*ی بازي*ها و برخلاف خواهر عاطفي*اش ولنتاين [Valentine]، و برادر دگرآزارش پيتر [Peter]، داراي تمامي شرايط لازم و كافي براي انجام مأموريت مورد نظر است.

در عين حال او چنان باهوش است كه مي*داند وقت رو به پايان است. ولي آيا به قدر كافي باهوش است كه زمين را نجات دهد؟



این کتاب در سال 1986 برنده ی جایزه ی هوگو و 1986 برنده ی جایزه ی نیبولا برای برترین رمان سال شده است.


به نقل جیره ی کتاب:


وقتي كه خواندن كتاب را شروع مي*كنم فرض*ام اين است كه با كتابي از نوع علمي-تخيلي طرف هستم. از آن نوع داستان*هايي كه پر از سفينه*هاي فضايي و جنگ*هاي بين سياره*اي است و قهرمانان آن سلحشوراني فضانورد هستند كه با ترس بيگانه*اند و كهكشان*ها را براي گسترش عدل و داد و مبارزه با نيروهاي سياه و اهريمني زير پا مي*گذارند. اما همين*طور كه مي*خوانم و داستان جلو مي*رود متوجه مي*شوم كه فرض*هاي اوليه*ام بسيار نادرست بوده!در داستان البته هم سفينه*ي فضايي هست هم جنگ ميان موجودات ناشناخته و آدميزادِ دو پا، اما حالا كه كتاب را تا آخر خوانده*ام اگر از من بپرسيد كه موضوع اصلي "بازي اندر" چيست، مي*گويم: روانشناسي آدمي؟در ساليان اخير، بارها و بارها برايتان گفته*ام كه چقدر علاقمند به خواندن داستان*هاي جنگي هستم. به عنوان كسي كه معاصر با يك جنگ هشت*ساله بوده، همواره مي*خواستم بدانم كه وقتي دو نفر اسلحه به دست چشم در چشم هم مي*شوند، چه ساز و كار ذهني باعث مي*شود كه انگشت را بر روي ماشه فشار دهند و طرف مقابل را به ديار عدم بفرستند. طرف مقابلي كه فرزند كسي است، همسر كس ديگر و شايد پدرِ يكي ديگر. براي پيدا كردن پاسخ اين سوال تقريبا هر كتابي كه دستم برسد مي*خوانم. مي*خواهد "موسي"ي هوارد فاوست باشد كه يكي از خشن*ترين جنگ*هاي باستاني را به تصوير مي*كشد يا "زندگي، جنگ و ديگر هيچ" فالاچي، كه درباره آن برايتان بسيار گفته*ام، يا حكايت "سفر به گراي 270 درجه"ي خودمان كه سال*هاست مي*خواهم درباره آن هم چيزي برايتان بنويسم.خواندن "بازي اندر" اما باعث مي*شود تا اين جستجو شكل ديگري به خود بگيرد. شكلي كه بايد اعتراف كنم تا قبل از خواندن اين كتاب به آن فكر نكرده بودم.تا پيش از اين تلقي*ام از "جنگ" رويارويي آدم*ها بود. برخورد دو "نفر". چشم در مقابل چشم. حالا حتي "مقابل" هم نه (مي*تواني از داخل دوربين تفنگي، كلاه*خودي را از دور ببيني و تصميم بگيري كه ماشه را بكشي يا نكشي) اما به هر حال وضعيتي كه در آن تصميم*ها مرگ و زندگي "افراد"ي را تحت تاثير قرار مي*دهند.اما عجيب است كه تا قبل از "بازي اندر"، هيچوقت به اتاقي فكر نكرده بودم كه فرماندهاني در آن نشسته يا ايستاده*اند و از آنجا نبردي را هدايت مي*كنند. نيروها براي اين فرماندهان در شكل گردان*ها و لشگرها و ديگر تقسيم*بندي*هاي نظامي، با كمك آيكون*ها و شكلك*هايي بر روي نقشه*اي كاغذي (يا در نوع پيشرفته*اش بر روي صفحه نمايشگر) نمايش داده مي*شوند. آنها با جلو و عقب كردن اين شكلك*ها درباره*ي سرنوشت هزاران نفر تصميم مي*گيرند و فرمان حركت هر شكلك، چكاندن ماشه بر روي تعدادي بيشمار است.اينها چطور "تصميم" مي*گيرند؟ چگونه تربيت شده*اند؟ چه درسي خوانده*اند كه اينگونه با اراده شكلك*ها را حركت مي*دهند، "بازي" را پيش مي*برند و دغدغه*ي همسرها و فرزندان و پدر و مادرها را ندارند؟



"بازي اندر" داستان ترس است! و عكس*العمل آدمي در مواجهه با هراس*هاي خود. اندرو ويگين، قهرمان داستان، پسربچه*اي كه وقتي با او آشنا مي*شويم تنها 7 سال دارد، از چيزهاي مشخصي در زندگي*اش به شدت مي*ترسد. عكس*العمل او در مقابل اين ترس آن است كه مستقيم به سمت آن چيزي مي*رود كه او را به وحشت مي*اندازد و سياست*اش اين است كه در اولين مواجهه چنان ضربه*اي به عامل ترس بزند كه ديگر مجبور نشود براي بار دوم با آن (و ترس خود) روبرو شود. همين ويژگي است كه باعث مي*شود مربيان نظامي او بپذيرند كه اندر بزرگترين رهبر نظامي طول تاريخ بشريت است! بنابراين تربيت او را به دست مي*گيرند تا با تكيه بر همين ويژگي*اش (ترس اندر و عكس*العمل او در مقابلِ عامل ترس) بتواند نيروي نظامي لازم براي مقابله با بزرگترين تهديد نوع بشر، "حشرات"، را فرماندهي كند."ترس"، تنها ويژگي اندر نيست. "مردم"، "نوع بشر"، "ملل متحد" و ... همه*ي دنيا بخاطر ترس از حشرات است كه جنگ را برنامه*ريزي مي*كنند و به اميد نابودي كامل اين نوع از موجودات است كه اندر را براي فرماندهي برمي*گزينند. اسكات كارد در پايان داستان، وقتي بالاخره اندر تمدن حشرات را نابود مي*كند، يك نوع از موجودات زنده را كه بسيار پيشرفته*تر از انسان*ها هستند از بين مي*برد و جهان را به شادي اين پيروزي مهمان مي*كند، هوشمندانه او را در مقابل اين سوال*ها قرار مي*دهد كه "آيا مناقشه ميان آدم*ها و حشرات برخواسته از يك سوءتفاهم و عدم درك نبوده؟"، "آيا اندر، و نوع بشر، مجاز بوده*اند كه تنها براي فرونشاندن ترس خود، نوعي از موجودات را نابود كنند؟" و ... به نظر مي*رسد كابوس*هاي اندر هيچگاه تمامي ندارد.



بازی اندر یک کتاب همه جانبه ست. جنبه ی ع.ت، روانشناسی و حتی سیاست های آدمی کاملا و تقریبا بی نقض روایت می شن. اندر داره برای مردم پیروزی بزرگی رو به ارمغان میاره، و برادر و خواهرش که برای این کار پذیرفته نشدن دارن دنیای خودمون رو تغییر می دن. قسمت زیادی از کتاب در مورد بازی های آموزشی اندره، و همون جاست که نبوغ این پسر کوچک آشکار میشه.

مشخصات کتاب چاپ شده:

https://www.naakojaa.com/sites/default/files/bazie-ender.jpg
بازي اندر (Ender's Game (http://en.wikipedia.org/wiki/Ender%27s_Game))
نويسنده: اورسن اسكات كارد (Orson Scott Card (http://en.wikipedia.org/wiki/Orson_Scott_Card))
ترجمه: پيمان اسماعيليان
ناشر: قطره
سال نشر: 1390 (چاپ 1)
قيمت: 11500 تومان
تعداد صفحات: 453 صفحه
شابك: 978-600-119-284-5 (http://www.ketab.ir/bookview.aspx?bookid=1655442)


مشخصات فیلم:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/8/8c/Ender%27s_Game_poster.jpg

کارگردان: گوین هود
بازیگران:
آسا باترفیلد : اندرو - اندر- ویگین ( بازیگر هوگو توی فیلم هوگو )
هریسون فورد : کلنل گراف
بن کینگزلی : مازر رخام
بقیه رو نمی شناسم حوصله هم ندارم فارسی شو بنویسم ((230))
Abigail Breslin as Valentine Wiggin

Hailee Steinfeld as Petra Arkanian

Aramis Knight as Bean

Moises Arias as Bonzo

Jimmy Pinchak as Peter Wiggin

Suraj Parthasarathy as Alai

Conor Carroll as Bernard

Khylin Rhambo as Dink

Brandon Soo Hoo as Fly Molo

Viola Davis as Major Anderson

Caleb J. Thaggard as Stilson.

Stevie Ray Dallimore as John Paul Wiggin

Andrea Powell as Theresa Wiggin

Nonso Anozie as Sergeant Dap

Dee Bradley Baker as TBA (voice)

Orson Scott Card as Pilot (voice cameo)




http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/b/b0/EndersGamescreenshot.jpg
[center]


http://www.pioneer-life.ir/library/viewdownload/21-/323-ender-s-saga-mars-trilogy.html

majidking
2013/09/13, 15:13
ممنون نگار از این معرفی((46))((202))

Lady.of.Shades
2013/09/13, 15:19
ممنون نگار از این معرفی((46))((202))
خواهش میشه ((91)) یهو حوصله م گرفت گفتم یه چیز کامل زده باشم خیر سرم ((225))

راستی یادم رفت لینک دانلود بدم. فارسیش توی نت نیست، ولی این لینک کتاب انگلیسیه که ای پاب هم هست. و فقط جلد اوله چون بعدی یافت نشد ((225)) اینم ریحانه داد به من ((202))
لینک (http://percy3.persiangig.com/document/Enders%20Game%201%20-%20Enders%20Game%20-%20Card_%20Orson%20Scott.epub)

Alaveh
2013/09/13, 16:27
سپاس گزارم

master
2013/09/13, 16:31
خوندمش اینو، در کل خوبه ولی به نظرم اونقدر هم شاهکار نبود.
دست خودم نیست، نسبت به غلط املایی حساسم. "سپاس گزار" درسته.

Alaveh
2013/09/13, 16:35
خوندمش اینو، در کل خوبه ولی به نظرم اونقدر هم شاهکار نبود.
دست خودم نیست، نسبت به غلط املایی حساسم. "سپاس گزار" درسته.
بازم بی دقتی کردم...
ممنون

Lady.of.Shades
2013/09/13, 19:42
خوندمش اینو، در کل خوبه ولی به نظرم اونقدر هم شاهکار نبود.
دست خودم نیست، نسبت به غلط املایی حساسم. "سپاس گزار" درسته.

آره خب، اینا کاملا سلیقه ایه، ولی این اولین کتابی بود که توی عمرم سر یه صحنه ش گریه کردم. ((79)) موضوع اینه که صحنه اصلا ناراحت کننده و اینا نبود، ولی برای من که تا حالا هیچ وقت گریه نکرده بودم اون یه قطره اشک کوچولو ( ((102)) ) خیلی تعجب برانگیز بود. کلا کتابو خیلی دوست داشتم.

Cyrus-The-Great
2013/12/23, 09:00
لینک کل مجموعه به پست اول افزوده شد!