PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانلود و معرفی کتاب (مقاله) مشکلات جنسی جوانان



sasan2012
2013/09/13, 03:23
نمیدانم از چی سخنم بگویم وقتی اصطلاح استمنا در مدارس به شوخی گرفته میشود وقتی فیلم های دست جوانان و عکس ها وکتاب های عاشقانه آبکی را میبینی خیلی رونق دارد به صورت سهول در دسترس است وقتی حجاب زنان وقتی طرز فکر مردان و حرکات و موهای سیخ آنان را میبینی منکه به فکر فرار و پا گذاشتن به دشت و صحرا و زندگی با حیوانات تا انسان های حیوان صفترا ترجیح میدهم
خوب از بحث دور شدم این کتاب نوشته آیت ا... مکارم شیرازی که در سال 1350 نوشته شده(حدود چهل سال پیش) ولی به نظر من دقیقا برای جامعه امروزی است و برای جوان امروزی
تو مقدمه کتاب یک سوال مطرح شده که به نظرمن سوال بجاییه اینکه چرا دانشمندان از سرار جهان برای صحبت در مورد گرم شدن زمین حیوانات و گیاهان جمع میشود ولی مساییل جنسی که یکی از عوامل مهم در آدمی است هیچ صحبتی نمیکنند و همین است که جوانان از سر نا آگاهی و دوستان بد و وسایل نمایشی به راه بد کشیده میشود
خوب کتاب (مقاله) سی صحفه است و به مشکلات ازدواج و انحرافات جنسی جوانان و روش کاربردی و کاملا عملی برای حل ارایه م.
من برای نشان دادن مشکلات یکی از نامه ارسال شده رو برای مقاله رو نشون میدممشکلى که من از آن رنج مى برم و نزدیک است مرا هلاک کند راجع به امور جنسى و تمایلاتى است که ذیلاً برایتان تشریح مى کنم.

جوانى هستم 23 ساله و محصل، از روزى که پا به دایره بلوغ گذاشتم بر اثر نداشتن تربیت صحیح و عدم مراقبت و بى اطلاعى به «یک نوع انحراف جنسى» مبتلا شده ام و «بدبختانه» هفت سال آن را ادامه داده ام!

اکنون به این بلاى خانمانسوز مبتلا هستم و هر چه در ترک آن کوشیده ام نتیجه اى نگرفته ام، ضررهاى آن را علاوه بر این که در کتاب هاى فارسى مطالعه نموده ام در بدن خود نیز مشاهده مى کنم: چشمم ضعیف شده، ضعف اعصاب، کم خونى، لرزش بدن، لاغرى و پژمردگى مرا بیچاره کرده است!

وقتى قلم به دست مى گیرم قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را بر زمین مى گذارم تا وقتى کمى دستم قدرت پیدا مى کند دوباره مى نویسم!

ایمان ضعیفى در من وجود دارد، و با وجدانم دست به دست هم داده مرا سرزنش مى کنند.

ناچار در گوشه اى مى نشینم و تا مى توانم گریه مى کنم که چشمانم سرخ مى شود، خلاصه بیچاره و بدبختم و دادرس و فریادرسى ندارم!!...

شاید مایل باشید بدانید چرا با این که ضررهاى آن را مشاهده مى کنم آن را ترک نمى نمایم؟

در جواب خواهم گفت امروز ترک این کار (تقریباً) از نظر من محال است. هنگام تحریک شدن، اراده از من سلب مى شود بعد که به خود مى آیم کارم گریه است!...

گاهى به خدا التماس مى کنم و به درگاه امامان(علیهم السلام)متوسّل مى شوم... امّا هر چه التماس مى کنم کمتر نتیجه مى گیرم.

گاهى با خود فکر مى کنم مگر خدا و ائمه اطهار به افراد ناپاکى چون من توجّه ندارند؟!... ما درماندگانى، که حتّى به نزدیک ترین خویشان نمى توانیم درد دل خود را بگوییم دامن چه کسى را باید بگیریم؟

کاسه صبرم لبریز، و جانم به لب رسیده، به من رحم کنید و راه نجاتى به من معرّفى نمایید اگر دستور طبى در نظر دارید به من اطّلاع دهید. و ...
از اینگونه مثل ها در جوامع امروزه زیاده
دوستان اگه تو این پست چیز بد و نامربوط هست بگید پاک و ویرایش بشه

Alaveh
2013/09/13, 19:30
خیلی ممنون

Warrior
2013/09/13, 20:48
خیلی ممنون

majidking
2013/09/14, 00:59
من که نمیخونم ولی ممنون((102))((102))

Fateme
2013/09/14, 12:01
به علت عدم تطابق با قانون ده تاپيك بسته و بايگاني شد.

تيم مديريت زندگي پيشتاز